آفتاب
منتجب‌نیا در گفتگوی تفصیلی با مهر:

پشت پرده انتصابات شهرداری/ تاسیس «فراکسیون شورای هماهنگی اصلاحات»

پشت پرده انتصابات شهرداری/ تاسیس «فراکسیون شورای هماهنگی اصلاحات»

قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی از لابی‌های سیاسی و حزبی در روند انتصابات شهرداری تهران پرده برداشت و گفت: شهردار جدید که بیاید، متوجه حقایق می‌شود و چه بسا عذر تعدادی از آنان را بخواهد.

خبرگزاری مهر، گروه سیاست-حسام رضایی: ​پس از حواشی دنباله دار حزب اعتماد ملی که در نهایت منجر به انشعاب در این حزب شد، نامش بار دیگر بر سر زبان ها افتاد. قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی که به دلیل اختلاف با طیف الیاس حضرتی مجبور به استعفا شد، این روزهایش را با تدارک حزب جدید و تاسیس فراکسیون جدید در جریان اصلاحات می گذارند.

رسول منتجب نیا متولد تیرماه سال ۱۳۲۷ در شیراز است. وی در سه دوره نخست مجلس شورای اسلامی، کسوت نمایندگی را تجربه کرده است. منتجب نیا از اعضای سابق شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز است که در سال ۸۴ همراه با مهدی کروبی، مجمع را ترک گفت و حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد.

وی به همراه سیدهادی خامنه ای، احمد حکیمی پور و محسن رهامی، از منتقدان جدی و سرسخت شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است. منتجب نیا این شورا را «نماد استبداد» می داند و حاضر نیست مشروعیت آن را تایید کند.

برای تحلیل و بررسی بیشتر جریان اصلاحات، به سراغ منتجب نیا رفتیم. منتجب نیا درباره تعریف اصلاح طلبی در جریان اصلاحات گفت: در هشت سال دوران اصلاحات شاهد بودیم، هر کسی از زاویه دید خود اصلاحات را تعریف می‌کرد. یکی به نام اصلاحات، مانیفست می‌نوشت و اصلا نامی از اسلام در آن نمی‌آورد! از زمانی که عنوان اصلاحات به کار برده شد، ما دچار چالش شدیم؛ ما قبلا می‌گفتیم که جریان خط امامی هستیم؛ می‌گفتیم جریان ما مبتنی بر بیانیه‌ها، رهنمودها، سیره و خط مشی امام است و روشن بود وقتی این عنوان‌ به اصلاحات تبدیل شد، هر کسی از ظن خود، اصلاحات را تعریف کرد.

وی در همین باره افزود: فرد دیگری به برخی مبانی دینی حمله می‌کرد. افرادی که تا دیروز معلوم نبود کجا بودند خود را داخل این جریان کردند و حرف‌هایی‌ زدند که ما ناچار بودیم همه روزه از حریم اصلاحات دفاع کنیم و این اشتباهات و کج‌اندیشی‌ها را جواب بدهیم.

منتجب نیا اظهار داشت: من بارها گفتم اصلاحات در کشور ما، رهبر، متولی و تئوریسین انحصاری‌ ندارد؛ ما در نهایت می‌توانیم بگوییم یکی از نظریه‌پردازان‌ جریان‌ اصلاحات هستیم و از زاویه دید خودمان اصلاحات را تعریف می‌کنیم.

وی شخص محوری در جریان اصلاحات را «خطرناک» عنوان کرد و اظهار داشت: آن‌ها می‌گویند، با وجود شخصیت‌های کاریزما، به احزاب نیازی نیست یا می‌گویند احزاب باید تحت فرمان شخصیت‌های دارای کاریزما و محبوب جامعه قرار بگیرند که من این مساله را برای آینده جریان‌های‌ سیاسی و کشور بسیار غلط و حتی خطرناک می‌دانم.

