آفتاب
استاد دانشگاه آکسفورد در گفتگو با مهر:

دین قادر به حل مسائل لاینحل بین الملل کنونی است

دین قادر به حل مسائل لاینحل بین الملل کنونی است

استاد دانشگاه آکسفورد با اشاره به اینکه دین و سیاست همیشه در کنار هم بوده‌اند گفت: دین قادر به حل مسائل لاینحل بین الملل کنونی است.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل -جواد حیران نیا-رضا عموئی: بحث رابطه دین و سیاست، موضوعی تقریبا چالش برانگیز و در عین حال بسیار دامنه‌دار است که تقریبا در همه دوره‌های تاریخ معاصر مود توجه واقع شده است.

در این میان رابطه دین با مسائل بین‌المللی موضوعی جزئی‌تر از میان مباحث کلی دین و سیاست است که تا کنون کمتر به آن توجه شده است و در همین ارتباط خبرگزاری مهر گفتگویی را  با پروفسور فرهنگ جهانپور دنبال کرده که در آن رابطه دین و مسائل بین‌المللی  مورد پرسش و بررسی قرار گرفته است.

پروفسور فرهنگ جهان پور،  پیشتر استاد دانشگاه اصفهان بوده و در حال حاضر به تدریس در دانشگاه های «کمبریج» و «آکسفورد» مشغول است. وی همچنین استاد دوره های آنلاین در دانشگاه های «آکسفورد»، «ییل» و «استنفورد» است. جهانپور بورس یک ساله فرصت مطالعاتی در دانشگاه «هاروارد» را داشته و طی ۲۸ سال گذشته به تدریس در رشته سیاست های خاورمیانه در بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاه «آکسفورد» مشغول بوده است.

*از چه زمانی اندیشمندان علوم سیاسی برای نخستین بار دین را با سیاست پیوند زدند؟

از یک جهت مذهب همیشه با سیاست همراه بوده است. حتی براساس آثار باستانی بدست آمده از تمدن سومر، هند، مصر، بابل و ایران باستان و حتی تاریخ باستانی یهود، مذهب همیشه پیوندی تنگاتنگ با دولت و سیاست داشته است.

در نخستین بخش‌های «حماسه گیلگمش» که متعلق به  «سلسله سوم اور» (۲ هزار قبل از میلاد) می‌باشد؛ از گیلگمش، پادشاه تاریخی شهر «اوروک» در بابل به عنوان الهه‌ای با زندگی ابدی و جاوید یاد می‌شود.

همچنین حمورابی( مرگ ۱۷۵۰ قبل از میلاد و به عنوان نخستین کسی که مجموعه‌ای قوانین را در قالب ۲۸۲ اصل تنظیم کرد)، ششمین پادشاه «عموری‌ها» در بابل بود که خود را نماینده «آنو» و «بل» (از خدایان بابل) معرفی می‌کرد و در مقدمه معروف مجموع قوانین خود می‌گوید: «آنو و بل مرا با نام خودم، حمورابی و به عنوان پادشاهی نیکوکاری که از خدا می‌ترسد و بدنبال گسترش عدل در زمین و نابودی شر و شیطان هستم، فراخوانده‌اند»

در مصر باستان نیز فراعنه خود را به عنوان خدا و یا نمایندگان مقام عالی معرفی می‌کردند. کتاب معروف «مردگان» که مربوط به دوره پادشاهی‌های میانه( ۲۰۰۰ تا ۱۷۵۰ قبل از میلاد) است از پادشاهان الهی سخن می‌گوید و صحنه‌هایی از زندگی، مرگ و رستاخیز خدایان «ازیریس» را به عنوان تاریخ پادشاهان به تصویر می‌کشد.

