۱. روش مشاهده در جامعه‌اى محدود و در مطالعات موردى کاربرد دارد و براى مطالعات وسيع و جامعه‌اى بزرگ مناسب نيست؛ زيرا تدارک مشاهده‌گران ورزيده و متعدد مقدور نيست و با تعداد محدود مشاهده‌گر نيز مشاهده جامعهٔ بزرگ عملى نيست.


۲. در مشاهده‌هاى غيرعلنى و پنهانى امکان ثبت فورى مشاهدات مقدور نيست و امکان دارد بر اثر ضعف حافظهٔ مشاهده‌گر بخشى از اطلاعات از ذهن او محو گردد؛ زيرا حافظه و ذهن گزينشى عمل مى‌کند.


۳. وجود محقق و مشاهده‌گر در محيط مشاهده باعث مى‌گردد که شرايط عادى و طبيعى آن تغيير نمايد و حالت غيرعادى و غيرطبيعى به خود بگيرد. در چنين شرايطى اطلاعات دريافتى از روش مشاهده فاقد اعتبار لازم است.


۴. مشاهده براى تحقيقات تداومى که زمان طولانى را طلب مى‌کند، روشى مقرون به صرفه نيست.


۵. محدوديت قلمرو ديد مشاهده‌گر مانع از اين مى‌شود که تمام صحنه و ميدان را مشاهده کند و اين محدوديت علاوه بر قلمرو جغرافيايى ميدان مشاهده، شامل مواردى که در زواياى بيروح يا به اصطلاح در نقاط کور قرار مى‌گيرند، مى‌شود.