خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ _ صادق وفایی: کتاب «شرارههای خورشید» شامل کارنامه لشگر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در عملیات خیبر، ۲۸ شهریور سال گذشته در حوزه هنری رونمایی شد. این کتاب اثر گلعلی بابایی و حسین بهزاد است که توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ رسید و اثری کامل و جامع درباره عملیات خیبر و چگونگی مدیریت شهید محمدابراهیم همت است.
چندی پیش در گزارشی فصل اول این کتاب را که مربوط به اتفاقات پیش از شروع عملیات خیبر، یعنی عملیات آمریکن استانچ در پاییز سال ۶۲ بود مرور کردیم: «تکرار «آمریکن استانچ» در دهه ۹۰/سابقه تاریخی تهدید تنگه هرمز». بنابراین نیاز چندانی احساس نمیشود در گزارشِ پیش رو، درباره حمایتهای آمریکا و شوروی از ارتش بعث عراق در عملیات خیبر صحبت شود. چون گزارش مذکور که در خبرگزاری مهر (و البته به طور کامل و مشروح در کتاب «شرارههای خورشید») قابل دسترسی و مطالعه است، با جزئیات به این مساله میپردازد.
همچنین، پیشتر در مطلب «همت» چگونه «همت» شد؟/ جای خالی یک «ایستاده در غبار»دیگر به یکی دیگر از تالیفات گلعلی بابایی درباره شهید همت یعنی کتاب «ماه همراه بچههاست» دومین سرگذشت نامه مجموعه «بیست و هفت در بیست و هفت» نشر ۲۷ بعثت پرداختیم. به غیر از این، در دومین قسمت میزگرد بررسی کارنامه نشر ۲۷ بعثت که مهرماه سال گذشته و کمی پس از رونمایی کتاب «شرارههای خورشید» در خبرگزاری مهر برگزار شد، به گفتگو با بابایی و جواد کلاته از مسئولان نشر ۲۷ نشسته و درباره روایت دقیق چگونگی شهادت و کشف پیکر شهید همت بحث کردیم که در این مطلب: «روایتهایی از عاشورائیان لشگر ۲۷/ پیکر «همت» چگونه کشف شد؟» قابل مطالعه است.
شهید همتی که در «شرارههای خورشید» میبینم، با شخصیتی که در بیشتر کتابها و مستندهای تلویزیونی چون «سردار خیبر» (از مجموعه روایت فتح) سراغ داریم، متفاوت است. در این کتاب تنها دو خاطره از همسر شهید همت روایت میشود که یکی از آنها در ضمیمه فصل پایانی کتاب درج شده است. بنابراین همتی که در این کتاب میخوانیم، فرماندهای است که کل روز را از ابتدا تا انتها مشغول فرماندهی نیروهای درگیر در معرکه است و تنها زمانی میخوابد که پس از ۵ روز کار و خستگی از هوش برود!
شهید همتی که در «شرارههای خورشید» میبینم، با شخصیتی که در بیشتر کتابها و مستندهای تلویزیونی چون «سردار خیبر» (از مجموعه روایت فتح) سراغ داریم، متفاوت است. در این کتاب تنها دو خاطره از همسر شهید همت روایت میشود که یکی از آنها در ضمیمه فصل پایانی کتاب درج شده است. بنابراین همتی که در این کتاب میخوانیم، فرماندهای است که کل روز را از ابتدا تا انتها مشغول فرماندهی نیروهای درگیر در معرکه است و تنها زمانی میخوابد که پس از ۵ روز کار و خستگی از هوش برود! با خواندن این کتاب، مخاطبی که از طریق کتابها و مطالعه با شهید همت آشنا شده باشد، به خوبی متوجه میشود که چرا این شخصیت فرصت نمیکرده برای دیدار زن و فرزندش به عقبه جبهه برگردد. کتاب «شرارههای خورشید» ۹۲۸ صفحه دارد که ۷۶۷ صفحه آن، متن اصلی و باقی صفحات به تصاویر، اسناد و نقشهها اختصاص دارد.