حتی سال‌ها پیش از آن که کتاب مقدس نوشته شود، ما شاهد اثر دیگری با نام «داستان آقات Tale of Aqhat» بودیم که در سال‌های ۱۳۶۵ پیش از میلاد مسیح و همزمان با یک زلزله ویرانگر در شهر اوگاریت ( واقع در استان لاذقیه سوریه) نوشته شد و داستان‌های آن شباهت زیادی به داستان زندگی ابراهیم پیامبر و دیگر شخصیت‌های داستانی یهود مانند طالوت، سلیمان، داوود و کسانی داشت که می‌گفتند رابطه نزدیکی با خدا دارند.

در تاریخ ما نیز داریوش و کورش خود را نمایندگان اهورامزدا معرفی می‌کردند. در سنگ نبشته بیستون نیز داریوش بزرگ می‌گوید: «به یاری اهورامزدا، من پادشاه هستم و اهورا مزدا به  من امپراطوری را ارزانی داشت  و به من کمک کرده تا این مقام پادشاهی را بدست آورم و به یاری اهوارا مزدا من این امپراطوری را مصون نگه خواهم داشت.»

در «بهگود گیتا» نیز کریشنا خود را به عنوان «ارجونا» و یک خدا معرفی می‌کند.

براین اساس از سپیده دم تاریخ، دین و سیاست دست به دست هم و در کنار هم بوده‌اند و بیشتر قواعد و قوانین نوشته شده بدست بشر تلاش داشتند تا از مذهب برای الهی نشان دادن و توجیه مشروعیت خود استفاده کنند.

*پس براساس آن چه شما گفتید، آیا همیشه دین و سیاست باید همراه هم باشند؟

این موضوع بستگی به این دارد که ما دین را چگونه تعریف کنیم. برخی مذاهب بطور کامل به مسائل معنوی انسان پس از مرگ توجه می‌کنند و برخی دیگر به مسائل جاری زندگی دنیوی می‌پردازند. به عنوان مثال آموزه‌های بودا در هند یا لائوتسه به عنوان بنیان‌گذار آئین تائو در چین که هردوی آن‌ها متعلق به قرن ششم پیش از میلاد هستند، بیشتر به مسائل روحی و عرفانی توجه دارد تا مسائل مادی.

مثلا در همین ارتباط لائوتسه معتقد به محدود کردن و به حداقل رساندن نقش دولت و در مقابل  ایفای نقش بیشتر فرد در اجتماع برای بهترین دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی است. در عین حال لائوتسه بیشتر به توسعه و پیشرفت درونی فرد در مقایسه با ایفای نقش فرد در اجتماع تاکید دارد و همین باعث شده تا برخی لائوتسه را به عنوان یکی از نخستین آنارشسیت‌ها عنوان کنند.

برخی حتی معتقدند که آئین یهود نیز بیش از مسائل مادی، بر موضوعات روحی و درونی فرد توجه داشت. مثلا آن جا که در این آئین گفته می‌شود: «پادشاهی من فقط متعلق به این جهان نیست» یا تفکیک سزار و خدا از هم در برخی از آیات. در این آیات به روشنی تفکیک جدایی مسائل مادی از معنوی دیده می‌شود.

اگرچه در دوره ایران باستان، حاکمان از نام اهورامزدا برای کسب مشروعیت استفاده می‌کردند یا تا پایان دوره ساسانی روحانیون زرتشتی یا مغ‌های زرتشتی قدرت زیادی داشتند و در مسائل سیاسی دخالت می‌کردند، اما با این حال در آموزه‌های زرتشتی هیچ نشانه‌ای که بتواند این دخالت‌ها را توجیه و یا تفسیر کند، وجود ندارد و آموزه‌های اخلاقی در سه عبارت" پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک" خلاصه شده بود.

یا در قرآن می‌توانید آیات زیادی را ببینید که بر آزادی فردی تاکید دارد و تحمیل اجباری عقاید را محکوم می‌کند. مثلا در آیه ۲۵۶ بقره خداوند می‌گوید: در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست

کد N1991431

وبگردی