آفتاب

تراکتورسازی، حقیقتی بدون هیاهو؛ از فریاد وااسفا تا بیت المال

تراکتورسازی، حقیقتی بدون هیاهو؛ از فریاد وااسفا تا بیت المال

برد خیره‌کننده تراکتورسازی برابر استقلال خوزستان در هفته هشتم لیگ برتر، نقطه آغازی برای رفتار غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی عده‌ای شد.

به گزارش ایلنا، آنان که در این شرایط اقتصادی سوار بر موج نارضایتی مردم، با لحن و ادبیاتی خاص، به دنبال مردمی جلوه دادن خود و مصادره به مطلوب حقایق و واقعیات هستند. این مطلوب هر چه باشد و به هر بهایی که باشد، حتی به بهای توهین به شخصیت افراد، با بی‌ارزش‌ترین کلمات باید به دست آید. چراکه از منظر این جماعت، چون هدف وسیله را توجیه می‌کند، آبروی قلم و شیوه نگارش هیچ اهمیتی ندارد.

این روزها گویی شغل‌ها تغییر کرده و مفهوم مشاغل بازتعریف شده است؛ اگر روزنامه‌نگار روزی روشنایی‌بخش نقاط تاریک بود، این روزها بر مسند قضاوت هم نشسته است و حکم صادر می‌کند. ‌این روزها توهم «نماینده افکار عمومی» بودن باعث شده، عده‌ای از این سوی پشت‌بام بیفتند. هدف آنها جز تخریب نیست؛ یک روز به اعتقاد آنها خرج کردن از بیت‌المال حرام است و باید به دنبال خرج کردن از جیب شخصی بود، روز دیگر اگر از جیب شخصی خرج شد، فریاد وااسفا و وامردماست که بلند می‌شود و بازگشت به عقب را می‌خواهند.

یادمان نرفته همین چند ماه پیش، هواداران پرشور باشگاه محبوب تراکتور، خواستار شکل‌گیری یک تیم حرفه‌ای قدرتمند بودند، و حال که خواسته آنها محقق شده، عده‌ای کاسه داغ‌تر از ‌آش شده‌ و در حالی‌که فاقد شناخت و آگاهی لازم درباره تیم‌ هستند، آیه یاس می‌خوانند و می‌خواهند تیمی را که به ساحل آرامش رسیده، روی آرامش به خود نبیند. غافل از آن‌که هواداران این تیم بی‌شمار و بدخواهان تخریب‌چی (و نه منتقد) قلیل و کم هستند.

آنها که به دنبال پروژه همانندسازی و مشابهت برای تیم تراکتور با تجربه‌های به ‌زعم آنها ناموفق داخلی و خارجی هستند، از این نکته غافل‌اند که ریشه این تیم، برخلاف حدس و گمان‌های بی‌پایه آنها، در خاکی استوار خانه دارد. عشق به این تیم، در قلب هواداران پرشور نقشی ابدی بسته است و این نقش بستن نه متعلق به دیروز و نه امروز است. این درخت تنومند، پنجاه سال است که برکشیده و شاخ و برگ داده و اگر عده‌ای آرزوی شکستن آن را با بادهای پرهیاهوی پف‌گونه دارند، باید بدانند که خاطراتِ گذرِ سالم و سلامت از توفان‌های سهمگین، همچنان در ذهنمان نقش بسته است.

یکی از دوستان از مالک باشگاه پس از بازی پرسیده بود که خیلی خوشحال بودید و می‌خندیدید؟ و پاسخ شنیده بود که چه لذتی از این بالاتر که در این شرایط سخت اقتصادی بتوانید شادی را به خانه‌های آنها ببرید، به راستی نباید خندید؟

آری به زعم عده‌ای چهره خندان مالک باشگاه در کنار بی‌شمار هوادار با حمایت همه‌جانبه و با اتحاد و همدلی اعضای تیم به اشک تبدیل خواهد شد اما اشک شوق آن روز است که سیه‌روی خواهند شد آنانی که غش داشتند.

در پایان انتظار از رسانه وزین ایران ورزشی این است که قلم را به هر قلم ‌به ‌دستی نسپارد، به دستانی بسپارد که حرمت قلم را بدانند، اخلاق حرفه‌ای را پاس بدارند و آن‌گونه قلم بزنند که در آیین خرد و انصاف بتوان وجهه‌ای و اعتباری برای آن یافت. مطلب «تراکتورسازی، هیاهو برای هیچ، خانه‌ای روی آب» بیش از آنکه بهره‌ای از انصاف و خردمندی داشته و قابل‌دفاع باشد، بیشتر توهین به مخاطب است.

کد N1980914

وبگردی