آفتاب
محمود صدری در گفت‌وگو با ایلنا:

دخالت دولت در صنعت نشر، بازار را به‌هم ریخته/ایران ۷ برابر آمریکا و ۲۰ برابر انگلستان انتشارات دارد

دخالت دولت در صنعت نشر، بازار را به‌هم ریخته/ایران ۷ برابر آمریکا و ۲۰ برابر انگلستان انتشارات دارد

حوزه نشر در ایران با پدیده‌های عجیبی دست‌وپنجه نرم می‌کند. برخی خواهان حمایت دولت و برخی دیگر خواهان عدم دخالت دولت در این بازار هستند. مدیرعامل انتشارات دنیای اقتصاد معتقد است که هر نوع دخالت دولت در این حوزه اشتباه است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، هنگامی که پای درد دل مدیران انتشارات مختلف بنشینید، دو گونه متفاوت از گلایه‌ها و انتقادات از وضع موجود نشر را می‌شنوید؛ یک عده از ناشران از عدم حمایت دولت از بازار نشر گلایه می‌کنند و برخی دیگر که در اقلیت محض قرار دارند، در دسته دوم قرار می‌گیرند و اتفاقا به رویکردهای مداخله‌گرایانه دولت در صنعت نشر اعتراض دارند.

«محمود صدری» مدیرعامل انتشارات دنیای اقتصاد که خود بیش از سه دهه سابقه روزنامه‌نگاری دارد و ترجمه آثاری نظیر تفکر سیاسی گلین تیندر و راه بندگی فردریش فون‌هایک را در کارنامه دارد، در دسته دوم قرار می‌گیرد و به رویکردهای دولت در این حوزه معترض است.

انتشارات دنیای اقتصاد دقیقا کدام رویکرد را در اندیشه‌های اقتصادی، در آثار منتشره‌اش نمایندگی و پشتیبانی می‌کند؟

انتشارات دنیای اقتصاد، زیرمجموعه یک بنگاه رسانه‌ای به همین نام است که در ترویج اندیشه‌های لیبرال اقتصادی می‌کوشد. رویکرد ما مبتنی بر اقتصاد آزاد است اما انتشارات، به دلیل ماهیت کار کتاب، اینگونه نبوده است که کلیت کارهایش مبتنی بر اقتصاد آزاد باشد. فرض را بر این گذاشتیم که اقتصاد یک صحنه اجتماعی است که در واقع درباره تعارض منافع آدم‌هاست و ممکن است که یک فردی در صحنه اجتماعی احساس کند که اقتصاد آزاد منافع او را تامین نمی‌کند. به همین دلیل، ما تنوع بسیار گسترده‌ای را برای آثاری که منتشر می‌کنیم در نظر گرفته‌ایم و دو سر طیف برای این آثار از سوسیالیسم تا آنارکوکاپیتالیسم، کتب متنوعی را منتشر می‌کنیم. در هردوی این مکاتب عمده، ما زیرشاخه‌ها را نیز پوشش می‌دهیم. معتقدیم که باید یک تصویر جامعی از رویکرد افراد در سپهر اندیشه‌های گوناگون عرضه کنیم و روش‌های پیشنهادیشان برای اداره کشورها را عرضه کنیم و نتایجی که از آنها گرفتند را نیز منتشر می‌کنیم.

این به معنای انتخاب حد وسط و میانجی‌گری در اندیشه‌های اقتصادی توسط انتشارات شماست؟

مطلقا به این معنا نیست و ما نیز چنین رویکردی را هرگز مدنظر نداریم! اگر کسی آثار این انتشارات را پیگیری کند، متوجه می‌شود که حتی آثار چپ‌گرایانه‌ای هم که منتشر می‌کنیم در راستای فهم بهتر و دقیق‌تر اندیشه کاپیتالیسم هست. این گونه نیست که برای ما هر دو مکتب عمده علی‌السویه باشند و ما بگوییم که فرقی ندارد. صادقانه بگویم که ما چنین دیدگاهی نداریم که بگوییم فرد بیاید از هر دو نحله کتب ما را بخواند و در نهایت خودش برود و انتخاب کند! انتشارات ما این طرز فکر را نمایندگی نمی‌کند. فرض ما بر این هست که استواری گزاره‌های اقتصاد آزاد بیشتر هست، رونق و رفاه از دل اقتصاد بهتر بیرون می‌آید و ما مایلیم که اگر کسی با این گزاره‌ها از منظر سوسیالیسم ابراز مخالفت می‌کند، دستکم سوسیالیسم را خوب و دقیق بشناسد. ما ادعا داریم که منتقدان اقتصاد آزاد، نوعا منظر انقادی خودشان را هم نمی دانند. بر پایه این ادعا می‌گوییم که اگر می‌خواهید از منظر مارکسیست حرف بزنید، «رودولف هیلفردینگ» را نشناسید و یا کتاب «سرمایه مالی» را نخوانده باشید! این اثر به تعبیر نئومارکسیست‌ها، جلد چهارم کتاب «سرمایه» کارل مارکس است و می‌گویند که اگر مارکس زنده می‌ماند و می‌خواست جلد چهارم را بنویسد، همین را می‌نوشت. این کتاب نقدهایی به نظریات مارکس در مسائل اقتصادی دارد که مارکسیست‌ها یا از آن بی‌اطلاع هستند یا به تعمد آن را نادیده می‌گیرند. ما می‌گوییم که اگر شما می‌خواهید سرمایه‌داری را نقد کنید، با رجوع به متن‌های بنیادین خودتان این‌ کار را انجام دهید نه اینکه با استفاده از روش‌های پوپولیستی مرسوم نقد کنید.

