آخرین روز سمینار «شریعتی؛ دیروز, امروز، فردا» در سیامین یادمان درگذشت علی شریعتی بعد از ظهر سهشنبه در حسینیه ارشاد برگزار شد.
در ابتدای این سمینار كه با حضور چهرههای ملی، مذهبی، فرهنگی، اساتید دانشگاه، دانشجویان و فعالان مسائل زنان برگزار شد، «فاطمه گوارایی» از فعالان حقوق زن با بیان اینكه در دو روز گذشته برگزاری این سمینار، انتقاداتی وارد شده است كه چرا از افراد جوان و گمنام و چهرههای منتقد شریعتی در این سمینار استفاده شده است، گفت: مهمترین مساله و هدف این سمینار آن بود كه پوسته و چهره شریعتی به عنوان مصلح اجتماعی و متفكر اسلامی شكسته شود. ما میخواستیم نشان دهیم كه شریعتی دارای چهرههای متكثری همچون ادیب, خطیب, عارف و ... است. قصد این بود كه نشان دهیم تكلیف جامعه سیاسی و فكری ما به این زودی با شریعتی روشن نمیشود.
این فعال حقوق زن تصریح كرد: از دیگر اهداف اصلی این سمینار آن بود كه نشان دهیم بعد از ۳۰ سال هنوز میتوان به شریعتی فكر كرد و تلاش این بود كه نشان دهیم همیشه نمیتوان شریعتی را در چهرههای همیشگی دید.
گوارایی خاطرنشان كرد: شریعتی یك چهره ملی است و فقط متعلق به تهران و مركزنشینان نیست، از این رو با حضور سخنرانان از استانهای مختلف كشور تلاش كردیم نشان دهیم كه یك اتفاق ملی افتاده است. ما تلاش كردیم تا با دعوت از منتقدان شریعتی از ایجاد همسانی یكدست و عاطفی با شریعتی جلوگیری كنیم و دبیرخانه از بسیاری از منتقدان شریعتی خواست در سمینار حضور مستمر داشته باشند.
▪ علیرضا رجایی:
شناخت جایگاه تفكر شریعتی، با فهم اندیشه روحانیت زمان وی ممكن است
در ادامه این سمینار «علیرضا رجایی» با موضوع «اسلام و قدرت سیاسی» سخنرانی كرد.
وی گفت: هنگامی كه یك متفكر و اندیشمند یك ملت در معرض جمعبندی قرار میگیرد البته در مقطعی از تاریخ كه امكان جمعبندی وجود دارد، از آنجا كه نماینده قوم و سرنوشت ملت خویش و تاریخ آن است، آن جمعبندی بیانگر یك جمعبندی از تاریخ یك ملت است.
رجایی افزود: ما هنوز نمیتوانیم از دكتر شریعتی یك جمعبندی منسجم ارائه دهیم و معنای تاریخی این جمله، آن است كه ما در مرحلهای از تاریخ قرار داریم كه گویا نیست و اغلب تحقیقات ما در خصوص تاریخ, سیاسی و گزینشی است، به همین جهت در این مرحله تاریخی نمیتوانیم به جمعبندی كاملی از شریعتی برسیم.
این فعال ملی - مذهبی تصریح كرد: برای درك اندیشه یك فرد باید او را در متن تاریخیاش مورد مطالعه قرار داد و البته ممكن است بخشی از اجزای این تاریخ در تعارض با او قرار گیرند. بدون درك و تحمیل این تعارضات، درك آن اندیشمند میسر نیست.
رجایی در ادامه با اشاره به اینكه شریعتی در برخی نوشتههایش «اسلام بدون روحانیت» و در برخی نوشتههایش «روحانیت» را تایید میكند، گفت: برای درك اندیشه شریعتی باید یك نیروی نه همسو با وی، یعنی روحانیت را فهم كنیم.
وی اظهار داشت: به طور كلی روحانیت شیعه از قاجاریه به بعد دایره سیاسی روشنی پیدا میكند كه البته با وقوع انقلاب مشروطه و برخی دلایل دیگر درخواست حكومت از سوی روحانیت منتفی میشود. در دوره ۲۰ ساله رضاخانی روحانیت شیعه به طور بارزی مورد محدودیت قرار گرفت اما با سقوط پهلوی اول این موقعیت میسر شد كه روحانیت جایگاه خود را بازسازی كند و ورود آیتالله حاجحسین قمی كه در سال ۱۳۲۲ از عتبات عالیات و از تبعید به ایران بازگشت، نقطه عطفی در بازیابی جایگاه روحانیت شیعه است.