منتجب نیا شورای عالی اصلاح طلبان را بدعت‌گذار در تحزب جریان اصلاح طلبان دانست و گفت: وقتی می گویند ۲۰ حزب در شورای‌عالی سیاستگذاری وجود دارد، در واقع سه، چهار حزب بیش‌تر نیستند که هر کدام، دو یا چند حزب اقماری برای خودشان درست‌ کرده‌اند. در انتهای سال ۹۳ که انتخابات مجلس بود، در جلسه شورای‌ عالی سیاستگذاری یکی از دوستان ما که دبیر یکی از احزاب بود گفت از این مجموعه‌ای که ۴۰ نفر هستیم، ۱۵ نفر متعلق به یک حزب هستند و به عناوین مختلف وارد شده‌اند، گاهی وابسته‌ به‌ یک حزب هستند و با لابی آن حزب‌ و گاهی هم منصوب برخی شخصیت‌ها هستند.                                              

وی گفت: با این حساب‌ سر احزاب بی‌کلاه و تنها اسمی از آن‌ها باقی مانده و رسمی از احزاب در میان نیست؛ به‌خصوص الان که این موضوع شدت بیش‌تری هم پیدا کرده است. ما چند سالی است که می‌گوییم شورای‌ عالی، بدعتی خلاف تحزب و خلاف توسعه است؛ کار را به احزاب واگذار کنید. بعضی از دوستان ما هم پیشنهاد دادند پارلمان اصلاحات تشکیل بدهیم و طرحی برای این پارلمان تهیه کردند.

منتجب نیا در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه شکل‌گیری پارلمان اصلاحات را مفید می‌دانید؟ اظهار داشت: خیر؛ در پشت صحنه این ماجرا هم چه بسا عده‌ای نشسته باشند و طراحی خاص‌ خود را دارند. همزمان با این قضیه که برخی در پی راه حل بودند، لیستی تهیه شد که ۲۹ نفر شخص حقیقی توسط‌ برخی بزرگان اصلاح‌طلب برای‌ عضویت‌ در شورای‌عالی سیاستگذاری منصوب شدند. این ۲۹ نفر به علاوه دبیران احزاب اصلاح طلب، عضو شورای‌عالی هستند. در گذشته، تعداد اشخاص‌ حقیقی، ۱۵ تا ۱۶ نفر بود اما این تعداد اکنون به دو برابر تعداد قبلی رسیده است! متاسفانه پس از اعتراضات انجام شده به‌ ترکیب شورای‌عالی‌، به‌ جای این‌که اَبرو را درست کنند، چشم را هم کور کردند!  

وی ادامه داد: واقعا جای تاسف است که افرادی به‌عنوان نمایندگان احزاب، آن هم احزاب اصلاح‌طلب، در چنین لویی‌جرگه‌هایِ عهد بوقی مانند شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان شرکت کنند و در برابر تصمیمات آن، سر تسلیم فرود آورند! 

منتجب نیا در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه اگر به این عده در جریان اصلاحات که الیگارشی قدرت و ثروت به راه انداخته اند، در سطح حاکمیتی، قدرت رسمی داده شود، به نظر شما برای مردم ضررآفرین نخواهد بود؟ گفت: بله؛ این افراد و مهره‌هایشان، قدرت مالی و ارتباطات و امکانات رسانه‌ای بسیار قوی دارند و به سادگی می‌توانند موج رسانه‌ای ایجاد کنند؛ چهره‌ بسازند و شخصیت‌ها را تخریب کنند! تنها کافی است مدیریت یک بخش در دولت در اختیارشان قرار بگیرد و یا در بخشی از حاکمیت، نفوذ بیش‌تری داشته باشند، بلافاصله از رانت قدرت‌ برای توسعه جریان خود استفاده می‌کنند.

