آفتاب

وداع با خانه خدا

وداع با خانه خدا

نزدیك نیمه شب بود كه در مدینه وارد منزلی كه كاروان كویتی در نظر گرفته بود شدیم، آن شب هوا نسبتاً سرد بود، اتاق ها فرش نداشت، جاروب هم نشده بود، همه خواب آلوده بودند، هر كسی پتو و گلیم خود را درآورده به عنوان فرش و رختخواب از آنها استفاده كرد، من هم خوابیدم اما با آنكه خسته بودم خوابم نمی برد و از سرما ناراحت بودم و اندیشه دیگری مانع خواب من بود.

کد N481884

وبگردی