در این کتاب همچنین مشخص میشود که چرا لقب سیدالشهدای جنگ ایران و عراق به محمدابراهیم همت اعطا شد؛ فرماندهای که به رویکرد و نظریه عاشورایی جنگیدن که خود نیروهایش را به آن ترغیب میکرد، جامه عمل پوشاند. از جمله حقایق جالب توجه عملیات خیبر، وضعیتی است که در آن اعلام شد به دلیل کمبود نیروی نظامی و حساسیت موجود روی حفظ مواضع گرفته شده، فرماندهان رده بالا از فرمانده سپاه گرفته تا دیگر مدیران اسلحه به دست بگیرند و با دشمن بجنگند. در این زمینه شهید همت نیز تیرباری به دست گرفته و برای نبرد اعلام آمادگی میکند. این اعلام آمادگی در پی فرمان امام خمینی (ره) برای حفظ جزایر مجنون، صورت گرفت. «علی شمخانی؛ قائم مقام فرمانده کل سپاه نیز به محمد ابراهیم همت و مهدی باکری؛ فرماندهان لشگرهای ۲۷ محمدرسولالله(ص) و ۳۱ عاشورا گفت: بروید جزایر را حفظ کنید، این دستور امام است. من خودم هم میآیم آرپیجی میزنم. به هر حال احتمال پاتک به جزایر زیاد است.» (صفحه ۷۰۹)
عبور رزمندگان ایرانی از پلهای شناور وصلشونده که در عملیات خیبر ساخته شدند.
پیش از پرداخت اصلی به کتاب، چند سطر از صفحات پایانی کتاب را مرور میکنیم:
عنصر مخابرات: الآن، من این پیام را از قرارگاه نجف گرفتم؛ گفته: «طبق سوره والعادیات، سوره الحدید، با هر مسالهای، سوره قصص باید قرائت شود»!
افراد واحد مخابرات، به دستور همت، سریع مشغول بررسی فهرست جداول رمز، برای کشف معنای این پیام میشوند. یکی از عناصر واحد مخابرات، خطاب به همت میگوید:
عنصر مخابرات: معنای پیام این است: «طبق دستور محسن رضایی و شمخانی؛ همین امشب، با هر مسالهای که هست، باید پیشروی انجام بگیرد.»! (صفحه ۶۵۵)
این کتاب منبع و مرجع کامل و خوبی برای نوشتن رمان، ساخت فیلم سینمایی یا تولید هر اثر مکتوب یا تصویری است که قرار است با محوریت عملیات خیبر یا شهادت فرماندهان لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) از جمله شهید همت متولد شوند. همه نامهها، احکام صادره، نقشهها، مکالمات بیسیم، گفتگوها، جلسات هماهنگی برگزار شده و یادداشتهای روزانه افرادی چون راویان جنگ و همچنین آیتالله هاشمی رفسنجانی فرمانده وقت عالی جنگ در این کتاب گردآوری شدهاند. مطالعه مجموع این اسناد و مدارک نشان میدهد خلاف برخی تصورات که رزمندگان دفاع مقدس به طور حسابنشده به خط دشمن میزدند تا شربت شهادت بنوشند، افرادی چون شهید همت برای اجرای تک و حمله به دشمن، مطالعات و شناساییهای زیادی را پیش از عملیات انجام میدادهاند. البته در برخی مقاطع دفاع مقدس، رویههای خلاف این رفتار نیز دیده شده است اما افرادی چون شهید همت، جاویدالاثر متوسلیان یا حسن باقری و ... اعتقاد داشتهاند حمله باید حسابشده و طوری مرتب و منظم باشد که تلفات و زخمی بیهوده به نیروهای خودی تحمیل نشود. و متاسفانه در عملیات خیبر اتفاقاتی افتاد که شهید همت نتوانست به طور کامل این عقیده خود را اجرا کند!