عضو سابق مجمع روحانیون مبارز همچنین از لابی های حزبی و سیاسی در انتصابات شهرداری تهران پرده برداشت و گفت: عده‌ای با آرای مردم بر سر کار آمده و فردی را در مسئولیتی‌ نشانده‌اند؛ آن افراد به جای این‌که خود را وقف مردم بکنند و برای انتصابات خود، صرفا شایستگی را ملاک قرار دهند، یک مجموعه و حلقه‌ای را دور او جمع کرده‌اند و از وجود و مسئولیت او به نفع جریان خود استفاده می‌کنند. مثلا برخی آقایان که‌ در شورای شهر و شهرداری تهران پُست و در حزب اعتماد ملی هم حضور داشتند، نهایت سعی خود را می‌کردند که از پست خود در شورای شهر و شهرداری تهران بر روی معادلات حزب اعتماد ملی هم تاثیر بگذارند؛ برای این‌ کار تلاش‌ می‌کردند که با وعده پست و مقام، نیروهای موثر حزب را جذب‌ سیاست‌های خود در حزب کنند.

منتجب نیا گفت: ما این رفتارها را نوعی انحراف از آرمان‌های جنبش اصلاحات و مرامنامه حزب اعتماد ملی تلقی و با آن مخالفت کردیم اما در مقابل ما، مجموعه‌ای قد علم کرد و مدافع این جریان شد و برای خود یارگیری کرد؛ برای این یارگیری‌ها نیز حرف منطقی نداشتند؛ حرف من روشن بود و همه صاحب‌نظران کشور حق را به من دادند. ابزار این آقایان، وعده برای پست و مسئولیت بود و بعضی‌ها را هم با همین امکانات مادی خریدند. وعده‌هایی دادند؛ مثلا به فردی که تخصص و سابقه لازم نداشت، پست می‌دادند. به تعداد زیادی هم وعده می‌دادند؛ برخی از آن‌ها خودشان مستقیم یا با واسطه به من گفتند که به بعضی از این‌ها حتی چهار پست وعده داده و گفته‌اند خودت از میان این چهار تا یکی را انتخاب کن!

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آن‌ها از اعضای اعتماد ملی بودند یا از خارج هم وارد شده بودند؟ تصریح کرد: آن‌ها یک مجموعه هستند؛ هسته‌ای که در حزب اعتماد ملی قرار دارد با جریانی که خارج از اعتماد ملی و از پشت صحنه، شورای‌عالی سیاستگذاری را مدیریت می‌کند، هماهنگ شده‌اند و با هم تبادل نظر و امکانات دارند. می‌توان گفت که آن‌ها از پشت‌ صحنه این‌ها را مدیریت می‌کنند. البته وقتی ما به‌ این شیوه اعطای پست برای جذب نیرو در درون حزب اعتماد ملی اعتراض کردیم، جلوی برخی از این انتصابات گرفته شد؛ اگر ما اعتراض نمی‌کردیم، بسیاری از افراد داخل حزب‌ در راستای وعده‌های داده شده و برخی از افراد وابسته به‌ آن باند در خارج از حزب هم پُست می‌گرفتند.

منتجب نیا افزود: اکنون هم انتصاب‌های سیاسی در شهرداری تهران به‌صورت موردی صورت می گیرد؛ از جمله آخرین نفرات‌ منصوب‌ هم آقای «تحصیلی» از اعضای دفتر آقای حضرتی بود که به‌ او در یکی از معاونت‌های موثر شهرداری سِمَت داده‌اند.

وی با بیان اینکه با کنار رفتن آقای افشانی از سمت شهرداری‌ که به ‌زودی انجام خواهد شد، بازی آقایان تا حد زیادی‌ به‌ هم خواهد خورد و حقایق مشخص می شود، اظهار داشت: شهردار جدید که بیاید، متوجه می شود که سابقه کاری، رشته تحصیلی و تخصص‌ تعداد زیادی از این افراد ارتباطی با شهرداری ندارد و چه بسا عذر تعدادی از آنان را بخواهد.

