آفتاب
میرصادقی در مراسم گرامیداشت خود:

هر کاری که در داستان نویسی کرده ام برای رهایی از حقارت بود

هر کاری که در داستان نویسی کرده ام برای رهایی از حقارت بود

جمال میرصادقی درمراسم گرامیداشت خود با اشاره به زندگی در خانواده ای با پدری قصاب و رنج هایی که در چند دهه عمرش گذرانده است، گفت:هرکاری که درنوشتن داستان کرده ام برای رهایی از حقارت بوده است.

به گزارش خبرنگار مهر، جمال میرصادقی داستان نویس پیشکسوت در مراسم گرامیداشت خود که عصر امروز یکشنبه ۲۸ مردادماه به همت موسسه خانه کتاب و در سرای کتاب این موسسه برگزار شد در سخنانی گفت: همه کارهایی که در عمر داستان نویسی ام کرده ام برای یک چیز بوده است؛ رهایی از حقارت.

وی افزود: یادم می آید زمانی که اولین داستانم با نام «آدم ها، رنگ ها و کلاغ ها» در یکی از مجلات چاپ شد همراه با یکی از دوستانم در بازار می چرخیدیم که یک دفعه نگاهش به آن مجله و اسم من افتاد و شروع به فریاد زدن کرد که بشتابید نویسنده این داستان، همین دوست من است که اینجا ایستاده! در راه برگشت به خانه، دخترکوچولوی ۵-۶ ساله ای که خانه شان نزدیک خانه ما بود، آمد و به من سلام کرد. یک دفعه پدرش سر او داد زد که «چرا سلام می کنی؟» و دخترک جواب داد «آخر بیچاره و بدبخت است و گناه دارد!» و این در حالی بود که من فکر می کردم او به خاطر شهرتی که آن روز نصیب من شده است، به من سلام کرده است!

در ادامه این برنامه میرصادقی ترجیح داد به جای سخنرانی به سوالات حاضران درباره داستان نویسی و تجربه های خود در این حوزه پاسخ بدهد. او در جهت سوالی درباره اینکه اولین قدم برای نوشتن چیست؟ گفت: اینکه داستان نبافید بلکه آن را از روی تجربه و مشاهده خودتان، روی کاغذ پیاده کنید.

نویسنده کتاب مطرح «ادبیات داستانی» افزود: ما دو نوع نوشتن داریم؛ یکی اینکه کسی موضوعی را از فرد دیگری شنیده باشد و آن را تبدیل به داستان کند و دوم داستانی که تجربه و مشاهدات خود او برخاسته باشد که این دومی، ماندگار است و فراموش نخواهد شد.

وی توضیحی تخصصی تر در این رابطه مطرح کرد: در واقع ما دو شیوه نوشتن دارم؛ یکی شیوه «گیدوموپاسانی» است که مبتنی بر حادثه است و جذابیت آن زودگذر و یکی هم شیوه «چخوفی» که وقتی آن را می خوانید، در ابتدا فرد یخی به نظر می آید اما از آنجا که از تجربه نویسنده برخواسته، مخاطب می تواند سالیان سال با آن زندگی کند.

میرصادقی در جواب این سوال که آیا از تئوری های داستان به نوشتن آثار داستانی رسیده است یا آنها را براساس تجربه های خود خلق کرده است؟ یادآور شد: من قبل از خواندن تئوری های داستانی شروع به نوشتن کردم اما بعدها که این تئوری ها را می خواندم بر می گشتم و آثارم را اصلاح و تکمیل می کردم. آنچه فردی را نویسنده می کند، شناخت داستان است.

وی در خصوص تفاوت قصه و داستان تصریح کرد: قصه مبتنی بر خرق عادت است و از شرق یعنی از هند و چین و ایران به غرب رفته است اما داستان مبتنی بر تحولات روان شناختی است که در انسان مدرن رخ داده است و از غرب به شرق آمده است.

این نویسنده با اذعان به وجود باند بازی در میان نویسندگان امروز گفت:  متأسفانه گروهی از داستان نویسان با برخی ناشران ساخت و پاخت می کنند و به اصطلاح با آن می بندند که کتابهایشان را بیشتر تبلیغ کنند؛ اما نویسنده درختی است که ریشه در خودش دارد و اگر به جای دیگری وصل شود، قطعاً فاسد می شود.

در این مراسم که با حضور تعدادی از نویسندگان، مترجمان و همچنین جمعی از مسئولان حوزه کتاب و ادبیات از قبیل احمد پوری، اسدالله امرایی، جواد مرادی نیا (مدیر اداره کتاب وزارت ارشاد)، نیکنام حسینی پور(مدیرعامل خانه کتاب)، محمدحسن شهسواری، حجت الاسلام محمدرضا زائری، شهرام  اقبال زاده و ... برگزار شد، هدایایی به رسم یادبود به جمال میرصادقی تقدیم شد.

کد N1936058

وبگردی