جالب است که اهمیت ثبت حقایق تاریخی در آن سالهای کوران حوادث و درگیریهای جنگ، درک شده و قرارگاه فتح دو راوی داشته که با دستگاههای ضبط صوت (با نوار کاستهای مغناطیسی) صداهای افراد و گفتگوهایشان از جمله سخنرانیها، جلسات با فرماندهان و گفتگوهای مستقیم شهید همت را ثبت کردهاند. این نوارها در آرشیو لشگر ۲۷ محمد رسولالله (ص) موجود است که بابایی و بهزاد آنها را پیاده کرده و هرجا از متن را که ممکن است برای مخاطب نیازمند توضیح بیشتر باشد، با کروشههای مختلف تکمیل کردهاند.
رویارویی همت ۲۹ ساله با ژنرال ماهرعبدالرشید
نکته قابل توجه دیگری که هنگام مطالعه کتاب «شرارههای خورشید» به ذهن متبادر میشود، فایل صوتی به جا مانده از غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری است که در آن میگوید:« ۵۰ سال دیگر میآید که میگویند جنگی بین ایران و عراق درگرفت که ۳ سال هم طول کشید و اینها زدند و آنها هم زدند کشتند و تمام شد رفت. هیچکس فکر نمیکند چه فشارهایی روی رزمندگان بوده است؛ به یک بچهای که تا ۲۲ سالگیاش بازیگوشی میکرده و حالا آمدهاند مسئولیت جنگ انقلاب اسلامی را روی دوشش گذاشتهاند.» به همین ترتیب، روایتهایی کتاب میزان فشار کشنده و نابودکنندهای را روایت میکند که طی عملیات خیبر بر روح و روان شهید همت وارد شد و این شخصیت هم در روز هفدهم اسفند ۶۲ در سن بیست و نه سالگی به شهادت رسید. همانطور که پیشتر هم گفته شده، اکثر فرماندهان جنگ ایران در دوران دفاع مقدس، افراد زیر ۳۰ سال بودند که با خلاقیت و نوآوری، مقابل ژنرالهای کارکشته و باتجربه بعثی قرار گرفته بودند؛ کمااینکه شهید همت در نبرد خیبر یا به تعبیر عراقیها جنگ دوم بصره، رویاروی ژنرال ماهر عبدالرشید فرمانده سپاه سوم عراق بود.
نکته قابل توجه دیگری که هنگام مطالعه کتاب «شرارههای خورشید» به ذهن متبادر میشود، فایل صوتی به جا مانده از غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری است که در آن میگوید:« ۵۰ سال دیگر میآید که میگویند جنگی بین ایران و عراق درگرفت که ۳ سال هم طول کشید و اینها زدند و آنها هم زدند کشتند و تمام شد رفت. هیچکس فکر نمیکند چه فشارهایی روی رزمندگان بوده است؛ به یک بچهای که تا ۲۲ سالگیاش بازیگوشی میکرده و حالا آمدهاند مسئولیت جنگ انقلاب اسلامی را روی دوشش گذاشتهاند.» به همین ترتیب، روایتهایی کتاب میزان فشار کشنده و نابودکنندهای را روایت میکند که طی عملیات خیبر بر روح و روان شهید همت وارد شد
سخنان، مواضع و طریقه مدیریت شهید همت در عملیات خیبر و سخنانی که در جلسات با فرماندهان گردانهای مختلف یا افراد مافوق خود دارد و از نوار پیاده، و در این کتاب درج شدهاند، حاوی مطالب مستند و عبرتآموز برای نظامیان امروز کشور هستند. اهمیت داشتن تکتیرانداز و آموزش نیروهای بسیجی برای تکتیراندازی، اهمیت آموزش عقیدتی و سیاسی و داشتن روابط عمومی، تربیت معنوی و عرفانی نیروها در مقابل آموزش صرف احکام و شرعیات و ... از جمله موارد جالبی است که در صحبتهای شهید همت با مسئولان لشگر ۲۷ به آنها بر میخوریم.