منتجب نیا از تشکیل «فراکسیون شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» خبر داد و گفت: قطعا نمی‌خواهیم راه نادرست مدیریت پشت‌ صحنه شورای‌عالی سیاستگذاری را دنبال کنیم. قصد داریم ائتلاف داشته باشیم. نظر ما این است که هر حزبی، مرکب از مجموعه‌ای از صاحبان فکر و اندیشه سیاسی است که باید به‌طور مستقل تصمیم بگیرند و البته در مقاطعی هم با هم ائتلاف کنند؛ مانند شورای هماهنگی جبهه اصلاحات. ما معتقدیم که نباید عده‌ای از ما بهتران‌ به‌جای احزاب تصمیم بگیرند و احزاب برده‌ آنان باشند. احزاب در شورای هماهنگی خودشان تصمیم‌گیری می‌کردند و سپس در یک جمعی هماهنگی و تبادل نظر می‌شد و به‌ تصمیمی متناسب با شرایط روز می‌رسیدند.

وی همچنین در مورد تخلف وزارت کشور در کنگره خردادماه حزب اعتماد ملی نیز اظهار داشت: متاسفانه وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب هم در قبال مسائل کنگره چهارم خرداد و هم کودتای درون‌حزبی پس از آن و هم کنگره ششم مهرماه‌، کاملا غیرقانونی عمل کردند و خلاف بزرگی مرتکب شدند. بدون تردید الان حزب اعتماد ملی، حزبی غیرقانونی است چون کنگره ششم‌ مهر و کودتای درون حزبی‌ قبل از آن‌، به طور کلی خلاف قانون و همراه با دروغ بوده‌ است. همه این خلاف‌ها هم‌ برای‌ این‌ بود که برای حاکمیت پشت‌ صحنه‌ «شورای‌عالی سیاستگذاری» و مجموعه رانت بازانی که پشت صحنه‌ هستند، راه باز شود.

در ادامه مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با رسول منتجب نیا را می خوانید: 

*به عنوان مطلع گفتگو، از انتقادات شما به خصوص پس از انتخابات مجلس دهم، از ساختار کنونی جریان اصلاحات آغاز کنیم. با توجه به این انتقادات می‌توانیم به آقای جنابعالی، عبارت «اپوزیسیون جریان اصلاحات» را اطلاق کنیم؟

خیر، اتفاقا اگر بخواهید اصلاحات را تعریف کنید، یکی از کسانی که در جریان اصلاحات نظر دارد و پیشکسوت است، بنده هستم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از دوره اول مجلس، ما یک جمع فکری بودیم که این جریان را مدیریت و هدایت می‌کردیم. کسانی که سن‌شان یاری می‌کند، می‌دانند که ما در دوره اول، دوم و سوم مجلس مجموعه‌ای بودیم که جریان خط امام و به تعبیر امروز، جریان چپ انقلابی را از طریق دانشگاه‌ها، مجلس و رسانه ها مدیریت می‌کردیم؛ حتی قبل از تاسیس «مجمع روحانیون مبارز» ما این جریان را داشتیم؛ یعنی این‌گونه نبود که مجمع روحانیون مبارز این جریان فکری را به راه بیاندازد، بلکه این ما بودیم که مجمع را پایه‌گذاری کردیم.  

بنابراین من معتقدم که ما جزء تئوریسین‌ها و پایه‌گذاران جریان چپ انقلابی هستیم. تا دوم خرداد نام آن جریان خط امام بود و بعد از دوم خرداد ۷۶ به عقیده برخی دوستان مُعَنوَن به جریان اصلاحات شد. در همان زمان هم ما صاحب فکر و صاحبِ نظر بودیم و تلاش می‌کردیم جریان اصلاحات از مسیر خود خارج نشود. ما جریان اصلاحات را جریانی زلال، شفاف، مردمی و مبتنی بر مبانی دینی و اعتقادی، موازین اخلاقی و حتی مبتنی بر دیدگاه‌های‌ اجتماعی و سیاسی امام خمینی می‌بینیم. ما اصلاحات را این‌گونه پایه‌گذاری کردیم و  دوستان دیگر را یکی پس از دیگری به جریان اصلاحات دعوت کردیم و فرا خواندیم. پس‌، جریان اصلاحات ریشه‌ در جریان چپ‌ و مجمع روحانیون مبارز دارد که این‌جانب در هر دو، نقش محوری داشتم. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ هم ما نقش‌ محوری داشتیم و پس از آن هم ما با جمعی از دوستان این جریان فکری بزرگ را مدیریت می‌کردیم و البته کماکان مدیریت می‌کنیم. ما خودمان را هسته مرکزی اصلاحات می‌دانیم؛ ما مجموعه‌ای از نیروهای اصیل و ریشه‌دار قبل از انقلاب هستیم که از سال ۱۳۴۱ با امام بودیم و او را شناختیم و در طول سال‌های قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، همواره در کنار امام و انقلاب بودیم.