آیا دیدگاه‌ها و مکاتب دیگری نیز، غیر از چپ‌های اقتصادی وجود دارند که شما به سراغ متون آنها بروید؟

بله قطعا. فی‌المثل در ایران معتقدانی به دیدگاه‌های اقتصادی کینزی وجود دارد که در ظاهر در ذیل اردوگاه سرمایه‌داری به حساب می‌آیند اما در عمل آرایی که ترویج می‌کنند به سوسیالیسم نزدیک‌تر است و به‌طور مثال وقتی که امثال این دوستان را می‌خواهیم مخاطب قرار دهیم، می‌گوییم که آثار استیگلیتز و پل کروگمن را نیز که ما ترجمه و منتشر می‌کنیم مطالعه کنید. این گونه نیست که ما فقط بیاییم و آثار ناب اقتصاد آزاد را ترجمه و منتشر کنیم بلکه بیشتر به دنبال ایجاد یک فضای گفت‌وگو هستیم. به‌زور که نمی‌شود چیزی را به کسی تحمیل کرد بلکه باید با اتکا به یک منظر اصولی باشد. بنده اگر بخواهم در رابطه با مشکلات مداخله‌گرایی صحبت بکنم، با کسی که مکتب کینزین را دقیق می‌شناسد، راحت‌تر می‌توانم گفت‌گو کنم در قیاس با کسی که تصویر مبهمی از کینز در ذهن خودش دارد و گمان می‌کند که آمریکا و اروپا به واسطه نظریات کینز از بحران دهه ۱۹۳۰ خارج شدند! ما باید برای او توضیح دهیم که دلایل خروج از آن بحران، چیزهای دیگر بود و به همین دلیل باید آثار این دیدگاه را نیز منتشر کنیم.

د یدگاه انتشارات شما نسبت به انتشار آثار نوبلیست‌های علم اقتصاد چیست؟

جایزه نوبل خیلی مبنای کار انتشارات دنیای اقتصاد نیست. هرچند از نظر تجاری برایمان مهم است که روی جلد اثری که منتشر می‌کنیم در کنار نام نویسنده، عبارت برنده جایزه نوبل را نیز درج کنیم؛ این کار یک رویکرد تجاری است اما معنایش این نیست که هرکس که برنده نوبل بوده، حرفش از نظر ما درست باشد. هرچند کسی که این جایزه را برده است، از نگاه اقتصاددانان جهان، این علم را یک قدم به جلو برده است و ما هم انکار نمی‌کنیم اما این برای ما شاخص داوری نیست که حرفش را دربست بپذیریم.

مشکلات حوزه نشر در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به طور طبیعی الان یکی از ژانرهای جدید نشر، ژانر کتب الکترونیکی و صوتی است که البته در ایران با مسائلی روبروست. کتاب دیجیتال در ایران، رونقی مانند اروپا و امریکا ندارد و به همین دلیل از نظر تجاری نمی‌تواند زیاد مورد اقبال ناشران باشد؛ همچنین در این رویکرد، تامین حقوق ناشران و پدیدآورندگان نیز مدنظر نیست. البته من یک نظرخواهی کردم و دیدم که اکثر مخاطبان ایرانی کتاب کاغذی را به کتاب‌های دیجیتالی و صوتی ترجیح می‌دهند. دو دسته مشکل در بحث نشر در ایران وجود دارد، یکی از این دو مسئله این است که معمولا همکاران ما در انتشاراتی‌های دیگر از دولت درخواست کمک می‌کنند و از یارانه کاغذ تا حمایت‌های مرتبط با چاپ و توزیع و تسهیلات را از دولت می‌طلبند که صنعت‌شان رونق بگیرد. ما بارها نوشتیم و گفتیم که بزرگترین مشکل صنعت نشر در ایران، همین رویکرد حمایتی دولت است.

 از دهه شصت که این رویکرد حمایتی شکل گرفت، چه اتفاقات مثبت و منفی افتاد؟

هرکس که فکر می‌کرد می‌شود از تفاضل قیمت‌های آزاد و دولتی بهره‌مند شد، وارد این حوزه شد و افراد به‌جای داشتن رویکرد انتشاراتی، رویکرد تجاری داشتند. این باعث شد در ایران حدود ۱۴ هزار انتشاراتی شکل بگیرد این در حالی‌ست که ایالات متحده با داشتن ۳۲۵ میلیون نفر جمعیت، کمتر از ۲هزار انتشارات، انگلستان هم کمتر از ۷۰۰ ناشر دارد و این باعث می‌شود که کیفیت نشر پایین بیاید، از کاغذ بی‌کیفیت تا مترجم کم‌تجربه و استفاده از اقلام نامرغوب برای چاپ، باعث می‌شود که بازار نشر و خواننده با هم سردرگم شوند. یعنی کسی‌که با استفاده از خلاقیت خودش وارد این صنعت شده است باید با کسانی رقابت کند که قواعد بازی را رعایت نمی‌کنند. معضل دیگری که مرتبط با حوزه نشر هست و البته با انتشارات ما زیاد ارتباطی ندارد، بحث ممیزی است که بیشتر شامل آثار ادبی و سایر حوزه‌های علوم انسانی است که البته در مباحث ما که مرتبط با جزئیات فنی علم اقتصاد است زیاد مناسبتی ندارد اما به عنوان یک پدیده نامناسب، صنعت نشر را زیان‌ده‌تر می‌کند. به‌نظر من گرفتاری‌های بیشتری برای بازار نشر وجود دارد.

کد N2023977

وبگردی