آفتاب

ببازید آقای شیعی؛ کسی به پیکان توجه نمی‌کند!

ببازید آقای شیعی؛ کسی به پیکان توجه نمی‌کند!

به بهانه این روزهای سیاه پیکان و شکست‌های پی‌در‌پی و البته به بهانه این موضوع که سرنوشت پیکان برای هیچ‌کس اهمیتی ندارد، داستان فوتبالی را مرور کنیم که اقتصادی بیمار دارد و دچار غلط‌های بنیادین و اساسی است.

به گزارش ایلنا، فوتبال در ایران با غلط‌ترین آدرس‌ها پیش می‌رود، به سوی مقصدی نامعلوم، با دورنمای اقتصادی دلهره‌آور. فوتبال ایران اما ترسی ندارد. سرمایه‌ها خصوصی - یا خصوصی واقعی- نیست و ابایی از ورشکستگی در چهره فوتبال ایران نمی‌بینیم. نداشتن «عقل ترس» به یکی از بحران‌های مدیریت در فوتبال ایران تبدیل شده است.

معلوم نیست بخش خصوصی با کدام هدف برای خرید امتیاز تیم بی‌طرفدار رغبت می‌کند. طنزآلود است اگر فکر کنیم بخش خصوصی بخواهد از سکوهای خالی درآمد کسب کند. مساله ساز و کار اقتصادی فوتبال ایران است که فضا را به شکل عجیبی برای رشد تیم‌هایی فاقد جایگاه اجتماعی فراهم می‌کند و درآمدزایی از راه‌های شناخته شده و روشن در فوتبال حرفه‌ای بی‌معنا می‌شود.

این اقتصاد بیمار در فوتبال ایران، نشان تجاری باشگاه‌ها را بی‌ارزش کرده است. وقتی یک تیم بدون تماشاگر و بدون قابلیت درآمدزایی است اما به لطف بودجه‌های بی‌برنامه، رشد کرده، به‌عنوان یک شرکت ورزشی صاحب ارزش واقعی در مقایسه با هزینه‌هایش نیست. بی‌هوادار است و توانایی ایجاد درآمد ندارد و در فوتبال خصوصی هرگز بخش خصوصی را برای سرمایه‌گذاری ترغیب نمی‌کند اما به لطف اغلاط بنیادین در اقتصاد فوتبال ایران فربه شده و قدرت گرفته است.

این نشان تجاری-ورزشی حالا چه قیمتی دارد؟ بنگاهی که زیان‌آور است و بدهی به بار آورده و سرنوشتش جز برای بازیکنان و مربیان و عوامل اجرایی باشگاه دغدغه هیچ‌کس نیست و نباید هم باشد. خریدار این نشان تجاری-ورزشی کیست؟ کدام سرمایه‌گذار با کدام اهداف روشن اقتصادی وارد چنین کارزاری می‌شود؟ به طور مثال امتیاز نفت تهران را چه کسی خرید و چه کسی حاضر به سرمایه‌گذاری پایدار شد؟ چه کسی حاضر بود بدهی‌های انباشته‌اش را بپردازد و برای هر فصلش چند ده میلیارد را دور بریزد؟ موفقیت برای چه کسی؟ موفقیت برای ایجاد کدام اتفاق که مثلا برای اهداف تبلیغاتی در بخش خصوصی جذاب باشد؟ نفت تهران کدام جذابیت را برای کدام مخاطب ایجاد می‌کرد؟ تیم بی‌طرفدار هرگز با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی به بالاترین لیگ فوتبال نمی‌رسد و اگر بخش خصوصی سرمایه‌گذاری در تیمی بی‌طرفدار را تجربه کند، آخرش به ما یادآوری خواهد کرد که آن سرمایه‌ها از چه طریقی کسب شده بود و در فوتبال خرج می‌شد، همانطور که پاسخ چرایی سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در راه‌آهن چند فصل پیش را با خبر فساد بزرگ اقتصادی مالکش گرفتیم.

