مادران انتظار
زن سكوت كرده بود وقتی آب پاكی را روی دستش ریختند. تمام آرزوها یكجا پتك شد توی سرش. تمام طعنهها و زخمزبانها بغض شد توی گلویش، مثل سنگ.
کد
N493424
زن سكوت كرده بود وقتی آب پاكی را روی دستش ریختند. تمام آرزوها یكجا پتك شد توی سرش. تمام طعنهها و زخمزبانها بغض شد توی گلویش، مثل سنگ.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است