لطمهای که قهر کردن ها به همت زد
پیش از شروع عملیات خیبر طرح میثاق، برای تجدید سازمان لشگر ۲۷ انجام شد و واحدهای مختلف این لشگر مورد بازنگری قرار گرفتند. یکی از این واحدها، واحد اطلاعات عملیات لشگر بود که به خاطر قهرِ سعید قاسمی و رفتن او و نیروهایش از لشگر ۲۷، بدون متولی و مدیر باقی مانده بود. (در عملیات خیبر، مسئولیت اطلاعات عملیات به شهید عباس کریمی سپرده شد.)
قاسمی پس از ناکامی مراحل ۵ گانه عملیات برون مرزی رمضان به دلیل گلایههای شهید همت و دیگر فرماندهان، دلگیر شده و دیگر به عنوان فرمانده اطلاعات عملیات به فعالیت ادامه نمیدهد بلکه به عنوان نیروی عادی و بدون مسئولیت فرماندهی در تیپ سیدالشهدا مشغول به کار میشود. تعدادی از عناصر پرمدعای فراری از جنگ سپاه منطقه ۱۰ تهران هم از دیگر مولفههای چالشی این کتاب هستند.
ماجرای قهر سعید قاسمی و رفتنش از واحد اطلاعات عملیات از واقعیات جالب تاریخی است که خود قاسمی در مراسم رونمایی از کتاب به آن اشاره کرد: «در «شرارههای خورشید» خودزنی کردهام/ خودم را نمیبخشم» در این باره، در بخشی از کتاب که مربوط به خاطرات قاسمی از آخرین دیدار بدون کلامش با شهید همت است، میخوانیم:
«... به عبارتی حاجی قبل از آنکه عملیات شروع بشود، ضربه را از ناحیه اطلاعات-عملیات خورد؛ چون سعید قاسمی همه جوره پشت او را خالی کرده بود. حالا هم؛ این نگاه معنادار و سراسر دشنام به من در کنار اسکله، کمترین حق حاجی بود.» (صفحه ۷۱۱)
سخنرانی و خاطرهگویی سعید قاسمی در مراسم رونمایی کتاب
شرکت پنهانی و بدون اجازه در عملیات حرام است!
یکی از نمونههای جالب گفتگوهای درونسازمانی و داخلیِ کتاب، مربوط به جلسه طرح میثاق است که شهید همت با فرماندهان و مسئولان لشگر ۲۷ مشغول مشورت و گفتگو است. همت خطاب به حاضران میگوید که از حجتالاسلام محلاتی نماینده ولی فقیه در سپاه درباره حکم شرعی افرادی که بیحساب و کتاب و بیاجازه فرماندهان به طور پنهانی، شبهای حمله خود را به گردانهای خطشکن رسانده و در عملیات شرکت میکنند، سوال پرسیده و محلاتی چنین پاسخ داده است: «چنین کسی فعل حرام انجام داده است.» (صفحه ۱۷۹) در همین جلسه همت با لحن ناخرسندی به یکی از فرماندهها میگوید: «بابا جان؛ ما الان میخواهیم که شما، ایرادات این سازمان رزم جدید را به ما بگویید. تائیدش نکن!» (صفحه ۱۹۱).
در فراز دیگری از همین جلسه بین فرماندهان، درباره رفتار برخی رزمندگان صحبت میشود که هنگام شنیدن سوت خمپاره یا توپ دشمن، خیز نرفته و روی زمین دراز نمیکشند. دلیلشان هم این است که دیگران نگویند آنها ترسو هستند. برخی از این رزمندگان هم یا قصد دارند شهید بشوند. شهید همت در این باره به فرماندهان میگوید: «باید با این روحیات جاهلانه مبارزه کنیم!» (صفحه ۲۱۱).