بی‌ارزش شدن نشان تجاری باشگاه‌ها به تیم‌های واقعی آسیب‌های جدی رسانده است، به آنها که هویت‌شان را از تماشاگران پرشمار می‌گیرند و می‌توانند جذابیت و درآمد ایجاد کنند اما هرگز فضای اقتصادی فوتبال ایران برای رشد آنها دری را باز نکرده. در فوتبال ایران با رشد تیم‌های بی‌تماشاگر یا کم‌تماشاگر مثل همین نفت یا پیکان و سایپا به لطف پول‌هایی که هر سال بی‌ثمر هزینه می‌شود، تیم‌های پرتماشاگر و بی‌بهره از این سرمایه‌های بادآورده، نابود شده‌اند و اقتصاد فوتبال نیز در غیاب تماشاگران و مخاطبان تلویزیونی به ورشکستگی دچار شده و بدهی‌هایش سر به فلک می‌کشد. اگر فوتبال با پول‌های بادآورده گران و گزاف نمی‌شد، اگر تیم‌های بی‌تماشاگر با اهداف نامعلوم فوتبال را اشغال نمی‌کردند، اگر هر تیمی به اندازه توان درآمدزایی‌اش هزینه می‌کرد و بازی اقتصادی در فوتبال ناجوانمردانه نمی‌شد، اگر تلویزیون مجبور نبود بازی‌هایی با سکوهای خالی را نمایش بدهد، آنگاه فوتبال دیگری داشتیم، با قهرمان‌های جذاب‌تر، با هیجان بیشتر، یک فوتبال واقعی که ورشکسته نبود، که با سکوهای خالی یک علامت سوال بزرگ جلوی تیم بی‌تماشاگر و قهرمان نمی‌گذاشت: چرا قهرمان شده‌ای؟

مجید جلالی اما فوتبال را جور دیگری فهمیده و عاشق تیم‌های بی‌طرفدار است. او در مصاحبه‌ای گفته بود: «با این نظر بعضی‌ها که معتقدند تیم‌های بی‌طرفدار تهرانی باید به تیم‌های پرطرفدار دسته‌اولی یا شهرستانی انتقال داده شوند شدیداً مخالفم چون اعتقاد دارم اینگونه تیم‌ها فرصتند. کارهای خدمتی مربوط به چنین تیم‌هایی است اما کارهای مصر‌ف‌گونه مختص تیم‌های اغلب پرطرفدار است و در اینکه بعضی‌ها از تیم‌های کم‌طرفدار تهرانی ایراد می‌گیرند مثل این است که مربیان سازنده را قبول ندارند و مربیان مصرفی که جام می‌آورند را می‌پسندند، البته در این مبحث باید به این نکته اشاره کنم که پیکان در ورزشگاه شهر قدس و بازی‌های خانگی‌اش سه، چهار هزار هوادار دارد. دو، سه هزار طرفدار حمایت خوبی از پیکان انجام می‌دهند و من از این موضوع رضایت دارم. کلاً مربیانی که خیلی تکیه بر تماشاگر داشتند فقط در مقطع زمانی کوتاه از آن سود بردند اما در مجموع ضرر کرده‌اند.»

در حرف‌های جلالی تا بخواهید غلط پیدا می‌کنید. اشتباه پشت اشتباه. اول اینکه کسی خواستار انتقال تیم‌ها نیست و مساله این است که اساسا چرا برای تیم بی‌طرفدار میلیاردها و میلیاردها هزینه می‌شود؟ نکته دوم اینکه سازندگی در تضاد با هوادار نیست و این حرف‌ها را جلالی از کجا می‌آورد که باید باشگاه بی‌هوادار بسازیم تا بازیکن ساخته شود؟ نکته سوم اینکه پیکان سه چهار هزار هوادار ندارد و در اکثر بازی‌هایش ۱۰۰ نفر هم در ورزشگاه حضور ندارند. نکته آخر و عجیب‌تر اینکه مربیان از کار در تیم پرطرفدار چه ضرری می‌کنند؟ بله، جلالی در این زمینه حق دارد، چون می‌تواند در پیکان هر هفته ببازد و هیچ‌کس هم از او نپرسد چه می‌کنید!

نه آقای جلالی، فوتبال با هوادار معنا دارد و اسم این بازی که شما در تیم‌های بی‌هوادار دنبالش هستید، فوتبال نیست، یک ورشکستگی و باخت پنهان است. برای شما دلپذیر است اما برای فوتبال مفت نمی‌ارزد اما همچنان ببازید، هیچ‌کس ملالی ندارد.

کد N2027924

وبگردی