الگوهاى فعاليت‌هاى مدارس موجود دنيا را مى‌توان به چهار نوع تقسيم کرد:

تحصيل از راه حفظ (memorizing) و تکرار (repeating)

در اين نوع مدارس، هدف بيشتر حفظ و تکرار محتواى آموزشى و غرض اصلى پرورش نيروهاى مجرد ذهنى است. اين نوع مدارس، با توجه به دنياى کار و فعاليت، مانند غربال عمل مى‌کنند که شخص قبل از ورود به بازار کار و پذيرش مسؤوليت (مخصوصاً کار اداري) بايد از آن بگذرد. اما فعاليت‌هاى حاکم در اين مدارس براى زندگى اقتصادى و اجتماعى افرادى فعال و شايسته تربيت نمى‌کند و تنها انگيزه اصلى استخدام و کسب موقعيت اجتماعى است. تربيت‌شدگان اين نوع مدارس نمى‌توانند تغييرات مربوط به فن‌آورى را بپذيرند و معمولاً فاقد روح ابتکار و نو‌آورى هستند.

تحصيل به عنوان کارآموزى (training)

اين نوع مدارس شاگردان را براى دنيا کار و فعاليت، چه از نظر اخلاقى و چه از نظر شغلى آماده و مجهز مى‌کنند. روش‌هاى موجود در اين‌گونه مدارس، به جاى پرورش ذهن، فرد را براى انجام دادن يک شغل و حرفه آماده مى‌سازد؛ مانند اکثر مدارس فنى و حرفه‌اي، کشاورزى و مراکز تربيت‌معلم و مدرس.


اينگونه مدارس در آموزش مهارت‌هاى حرفه‌اى و اخذ نتيجهٔ سريع در سواد‌آموزي، ياد‌ دادن عادات بهداشتى و بويژه تعليم و تربيت بزرگسالان روش بسيار مؤثرى را بکار مى‌گيرند، اما روش تدريس آنها به تجهيزات زياد و معلمان باتجربه نياز دارد. به همين دليل، از نوع گران‌ترين مدارس هستند.


اين نوع مدارس، معمولاً افرادى تحليل‌گر و منتقد بار نمى‌آورند؛ زيرا به جاى پرورش تفکر و انديشه، بيشتر به مهارت حرفه‌اى و بدنى توجه دارند.

تحصيل به عنوان نوعى پرورش فکرى و ذهنى (developing intellect)

در اين نوع مدارس، علاوه بر تأکيد بر مواد درسى تنظيم شده، به مهارت‌هاى اساسى نيز توجه مى‌شود، ولى درک و فهم را بيش از ايجاد توسعه در مهارت‌هاى عملى در نظر مى‌گيرند. هدف فعاليت‌هاى آموزشي، حفظ کردن مطالب ضروري، تنظيم آنها، بکار بردن مؤثر آنها در تحليل‌هاى بعدي، آشنايى با معرفت بشرى و نظم فکرى است. فارغ‌التحصيلان اين نوع مدارس، معمولاً نخبه‌هايى علمى هستند که از خود علاقه و رغبت به دانش و پژوهش و تحقيق نشان مى‌دهند.

تحصيل از طريق حل مسأله

در مدارس نوع چهارم، يادگيرى بيشتر به وسيلهٔ انگيزش درونى صورت مى‌گيرد. اين نوع مدارس، به علت توسل به رغبت‌هاى درونى و اجرايى و عملى بودن، افرادى خلاق، منتقد و آماده براى تغييرات مربوط به فن‌آورى تربيت مى‌کنند و عادت به همکارى و اشتراک مساعى در مقابله با مسائل اجتماعى را در شاگردان پرورش مى‌دهند، ولى روش آموزش در آنها، به معلمان مجرب و محقق و زمان بيشترى نياز دارند. با توجه به ارتباط فعاليت‌هاى اين نوع مدارس با زندگى واقعى شاگردان، محيط و فعاليت‌هاى آموزشى براى آنان جالب و ارضا کننده است.