ترس از انتشار فیلم باعث شد که به حرفهای او گوش کنم اما تهدیدهای او تمامی نداشت. درنهایت موضوع را با خواهرم در میان گذاشتم و او گفت باید به پلیس خبر دهیم.
با اظهارات دختر نوجوان تحقیقات از سوی کارآگاهان پلیس آغاز شد و با آموزشهایی که به وی داده شد النا با پدرام و دوستش قرار گذاشت تا بار دیگر به آنها طلا و دلار بدهد. اما هنگامی که پسران تبهکاربه محل قرار رفتند مأموران آنها را دستگیر کردند.
پدرام و همدستش در بازجوییها به آزار و اذیت و اخاذی اعتراف کردند. پدرام گفت: ما وضع مالی خوبی نداریم و برای پولدار شدن تصمیم گرفتیم از دختران ثروتمند اخاذی کنیم. به همین دلیل شروع به جست و جو در فضای مجازی کردیم. هدف ما دختران نوجوانی بودند که وضع مالی خوبی داشتند. النا یکی از آنها بود، عکسهایی که با لباسهای گرانقیمت در خانه ویلایی و سوار بر ماشین مدل بالا در اینستاگرام گذاشته بود، نشان میداد که وضع مالی خوبی دارند. با او طرح دوستی ریختیم. روز حادثه با خودروی بیام و که اجاره کرده بودیم به محل قرار رفتیم. او با میل و اراده خودش به ویلایی در فشم آمد اما برای اخاذی او را مورد آزار و اذیت قرار داده و فیلم تهیه کردیم. بعد از آن هم رهایش کردیم. اما با تهدید از او دلار و طلا گرفتیم میخواستیم به اخاذی ادامه دهیم که خیلی زود به دام پلیس افتادیم.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است