آفتاب
بهرام دبیری در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

مزیت‌های زندگی در شیراز/هنرمند شدن وقتی در خانواده‌ای شیرازی بزرگ شوی، آسان است

مزیت‌های زندگی در شیراز/هنرمند شدن وقتی در خانواده‌ای شیرازی بزرگ شوی،  آسان است

بهرام دبیری ازجمله نقاشان پشت شیشه است که سعی دارد از طریق آثارش بازیابی تاریخ زیبایی‌شناسی نقاشی ایران را نمایش دهد. در این راستا معتقد است نقاشی پشت شیشه‌هایش، نمایشی از اسطوره و افسانه‌های محصور شده در شفافیت بی‌همتاست.

به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها گالری گلستان میزبان آثاری از اساطیر و افسانه است. آثاری که توسط بهرام دبیری خلق شده‌ و در معرض دید عموم گذاشته شده است. از آنجا که او متولد ۱۳۲۹ شیراز است حال و هوای شیراز رنگارنگ در آثارش مشهود است.

تماشای نقش برجسته‌های تخت جمشید و حضور شکوهمند کتیبه‌های نقش رستم از خاطرات کودکی اوست. او از ۱۲سالگی به شکل تجربی و نیاموخته نقاشی را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۹ وارد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران شد.

اگر بخواهیم در نگاهی کلی، آثار بهرام دبیری را به سه دوره تقسیم کنیم، می‌توان گفت؛ دوره نخست آثار او مربوط به سال‌های ۵۷-۱۳۵۰ و زمان دانشکده و سال‌های پایانی آن است. آثاری خیال پردازانه، با رنگ‌های تند و خام که هیجانات و کابوس‌های او را در آن سال‌ها منعکس می‌کند. دوره دوم آثار او که در سال‌های ۵۷به بعد خلق شد، دوره‌ای‌ست که محیط زندگی و طبیعت اطرافش دگرگونی یافت. البته می‌توان گفت به نوعی آثار دوره نخست او با تغییراتی صوری شیوه نگارگری او دوباره می‌شناسیم. دوره سوم آثار دبیری با طبیعت بی جان آغاز می‌شود و در آثار متاخر او با عناصری از میوه‌ها و حیواناتی مانند انگور، سیب، اسب و ... روبه‌رو هستیم که در نهایت محوریت موضوع اثر «زن» است. در ادامه گفتگوی ایلنا را با بهرام دبیری می‌خوانید:

آثار شما از دهه ۶۰ به بعد، مضامین اساطیری و جستجو در نقاشی مدرن را دنبال می‌کند و به سوی ریشه‌ها و میراث تصویری ایران گرایش دارد. از نمایشگاهی که این روزها درپیش دارید، برایمان بگویید.

در این نمایشگاه ۳۶ اثر روی دیوار رفته است که همه آنها طی سال جاری خلق شده‌اند. این آثار، نقاشی پشت شیشه هستند. مانند کارهایی که حدود ۱۰ سال پیش نیز کار کرده بودم و در سال ۸۷ نقاشی‌های پشت شیشه را در معرض دید عموم گذاشتم. درواقع وقتی به ۵۰ سال پیش خود نگاه می‌کنم، می‌بینم که درصدد آن هستم تا تاریخ زیبایی‌شناسی هنر ایران، ‌نشانه‌ها، رنگ‌ها و ترکیب‌های آن و آنچه توسط مدرنیته کنار گذاشته شده را به نمایش بگذارم.

از نقاشی پشت شیشه نمونه‌هایی از دوره صفویه و قاجار داریم و در واقع نوع خاصی از هنر است که جذابیت‌های ویژه خود را دارد از این رو هر از گاهی به این سمت کشیده می‌شوم که آثاری در زمره نقاشی پشت شیشه خلق کنم.

البته تازگی‌ها به این نتیجه رسیده‌ام که یک نقاش مدرن نیستم. شاید هم از اول نبودم. استنباط من آن است که شاید بتوان اصطلاح نئوکلاسیک را روی آثارم بنهم که در واقع به معنای باززایی تاریخ زیبایی‌شناسی نقاشی ایران است. نمایشگاه خوب بود و فروش خوبی داشت.