رجایی توضیح داد: اكثر نوشتههایی كه درباره حكومت دینی و بحث ولایت فقیه توسط روحانیون نوشته شده است، در پاسخ به روشنفكران دینی بوده است.
وی در پایان گفت: شناخت جایگاه تفكر مرحوم شریعتی به عنوان یك روشنفكر دینی و فهم دستگاه فكری وی البته به روش دیالكتیك با فهم اندیشه روحانیت زمان وی ممكن است.
▪ سعید مدنی:
شریعتی از سرمایههای فرهنگی ایران است
یك پژوهشگر اجتماعی گفت: اگر امروز از شریعتی صحبت میكنیم، به دلیل نیاز ما به پاسخهای اوست، شریعتی یكی از سرمایههای فرهنگی است و باید مراقب باشیم در مقام تجلیل، او را در حد یك سخنران تقلیل ندهیم.
سعید مدنی طی سخنانی با موضوع «بازتولید فرهنگی شریعتی در سرمایه اجتماعی» در سمینار «شریعتی؛ امروز, دیروز, فردا» با طرح این سوال كه پاسخ پروژه نواندیشی دینی شریعتی به تغییرات جامعه ایران چیست، گفت: باید ببینیم چه تغییراتی در این سه دهه اخیر رخ داده و آیا این تغییرات با تفكرات شریعتی همسو بوده است؟ یا این سوال را مطرح كنیم كه پروژه شریعتی چه استراتژی برای مواجهه با شرایط جامعه ایرانی دارد؟
وی با اشاره به اینكه تغییرات اجتماعی عمیقی در سه دهه اخیر ایران رخ داده است، افزود: اساسا تغییر اجتماعی به تغییراتی گفته میشود كه در یك سطح قابل توجه در جامعه رخ میدهد. این نوع تغییرات، ساختی است و سازمان اجتماعی را تغییر میدهند و مداوم و استوار هستند، به همین دلیل باید آنها را در یك دوره ۳۰ ساله بررسی كرد.
این پژوهشگر اجتماعی یكی از عوامل این تغییرات را رشد جمعیتی دانست و افزود: در این سه دهه به تدریج از سهم جمعیت روستاها كاسته و به سهم جمعیت شهری افزوده شده است. آیا عوامل اقتصادی سه دهه اخیر, افزایش فقر و نابرابری و فساد اقتصادی كه به طور مشهود وجود دارد, تجربه سه دهه حكومت دینی, تغییر گروههای مرجع, تغییر در نگرش نسبت به دین و روحانیت، تغییر در نگرش به نقش سیاست و مردم, همه و همه را میتوان همسو با نظریات شریعتی دانست؟ این تغییرات بسیاری از گرههای توسعهنیافتگی را پس زده و كشور ما هزینه گزافی بابت آنچه به دست آورده، پرداخت كرده است اما این شرایط به تدریج به اوج تغییرات خودش نزدیك میشود.
مدنی در ادامه گفت: پروژه شریعتی امكاناتی را برای پاسخگویی به نیازهای جامعهای با چنین تغییراتی دارد, چراكه قدرت نقد و قدرت بسیج میدهد و آرمانساز, عدالتخواه و آزادیطلب است.
به گفته وی، رمز تحولی كه جامعه ایران تاكنون با آن به پیش آمده، عرفان, عدالت و برابری است كه در متن آرای شریعتی وجود دارد.
این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به نظرات اجتماعی «بوردیو» اندیشمند فرانسوی و بیان اینكه در اندیشه «بوردیو» سه نوع سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مطرح شده است، گفت: همه مخالفان و منتقدان شریعتی اگر كمی انصاف داشته باشند، وجود سرمایه فرهنگی شریعتی را نمیتوانند نادیده بگیرند، البته مساله مهم ایران كه به صورت معضل در آمده, انباشت سرمایه ایرانی است. یعنی همه دوست دارند اندیشه نو اختراع كنند. سرمایه فرهنگی در سه شكل خود را نشان میدهد؛ یكی مشكل متجسد، دیگری سرمایه فرهنگی عینیتیافته و سوم سرمایه فرهنگی نهادینهشده.
