ذيل يک عنوان اصلي، تعدادى عنوان داخلى در سطوح و شاخه‌هاى مختلف داريم و آخرين عنوان داخلى در يک شاخه، عنوانى است که ذيل آن تعدادى نوشتپار وجود دارد. به تعدادى نوشتپار ذيل داخلى‌ترين عنوان در يک شاخه از طرح اوليه، بند (Clause، معادل متن‌پار را براى اين کلمه پيشنهاد مى‌کنيم) يا متن‌پار گوييم. پس متن‌پار کميتى از متن است که خود يک عنوان دارد و در درونش ديگر عنوانى وجود ندارد و از تعدادى نوشتپار تشکيل شده است. در شکل ذيل، ساختار متن‌پار نشان داده شده است. همانطور که در شکل ذيل مى‌بينيم. هر متن‌پار با يک نوشتپار مقدمه يا مدخل متن‌پار شروع مى‌شود و به يک نوشتپار نتيجه ختم مى‌شود. گاه لازم است بعد از نوشتپار مقدمه و قبل از اولين نوشتپار اصلي، يک نوشتپار رابط نوشت تا خواننده بهتر بتواند مطلب را دريافت و درک کند.


نوشتپار مقدمه
   
نوشتپار رابط
   
نوشتپار اصلی 1
   
نوشتپار اصلی i
   
نوشتپار نتیجه


متن‌‌پار ممکن است مرکب باشد، يعنى چند متن‌پار در درون خود داشته باشد. مشخص است که متن‌پار مرکب نيز عنوان خاص خود را دارد. در شکل ذيل، ساختار متن‌پار مرکب نشان داده شده است. مى‌توان متن‌پار مرکب را متن‌بخش ناميد.


متن‌پار مرکب يا متن‌بخش
متن‌پار مرکب يا متن‌بخش


متن‌پار ۱ را مى‌توان متن‌پار مقدمه يا متن‌پار i را متن‌پار نتيجهٔ در متن‌بخش دانست.


روشن است که در يک ارائه با کميت زياد، مثلاً گزارش تفصيلى يا کتاب، متن بخش نيز مى‌تواند مرکب باشد. يعنى تعدادى متن‌بخش داراى يک عنوان داخلي، که مى‌توان آن را قسمت و يا فصل ناميد.


مى‌بينيم که اجزاء متن اصلى يعنى‌ متن‌پار، متن‌بخش و ... و حتى خود نوشتپار بايد شالوده‌اى داشته باشد شامل مقدمه، شرح و نتيجه که اصطلاحاً به آن شالوده ارسطويى گويند.


توجه داشته باشيم که وجود مقدمه مناسب و مؤثر به خواننده کمک مى‌کند تا بقيه متن را بهتر دريافت و درک کند.