آنچه که از نقاشی پشت شیشه در ذهن مخاطب شکل گرفته با آنچه در آثار شما نمود پیدا کرده، تفاوت دارد. از چگونگی بروز چنین نقش‌هایی در قالب تکنیک نقاشی پشت شیشه برایمان بگویید. چرا نقاشی پشت شیشه را برای بازنمایی طرح‌های اینچنینی انتخاب کردید؟

نقاشی پشت شیشه، حس و بیانی کاملا متفاوت از آن چیزی دارد که روی بوم، کاغذ یا هر متریال دیگری کار شود. یک حس درخشش و نوعی شفافیت بی‌همتا در آثار نقاشی پشت شیشه وجود دارد که برایم جذاب است. درخصوص موضوع کار هم می‌توانم بگویم که «زن» همیشه موضوع محوری کار من بوده و در کنار آن از نشانه‌های دیگری مانند خروس، اسب، گاو  و بز یا انگور، سیب و انار یا دسته گل‌های وحشی و گندم استفاده می‌کنم. این‌ها عناصری هستند که با آن تصویر می‌کنم.

همانطور که اشاره داشتید در بیشتر آثار شما با عناصری مانند انگور و انار، اسب و... روبه‌رو می‌شویم. حضور این عناصر در آثار شما از چه مفاهیمی نشات گرفته؟ آیا ریشه در افکار خودآگاه و ناخودآگاه شما دارد؟

بخشی از این مهم به خاطرات دوران کودکی من بازمی‌‌گردد چراکه در بهشتی مانند شیراز به دنبا آمده‌ام از این رو چشم‌انداز‌ها، قصه‌ها و باغ‌های شیراز پیش روی من بود. در ادامه نیز با دنبال کردن نقاشی مکتب شیراز درصدد خلق آثارم برآمدم که به ظن من؛ در بخش کهن‌تر آن به نقاشی مانوی می‌رسد. بنابراین وقتی در شیراز و خانواده‌ای شیرازی بزرگ شوی که اهل شعر، موسیقی، گل و باغ هستند، قطعا تاثیر می‌پذیرید.

در عین حال در پی تحقیقات خود به خاطرات شخصی و قومی و سرزمین خود رسیدم و زمانی که یکی از اساتیدی که در حوزه اسطوره‌های ایران کار می‌کرد از من خواست تا در بازسازی کتاب ارژنگ (مانی نقاش) به آنها در بخش تصویرسازی کمک کنم، از آنها خواستم تا درصدد آموختن آیین مانوی برآیم. زمانی که این آیین را تا حدودی آموختم متوجه شدم این آیین،‌ پهنه‌ای بی‌پایان از افسانه‌ها و اسطوره‌هاست. همچنین مانی از طریق تصویر، آیین خود را گسترش داد. تمام این موارد سبب شد تا این عناصر اسطوره‌ای در آثار امروز من تبلور یابد. البته هیچکس نمی‌داند که چگونه عناصر در ذهن شکل می‌گیرند و روند آن بسیار پیچیده است.

از شفافیت و درخشش شیشه یاد کردید. به نظر شما مخاطب چگونه با آثار شما ارتباط برقرار می‌کند؟

من نقاشی خود را می‌کشم. افرادی هستند که می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند و این آثار را دوست دارند و برخی دیگر اینگونه نیستند. به عقیده من؛ یک پای اصلی هنر همیشه در فرداست. زمان باید بگذرد تا ادراک لازم برای درک هنر در جامعه ایجاد شود.

حدود یک سال پیش بود که خبرها از دزدیده شدن آثار شما حکایت داشتند، ماجرا چه بود؟

شهریور ماه سال ۹۶ بود که تابلویی با عنوان «آناهیتا، الهه باران» را برای شرکت در قالب یک نمایشگاه گروهی به یک گالری تازه تأسیس سپردم. البته معتقد هستم که بسیاری از گالری‌دارانی که به تازگی وارد این عرصه می‌شوند نه تنها هنر را نمی‌شناسند بلکه براساس هیچ درصدد این کار برمی‌آیند.

در آن زمان، این گالری‌دار اثر را توسط یک ماشین برای من ارسال کرد که وقتی به آن رسیدم تا تابلو را تحویل بگیرم، راننده به من گفت که یک لحظه غفلت کرده‌است و تابلو دزدیده شده است. از آنجایی که این تابلو در اندازه‌های بزرگ بود این امر برایم مشکوک بود چراکه اگر کسب بخواهد در فاصله ۸ دقیقه این اثر بزرگ را بدزدد باید برای حمل آن ۲ نفر و یک ماشین وانت به همراه داشته باشد. که به نظر من غیرممکن بود. بعد از آنکه با وکیل صحبت کردم متوجه شدم که خیانت در امانت است و می‌توانم خسارت بخواهم اما از آنجا که این گالری به تازگی کار خود را آغاز کرده بود و اگر شکایت می‌کردم، مسئولان آن گالری را تعطیل می‌کردند از این‌رو با دریافت حدود ۵۰ درصد قیمت اثر، رضایت دادم.

کد N2005264

وبگردی