آفتاب

یک اختلاس‌کننده دیگر هم فرار کرد!

یک اختلاس‌کننده دیگر هم فرار کرد!

دریغا او چو خرما بر نخیل و /دو دست ما گرفتار خماری/ اگر چه جای او خالیست اینجا/ ولی هستند مثل او شماری...

 

بدهکار بزرگ بانکی از کشور گریخت.


یکی از مختلس های گرانقدر
دوباره گشته از کشور فراری
هزارو چهار صد میلیارد برده
ز ناچاری و از روی نداری
از آنجایی که آقازاده بوده
نشد در کار او گیر اداری
بدون ضامن و تضمین و سفته
به او دادند یک وام دلاری

پناهنده شده بدبخت گویا
به ساحلهای مخروب قناری
همانجایی که مانند جهنم
همه مشغول در بی بند و باری
خدا صبرش دهد زیرا که گشته
گرفتار و اسیر بد بیاری
برایش سخت غمگینم٬ چرا که
شده آواره دشت و صحاری


در این مورد سوالی توی ذهنم
نماید بهر پاسخ پا فشاری؛
که می خواهم بپرسم من از ایشان:
«چرا کردی تو پس اینگونه کاری؟!
زمانی که بدون هیچ مشکل
در اینحا قصر و باغ و کاخ داری
به تهران خانه در سمت شمیران
دو تا ویلا به لاهیجان و ساری
و چندین مجتمع در هر کجا با
مجوزهای مخصوص تجاری

که خیلی از مجوزها از اول
شده صادر به شکل انحصاری
و یا هر روز از روی تفنن
مدل بالاترین ماشین سواری
کسی هم با شما در این شرایط
به هیچ عنوان ندارد کار و باری
چه عیبی داشت می ماندی؟ چرا که
تو با اوضاع اینجا سازگاری
چرا عزم سفر کردی و رفتی
که در آخر بگویندت فراری؟!

دریغا او چو خرما بر نخیل و
دو دست ما گرفتار خماری
اگر چه جای او خالیست اینجا
ولی هستند مثل او شماری

 


مجید مرسلی

6060

کد N1888868

وبگردی