ما اسلام را با قرائت امام می‌فهمیم، مسائل سیاسی را از زاویه‌ای که امام و اسلام از سیاست تعریف می‌کنند، تعریف می‌کنیم. ما اپوزیسیون نیستیم. ما خودمان را از بنیانگذاران تفکر اصلاحی‌ و برخی دوستان را تازه‌واردان به‌ جریان اصلاحات می‌دانیم؛ بعضی دوستان‌، از دوم خرداد و یا سال‌های اخیر وارد صحنه شده‌اند و ریشه و سابقه ای در جریان سیاسی کشور ندارند و اتفاقا برخی از آن‌ها را اپوزیسیون جریان اصلاحات می‌دانیم. آن‌هایی که اسلام را با قرائت امام قبول ندارند، آن‌هایی که زیرساخت اصلاحات را بر مبنای اندیشه دینی و سیاسی امام خمینی نمی‌دانند، آن‌هایی که موازین اخلاقی و موازین فقهی اسلام با قرائت امام را رعایت نمی‌کنند، ما آن‌ها را اصلاح طلب نمی‌دانیم. تعریف ما از اصلاحات، تعریف روشن، معقول، منطقی و دینی است. ما اصلاحات را از زاویه تعریف امیرالمومنین(ع)، سیدالشهدا(ع)، بزرگان تاریخ اسلام و حضرت امام قبول داریم؛ اگر فردی دیگر، اصلاحات را به گونه‌ای دیگر و در تقابل با این‌ اندیشه‌ها تعریف کند، ما آن تعریف را اصلاحات نمی‌دانیم.

*آیا شما برخی قرائت‌های لیبرالی از جامعه، مانند «جامعه مدنی» یا مفاهیمی مانند «دولت-ملت» که امثال آقای حجاریان در زمان حضور در مرکز استراتژیک ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی‌رفسنجانی پروراندند را جزء مفاهیم اصلاح‌طلبی می‌دانید؟  

جامعه مدنی یک اصطلاح‌ جدید است و خودش تعاریف مختلفی دارد. باید ببینیم مقصود کسانی که اصطلاحی‌ را به کار می‌برند، چیست؟ اگر یادتان باشد در زمان دولت اصلاحات، آقای خاتمی شعار جامعه مدنی را سر داد. برخی معتقد بودند که چنین مفاهیمی، غربی است اما ایشان گفتند، مراد ما معنای غربی این اصطلاح نیست و جامعه مدنی ریشه در «مدینه النبی» دارد؛ همان جامعه‌ای که پیامبر اسلام تاسیس کرد. مفاهیمی چون مانند جامعه مدنی بستگی به قرائت و تعریف افراد دارد. می‌توان همانند آقای خاتمی، تفسیری از جامعه مدنی داشت که با جامعه مدینه‌النبی‌ سازگار باشد و یا مانند کسانی سخن گفت که این‌گونه نباشد.

ما آن مفهومی از جامعه مدنی را قبول داریم که در تعارض‌ با اصول اسلام نباشد. البته‌ این را بگویم که اولا جریان اصلاحات‌ که از دوم خرداد بر سر زبان‌ها افتاد، ریشه در آموزه‌های روحانیون خط امام دارد و ثانیا این جریان بزرگ در تیول افراد و محافل خاصی نیست که خود متولی فکری جریان اصلاحات بدانند و بخواهند افکار خاص خودشان را به‌ عنوان رهبری فکری اصلاحات به‌ این جریان تحمیل کنند! ما هیچ فرد و محفلی را به عنوان متولی و مفسر منحصر به فرد اصلاحات نمی‌دانیم و بر این اعتقادیم که اصلاحات، جریان فکری مبتنی بر جهان‌بینی توحیدی، قرائت مترقی‌ دینی، فقه اسلامی است و ریشه در افکار امام‌ خمینی و دیگر متفکران بزرگ‌ انقلاب اسلامی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی و دکتر علی شریعتی دارد.

