آموزش و پرورش در ارتباط با آرمان‌هاى ملى براى پيشرفت و تعالى اجتماعى هم هدف محسوب مى‌شود، هم وسيله. هدف است، زيرا براى غناى فرهنگى و تعالى و تکامل فکرى و عاطفى و رسيدن به مدارج عالى انسانى لازم است. وسيله است، زيرا براى عدالت و برقرارى روابط سالم اجتماعي، هم‌چنين تأمين نيروى انسانى براى گردش چر‌خ‌هاى اقتصادى ضرورت دارد. به‌عبارت ديگر، توسعهٔ آموزش و پرورش هم براى آن لازم است که به توسعهٔ اقتصادى و اجتماعى کمک کند، و هم براى آن ضرورت دارد که از توسعهٔ اقتصادى و اجتماعى خوب بهره‌بردارى شود.


دوره‌هاى اوليه برنامه‌ريزى آموزشي، که بيشتر در دهه ۱۹۵۰ - ۱۹۶۰ صورت گرفتند، هماهنگى با برنامه‌هاى عمرانى و اقتصادى نداشتند. ولى در دوره‌هاى بعد، به‌خصوص از اواسط دهه ۱۹۶۰ - ۱۹۷۰، ارتباط بيشترى بين برنامه‌ريزى آموزشى و برنامه‌ريزى اقتصادى به‌ چشم مى‌خورد. اين ارتباط در برنامه‌ريزى بسيارى از کشورها مانند برنامهٔ چهارم ايران، برنامهٔ سوم افغانستان (۱۹۶۷ - ۱۹۷۱)، برنامهٔ سال ۱۹۶۷ برزيل، برنامهٔ دراز مدت چين، برنامهٔ سال ۱۹۶۵ مالزي، برنامهٔ سوم پاکستان، و جز آنها ديده مى‌شود.


يکى از مهم‌ترين دلايلى که برنامه‌ريزان کشورهاى مختلف را به لزوم هماهنگ ساختن برنامه‌ريزى آموزشى با برنامه‌ريزى اقتصادى متوجه ساخت، مسئله کمبود يا عدم تعادل نيروى انسانى در اين کشورها بود. در بسيارى از کشورها، به‌خصوص کشورهاى جهان سوم، مهم‌ترين عاملى که گذشته از محدوديت منابع مادي، راه پيشرفت و توسعه اقتصادى را سد مى‌سازد، کمبود و عدم تعادل نيروى انسانى است. به اين دليل، اکنون مطالعات نيروى انسانى و پيش‌بينى سطح و ترکيب اشتغال، پيشاپيش برنامه‌ريزى آموزشى انجام مى‌شود. در حقيقت، مبناى بسيارى از برنامه‌هاى اخير آموزش و پرورش بر اساس آمار و اطلاعات مربوط به اشتغال و نيروى انسانى پى‌ريزى شده است، و هدف اصلى آنها پرورش افراد لازم براى برنامه‌هاى اقتصادي، و از ميان بردن بى‌کارى‌هاى ناشى از اضافه توليد بعضى از رشته‌هاى آموزشى است.


کوشش در راه هماهنگ ساختن برنامه‌ريزى‌هاى آموزشى و عمرانى و اجتماعي، علاوه بر مطالعات نيروى انسانى و اشتغال، آثار ديگرى نيز ظاهر ساخته است؛ از قبيل برقرارى خدمات مشاوره و راهنمايي، سياست‌گذارى علمي، آموزش کشاورزي، و جز آنها.


چنين به نظر مى‌رسد که برقرارى خدمات مشاوره و راهنمايي، در درجهٔ اول با مسئلهٔ اشتغال، هدايت افراد به رشته‌هاى تحصيلى مورد نياز، و پيشگيرى از عدم تعادل در توليد تحصيل‌کرده‌هاى رشته‌هاى مختلف مرتبط شده است. در حقيقت، مشاوره و راهنمايى به‌عنوان يک فعاليت تکميلى و تقويتى براى برنامه‌هاى تأمين نيروى انسانى به‌کار گرفته شده است. البته بايد متوجه بود که دامنهٔ خدمات مشاوره و راهنمايى بسيار وسيع است و به راهنمايى حرفه‌اى محدود نمى‌شود.


نقش علم و فن، پس از جنگ جهانى دوم، بالا گرفته است و کشورهاى پيشرفتهٔ صنعتى در اين زمينه به مسابقات آشکار و نهان پرداخته‌اند. تحقيقات علمى در زمينه‌هاى مختلف بهداشت، کشاورزي، صنعت ، مسائل اجتماعي، آموزش، و علوم فضايى و جز آنها که قبلاً به‌صورت پراکنده صورت مى‌گرفت، اکنون با اهميت خاصى تلقى مى‌شود. بعضى از کشورها در اروپا و آمريکا و آسيا و اقيانوسيه. سازمان‌هاى خاصى براى تقويت بنيه علمى و فنى خود به‌وجود آورده‌اند و سياست‌هاى علمى مؤثرى اتخاذ کرده‌اند.


بديهى است که گسترش تحقيقات و فعاليت‌هاى علمي، به‌طور مستقيم و غيرمستقيم در سيستم آموزش و پرورش منعکس شده و اثر گذاشته است. از جمله هيئت‌هايى در سطح عالى کشورى براى مطالعه، ارزيابى و سياست‌گذارى آموزش علوم به‌وجود آمده‌اند، و به برنامه‌ريزى‌هاى خاصى براى اصلاح، تقويت و گسترش رشته‌هاى علمى پرداخته‌اند.


سياست‌گذارى علمى و برنامه‌ريزى آموزش عالى با يکديگر بسيار نزديک هستند. به همين دليل در بعضى از کشورها، اين دو نوع برنامه‌ريزى با يکديگر تلفيق شده و زير نظر يک سازمان قرار گرفته‌اند. در بعضى از کشورهاى ديگر، مانند فرانسه، که برنامه‌ريزى تحقيقات علمى زير نظر کميسيونى مستقل از کميسيون برنامه‌ريزى آموزش و پرورش اداره مى‌شود، براى آنکه بين اين دو نوع برنامه‌ريزى هماهنگى ايجاد شود، ترتيبى به‌کار برده‌اند که تعدادى از اعضاء اين دو کميسيون، مشترک باشند.