به گزارش خبرآنلاین اتهامزنی یا توهین، کنشی بدیع در قبال رییس جمهوری مستقر نیست. هنوز عرق انتخاباتی حسن روحانی خشک نشده و رفتوآمد به پاستور روی غلتک نیفتادهبود که اتهامزنیها آغاز شد. عالیترین مقام اجرایی کشور در لباس روحانیت در جایگاه رییسجمهوری با «شاه» مقایسه شد، کسی که کاری به دین ندارد و به گفته خودش صرفا در پی اعتلای هنر است. گزارهای که احتمالا واکنشی به سخنرانی روحانی بود که تقطیع شده شنیده و درک شدهبود.
اتهامات اما تنها به مقایسه با شاه ختم نشد. مخلص کلام خطی که رقابت را به روحانی واگذار کردهبود «آخوند انگلیسی» بود. استنادشان هم گذراندن دوره دکتری در این کشور. پروژه بنیصدر سازی هم از همان روزهای پس از انتخابات شروع شد. محمدتقی مصباح یزدی از جمله اولین کسانی بود که روحانی را با بنیصدر قیاس کرد و معتقد بود سخنرانیهای روحانی با مضمون حقوق شهروندی حرفهایی است که چند دهه پیش بنیصدر هم جرات گفتن آن را نداشت. اتهاماتی چون دیدار با اسراییلیها در هتلی در پاریس هم از آن دست اتهاماتی بود که آنقدر دور از ذهن به نظر می رسید که اغلب ترجیح دادند در قبال آن سکوت کردند و موضعی نگیرند.
اتهام و افترا البته در همین سطح باقی نماند. کار هر روز برای دولت منتخب معتدلان و مصلحان سختتر شد. ماجرای برجام که جدیتر از سوی تیم دیپلماسی در دستور کار قرار گرفت ، بهترین زمان برای تشدید حملات با اسم رمز «برجام» بود. اگر اوایل کار دولت شخص روحانی در مظان اتهام قرار داشت و «نفوذی انگلیسیها» و «دیدار با اسراییلیها» سیاهه او، «جاسوسسازی» گام بعدی تعریف شد. مذاکرات هستهای و رفتوآمد مدام وزیر خارجه با همراهی تیممذاکره کننده بهترین زمان برای شایعهسازیهایی از این دست بود.
برخی رسانههای مخالف دولت برای تاثیرگذاری در روند تصویب برجام از دل هیات مذاکرهکننده جاسوسهایی بیرون میآوردند و پروپاگاندایی ایجاد میکردند تا این سوال را در افکار عمومی ایجاد شود چرا در تیم مذاکرهکننده به رهبری «روحانی» جاسوس پیدا می شود؟ جاسوسی که هنوز هم مشخص نشده است چطور در اوج مذاکرات روحانی را روی سیبل اتهامات و انتقادات قرار داد و بعد از آن هم مشخص شد که این فرد فرستاده نهادهای دیگری برای حضور در تیم مذاکره کننده بوده و حالا هم خبری از سرنوشت او نیست.
ماجرای دو تابعیتیها هم در همین راستا آتشی بود که به دامن دولت افتاد. از وزیر اطلاعات انکار و از نمایندگان اصرار که در میان دولتیها که اتفاقا تاکید داشتند پستهای مهمی نیز دارند مدیران دوتابعیتی وجود دارد. با این حال دولت و تنها نهاد اطلاعاتی زیر مجموعه آن اصرار داشتند که مدیران دوتابعیتی در میان مدیران دولت تدبیر و امید نیستند. این بازی اما از سوی طیف مخالف و منتقد دولت ادامه یافت. سخن از هیچ اسم و رسمی نبود؛ نه مقامات قضایی نه نمایندگانی که این موضوع را پیش کشیدند نام و نشانی از مدیران دولتی به زبان نمیآوردند و خبری از افشاگری نبود و نیست اما تاکید و اصرار آنها تا همین روزها نیز ادامه دارد.
دلواپسان که حضور اعتدالیون بر مسند هدایت قوه مجریه را برنمیتابند سطح منازعات را از اتهامات این چنینی به ناسزا و توهین تقلیل دادند. رسایی با انتقادات تند و بیپروا «چوب خشک» را رقیب برنده روحانی معرفی کرد و باری دیگر « اشعث کندی و ابوموسی اشعری» تمثیل و توصیفی برای او دانست. با این حال توصیف انتقادی ضرغامی از روحانی در مقایسه با همه این تعابیر و تفاسیر بهتر بود.ضرغامی روایت کرده بود که وقتی با روحانی در مورد موضوعی مهمی صحبت می کنید و انتظار حرفی با حرارت و جدی دارید انگار با یک «بشقاب» صحبت میکنید.
با این حال هنوز سطح منازعات این مخالفان نسبت به برخی دلواپسان تریبوندار منطقی محسوب میشد چرا که اظهارنظرات از سوی تریبونداران شیفته سخنرانی و چهرههایی چون حسن عباسی و حسن رحیمپورازغدی، شرایط را تغییر میداد و فضا را به سمتی پیش میبرد که جای انتقاد را استهزا و تخریب و توهین میگرفت. رویکردی که برخی صدا و سیماییها هم با آنان همراه شدند چه آنکه وحید یامینپور، مجری جوان تلویزیون هم به تبعیت از مخالفان بزرگ روحانی از ترسش برای بازنگشتن روحانی به کشور نوشت و همان خط مورد علاقه دلواپسان یعنی پروژه بنیصدرسازی را پی گرفت. همان خطی که در راهپیمایی روز قدس هم تلاش شد تا به نوعی «مردمی» جلوه دادهشود گرچه شواهد و قراین، جملگی حکایت از سازمانیافتگی داشت.
حالا در میان همه اتهامات و توهینها و در ادامه همان سیاست تخریب، برخی به ادعا روی آوردهاند. ادعاهای که فارغ از شخص رییس جمهوری از فرزندان روحانی تا مدیران آن را در بر میگیرد.ادعاهایی از آن دست صحبتهای بی سند و مدرک ذوالنور که گرچه در داخل کشور تکذیب میشود اما در خارج از ایران با استقبال گسترده مواجه شده و مورد تایید قرار میگیرد و آنقدر بازه گستردهای دارد که ساعات کاری رییسجمهوری را هم در بر میگیرد.
دولت روحانی که به ادعای بهزاد نبوی به جای هر ۹ روز یک بحران با هر ۹ ساعت یک بحران مواجه است سطح دیگری از حملات را هم تجربه کرده که به نظر میرسد در دولت دوم تشدید شده است. تریبونداران صدا و سیما یا مخالفان پارلماننشین ،فرقی ندارد. آنها صدای آتشبس را نشنیده اند یا شاید هم خود را به نشنیدن میزنند. آتشبسی که روحانی در آخرین سخنرانی خود بر آن تاکید کرد و گفت در شرایط بحرانزده امروز کمهزینهترین راه است!
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است