*فرمودید همواره تلاش داشته‌اید تا کاری کنید جریان اصلاحات از مسیر خارج نشود، آیا تلاش‌تان مثمرثمر بوده است؟

در هشت سال دوران اصلاحات شاهد بودیم، هر کسی از زاویه دید خود اصلاحات را تعریف می‌کرد. یکی به نام اصلاحات، مانیفست می‌نوشت و اصلا نامی از اسلام در آن نمی‌آورد! از زمانی که عنوان اصلاحات به کار برده شد، ما دچار چالش شدیم؛ ما قبلا می‌گفتیم که جریان خط امامی هستیم؛ می‌گفتیم جریان ما مبتنی بر بیانیه‌ها، رهنمودها، سیره و خط مشی امام است و روشن بود وقتی این عنوان‌ به اصلاحات تبدیل شد، هر کسی از ظن خود، اصلاحات را تعریف کرد. متاسفانه علی‌رغم این‌که من و برخی دوستان فریاد می‌زدیم تا بنشینیم و تعریفی روشن از اصلاحات به جامعه ارائه کنیم، برخی حاضر به‌ این کار نشدند.

شما در هشت سال دوران اصلاحات شاهد بودید هر کسی از زاویه دید خود اصلاحات را تعریف می‌کرد. به نام اصلاحات، مانیفست می‌نوشتند و اصلا نامی از اسلام در آن نمی‌آورد! فرد دیگری به برخی مبانی دینی حمله می‌کرد. افرادی که تا دیروز معلوم نبود کجا بودند خود را داخل این جریان کردند و حرف‌هایی‌ زدند که ما ناچار بودیم همه روزه از حریم اصلاحات دفاع کنیم و این اشتباهات و کج‌اندیشی‌ها را جواب بدهیم.

متاسفانه در دولت‌های گذشته (اشاره به دولت های نهم و دهم) هم که‌ اصلاح‌طلبان در انزوا به‌سر می‌بردند، از این فرصت استفاده نشد تا جریان اصلاحات‌ را بازسازی و اصلاحات را بازتعریف کنند. از سال ۹۲ که دولت آقای روحانی روی کار آمد، این مساله همچنان ادامه دارد و هر کسی قلم به دست است، خود را تئوریسین و متولی اصلاحات معرفی می‌کند؛ این افراد هیچ وقت نیامده‌اند، مجموعه‌ای از اهل اندیشه و فکر را انتخاب کنند و بنشینند و تعریفی روشن از اصلاحات ارائه بدهند.  

 من بارها گفتم اصلاحات در کشور ما، رهبر، متولی و تئوریسین انحصاری‌ ندارد؛ ما در نهایت می‌توانیم بگوییم یکی از نظریه‌پردازان‌ جریان‌ اصلاحات هستیم و از زاویه دید خودمان اصلاحات را تعریف می‌کنیم. البته تعدادی مانند این‌جانب‌ و برخی دوستان دیگر، به لحاظ داشتن بیش از نیم قرن سابقه حضور در انقلاب و فعالیت در مسائل سیاسی و جناحی پس از انقلاب، خود را جزء پیشکسوتان جریان اصلاحات می‌دانیم و تلاش‌ می‌کنیم این جریان بزرگ از ریل خارج نشود و در مسیر رسالت تاریخی خود انجام وظیفه کند.

*شما انتقاداتی به‌ ساختار مدیریت جریان اصلاحات دارید، مشکل شما دقیقا با این ساختار چیست؟

کد N1992180

وبگردی