مدنی، سرمایه فرهنگی شریعتی را حاصل مجموعه كارهای او در طول زندگی دانست و تصریح كرد: انباشت و گسترش اندیشههای شریعتی در فضایی مستقل از حكومت صورت گرفت و به همین دلیل مقبولیت و مشروعیت یافت.
به گفته وی، بازتولید سرمایه اجتماعی شریعتی راه را برای استمرار حیات پروژه شریعتی از طریق دو مولفه «شبكه روابط اجتماعی» و «هنجارهای مشترك» فراهم میكند.
مدنی در پایان با اشاره به تعبیر «بودریو» و اینكه تبدیل سرمایه فرهنگی به سرمایه اجتماعی, راه حل باقی ماندن سرمایه فرهنگی است، تاكید كرد: سرمایه فرهنگی شریعتی انكارناپذیر است و بر همین اساس این سرمایه فرهنگی باید ارج نهاده شود و مورد توجه قرار گیرد. یكی از وجوهی كه میتواند این سرمایه را حفظ كند، نو به نو شدن و انتقال آن به سرمایه اجتماعی است.
▪ محمد اسفندیاری:
شریعتی یك وجدان دردمند و یك فریادگر معترض بود
«محمد اسفندیاری»، دیگر سخنران این برنامه به موضوع «معمای وصیت دكتر شریعتی» پرداخت و گفت: شریعتی یك وجدان دردمند و یك فریادگر معترض بود. او روح علمی و دوری از دگماتیسم را به نسل آینده منتقل كرد.
وی با اشاره به اینكه شریعتی گوهرافشانی میكرد تا گوهرتراشی، اظهار داشت: شریعتی یك محقق آكادمیك از آنهایی كه زاویه بگیرند و زانو در شكم خم كنند و سالها در یك موضوع علمی تامل كنند و چند كتاب بنویسند, نبود. شریعتی دردهای جامعه را میدید و آن را فریاد میكرد.
اسفندیاری افزود: شریعتی در گفتوگوهایی كه داشت، هیچگاه خودش را مترادف با حقیقت نمیگرفت و همیشه آماده پذیرش هر گونه انتقادی بود. او با «شریعتیسم» مخالف بود و روحیهاش اجازه نمیداد از او یك بت بسازند.
این پژوهشگر با اشاره به اینكه زمانی كتابهای استاد در تنگنا و محاصره با ۲۵ نام مستعار منتشر میشد، افزود: گاهی نیز كتابها را ناشران با عنوانهای مستعار میفروختند حتی انتشار كتابها زیر نظر خود دكتر نبود و این باعث شد او «دكتر حكیمی»، از دوستان نزدیك خود را برای تصحیح آثارش وصی قرار دهد.
اسفندیاری در ادامه گفت: البته ایشان به صورت شفاهی نیز به بسیاری از اندیشمندان توصیه كرده بودند كه آثارش را تصحیح كنند یا بر آن نقدی بنویسند اما دكتر حكیمی به چند دلیل به وصیتنامه شریعتی عمل نكرد؛ یكی اینكه آن سالها اجازه چاپ آثار او داده نشد و دیگر اینكه دكتر حكیمی معتقد بود اشتباهی كه در آثار دكتر شریعتی بهگونهای رخ داده باشد و عقاید وی را زیر سوال ببرد، ندیده است و دلیل سوم این بود كه به عقیده دكتر حكیمی لازم بود كتابهای دكتر هر چه سریعتر و وسیعتر در دسترس جوانان قرار بگیرد چراكه سیل ماركسیسم جوانان را تهدید میكرد. اندیشه های شریعتی سدی در مقابل سیل اندیشههای ماركسیستی بود. در عین حال آثار شریعتی پیكانی به سمت دربار شاهنشاهی بود.
وی افزود: شریعتی راه ۵۰ ساله را در ۵ سال رفت. او از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ بیش از ۱۵ هزار صفحه كتاب و مقاله نوشت و عمده آثارش نیز حاصل همین پنج سال است. شریعتی با اینكه مجال تحقیق آكادمیك نیافت اما یك پدیده استثنایی در تاریخ ماست كه افكار او قابل تامل و بررسی است.