متن پیاده شده از نوارهای جلسه طرح میثاق، صفحات زیادی از کتاب و همینطور مطالب جالبی را در خود جا داده است. شهید همت در بخشی از این جلسه که مربوط به مسائل عقیدتی سیاسی یا ساعات فراغت نیروهای لشگر است، میگوید: «حالا داریم سعی میکنیم برای هر گردان، چند دستگاه تلویزیون جور کنیم؛ البته واگذاری تلویزیون به گردانها، شرط هم دارد! اینطور نشود که بسیجیها مدام بنشینند پای آنها، از این کارتونهای جور واجور تماشا کنند... ... از این تلویزیونها برای تماشای اخبار، مسائل مهم دنیا و برنامههای حساس و مهم آنها استفاده کنید.» (ص ۲۱۹).
فرماندهان حاضر در این جلسه، با انتقاد از حضور برخی روحانیون و طرح مسائل معمول و عادی شرعی بین رزمندگان، میگویند خودمان میتوانیم سه ساعت درباره صهیونیسم و امپریالیسم صحبت کنیم. بخش عقیدتی سیاسی لشگر برای سخنرانی برای نیروها، شیخ حسین انصاریان یا آقا مرتضی تهرانی و اساتید اخلاق و عرفان را بیاورد تا چند حدیث اخلاقی و مربوط به تزکیه نفس را مطرح کنند: «بسیجیهای ما بیشتر از احکام و مسائل مربوط به طهارت و نجاست، به شیندن احادیث معرفتی و تربیتی معصومین نیاز دارند.»
عملیات خیبر، چرا انجام شد؟
چرایی انجام عملیات خیبر یکی از سوالات مهمی است که این کتاب در پی پاسخ به آن است. نکته مهمی که کتاب «شرارههای خورشید» در صفحه ۸۲ خود به آن اشاره میکند، این است که «جمهوری اسلامی هیچگونه تجربه جنگیای در این منطقه نداشت.» و خیبر اولین عملیات آبی خاکی ایران در سالهای جنگ بود که موجب گردآوری تجربیات زیادی برای نبردهای آبی خاکی بعدی چون بدر و یا عملیات در ماووت عراق و استفاده از غواصان شد. اجرای این عملیات در منطقه هورالعظیم (که بین ایران و عراق قرار دارد،) حرکتی جسورانه از طرف نیروهای ایرانی بود که عراقیها چندان انتظارش را نداشتند. فصل دوم کتاب، با عنوان «بنبست در شرق بصره؛ رویکرد به هور» درباره شناساییهای انجامشده روی منطقه این عملیات است و پیوست بسیار خوبی درباره منطقه جغرافیایی منطقه خیبر دارد. هورالعظیم، جزیره مجنون، طلاییه، زمینشناسی هور، جانورشناسی، رودخانهها، کانالها، وضعیت آبوهوا، بارندگی در هور، بادها، گیاهان و ... همگی از جمله مواردی هستند که در پیوست فصل دوم کتاب به آنها پرداخته شده است.
یکی از بخشهای کتاب، یادداشت محسن رضایی میرقائد (فرمانده وقت سپاه) به مناسبت سی و دومین سالگرد شهادت شهید همت در عملیات خیبر است که هفدهم اسفند ۹۴ در سایت تابناک منتشر شد و در کتاب هم درج شده است. رضایی در این یادداشت اشاره میکند که «بعد از آزادی خرمشهر و آن رکود سهساله، حالا داشتیم خیز بلندی برمیداشتیم که جاده بصره- المعاره- بغداد را قطع کنیم و جزایر را به دست بیاوریم. پس به اندازه کافی انگیزه وجود داشت، که بیاییم و بر روی جزیره متمرکز بشویم.»
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است