برنامهريزى آموزش و پرورش کارى نيست که يکبار صورت گيرد. پيشفرضهايى که در برنامهريزى نسبت به آينده مىشود آنچنان دقيق نمىباشد، و بسيارى اوقات عيناً و مو به مو تحقق نمىيابد. شرايط و روابط اجتماعى تغيير مىکنند، اوضاع اقتصادى آن چنانکه پيشبينى شده شکل نمىگيرد، اکتشافات، اختراعات، نوآورىهاى علمى و تکنولوژى امکانات و راههاى جديدى مىگشايد، جمعيت و ترکيب آن ثابت نمىماند، و پديدهها و عوامل متغير ديگرى از اين قبيل، شکل آينده را دگرگون مىسازند. از اثرهاى عميقى که اين قبيل تغييرات دارند گذشته، اصولاً اجراء برنامه آنچنان که پيشبينى و روى کاغذ طرحريزى شده است پيش نمىرود، و در عمل شکلهاى ديگرى بهخود مىگيرد، و چه بسا با موضوعهاى پيشبينى نشدهٔ متعددى رو به رو مىشود.
اين قبيل تغييرات ايجاب مىکند که برنامهريزى آموزش و پرورش بهصورت فراگردى مدوام در آيد. يعنى هدفها، روشها، طرحها و پروژههاى آن مرتباً در قبال تغييرات نيازهاى اجتماعي، اقتصادى و نوآورىهاى فنى و علمى سنجيده شود، پيشرفت آن در عمل ارزيابى گردد، و تغييرات و اصلاحات لازم در آن داده شود.
توجه به اين اصل، که آن را اصل مداومت و ارزيابى برنامهريزى مىنامند، موجب شده است که کنفرانسها و مجمعهاى برنامهريزى بينالمللى منطقهاى نيز هر چند سال يک بار تجديد شود، تا ضمن آنها پيشرفت برنامهها در سالهاى گذشته و همچنين موقعيت موجود، بررسى و ارزيابى گردد، و مسيرى که بايد براى آينده اتخاذ گردد، انتخاب شود.