يادگيرى حاصل از شرطى شدن فعال يکى ديگر از انواع يادگيرى بنيانى و اساسى است که در تغيير فنآورى رفتار کاربردى وسيع دارد. در اين نوع يادگيري، برخلاف شرطى شدن کلاسيک، رفتارهاى فعال محصول محرکهاى فيزيولوژيک نيستند، بلکه نتيجهٔ متغيرهاى قطعى در رفتارهاى موجود زنده هستند که به وسيلهٔ تقويتکنندهٔ خاصى قوت مىگيرند؛ يعنى موجود بدون اينکه به وسيلهٔ محرک شناخته شدهاى تحريک شود، در محيط فعاليت مىکند. فعاليت موردنظر توسط تقويتکنندهاى تقويت مىشود و بر اثر تقويت، وسعت و احتمال وقوع آن افزايش مىيابد. در واقع، تقويتکنندهها هستند که موجب تأثير، تغيير و تثبيت رفتار مىشوند.
براى درک مفهوم شرطى شدن فعال لازم است به تمايزى که بي.اف. اسکينر بين رفتار حاصل از شرطى شدن کلاسيک و رفتار حاصل از شرطى شدن فعال قائل است توجه کنيم. به نظر اسکينر، شرطى شدن کلاسيک پاسخى است که موجود زنده در برابر يک محرک - مثلاً ترشح بزاق در پاسخ به غذايى که در دهان سگ گذاشته مىشود - از خود بروز مىدهد، در حالى که رفتار حاصل از شرطى شدن فعال به وسيلهٔ پيامدهاى آن کنترل مىشود. اين رفتار، نخست خود به خود روى مىدهد؛ يعنى ظاهراً خودانگيخته است تا اينکه پاسخى به يک محرک خاص باشد؛ مثلاً سگى که در حياط خانه رها شده، ممکن است به اين و آن سو برود، بو بکشد يا با توپى مشغول بازى شود. بعد از اينکه رفتار موردنظر رخ داد، آن رفتار به وسيلهٔ محرک خاصى تقويت مىشود. بنابراين، يادگيرى از طريق شرطى شدن کلاسيک، نوعاً پاسخ معمولى در برابر محرک غير شرطى است، مانند ترشح بزاق سگ در برابر غذا، اما اگر بخواهيم رفتارى مانند بازى کردن با توپ يا رفتارى ديگر را به سگ بياموزيم، ديگر شرطى شدن کلاسيک کارساز نيست. در اين مورد، بايد کارى کرد که سگ رفتار موردنظر را نشان بدهد و آنگاه با غذا يا هر پاداش ديگري، رفتار او را تقويت کنيم تا رفتار موردنظر تثبيت شود.