صدایی که باید شنیده شود

 فلسفه زندگی اجتماعی، جمعی و تاسیس حکومت مبتنی بر این است که سرمایه یک جامعه، کشور و ملت تجمیع شود تا صاحبان این سرمایه ها یعنی همان مردم، زندگی شایسته‌تر، برخوردارتر و هدفمندتر در راستای تعالی و تکامل داشته باشند. این تعالی و تکامل بر اساس همان منشوری است که ملت‌ها برای خود ترسیم می کنند. در این راستا ملت ایران این منشور را طی یک انقلاب ترسیم و آن را مطالبه کردند؛ یعنی آنها برای زندگی بهتر دست به دگرگونی زدند. پس گوش کردن و دیدن اینکه آنها چه می خواهند و چه نمی خواهند و چه نگاهی به مدیرانشان دارند یک ضرورت است.

درمقابل «نشنیدن، نپذیرفتن و اساسا نداشتن یک فهم اصولی از مطالبات مردم» نقض غرض و خلاف نظام مدیریتی کشور و مردم خواهد بود. بنابراین شنیدن صدای مردم با روش های مختلفی که برای آن وجود دارد و بر اساس قوانین اجتماعی یک نیاز و یک ضرورت است. در این میان نکته ای که وجود دارد و نباید از نظر دور داشت آن است که قوانین و قواعدی که در این راستا وجود دارد باید دائما به سمت تکامل بیشتر پیش رود تا این صدا دقیق‌تر و رساتر به گوش مدیران جامعه برسد.

پس مسلم است که باید صدای مردم را بشنویم اما سوال اینجاست که چه مکانیسم و ابزاری برای شنیدن مطالبات مردم وجود دارد؟ قطعا در این مسیر راه های مختلفی وجود دارد که لازم است برای عملیاتی شدن آنها کار کارشناسی بیشتری انجام شود تا منتج به نتیجه ای قابل قبول شود. در این راستا یکی از راه هایی که پیشنهاد شده است تخصیص مکانی برای اعتراض است. پیشنهادی که نمونه ای تجربه شده و نهادینه شده آن در جوامع دیگر دارد و شاید بتوانیم ما نیز از این الگو در داخل استفاده کنیم.

هر چند برخی، انتقاداتی را نسبت به این مسئله آن هم از حیث اجرایی وارد می‎دانند، اما معتقدم این ایده می تواند با در نظر گرفتن قواعد تکمیلی، به گزینه عملیاتی تبدیل شود که هم قدرت اجرایی دارد و هم می تواند به خوبی صدای مردم را به گوش مسئولان برساند. حتی می شود گام را از این هم فراتر بگذارم و بگویم در این مسیر لازم است صدا و سیما نیز همگام شود به طوری که بلندگویی باشد برای بیان مطالبات و نظرات مردم.

بنابراین رسانه های جمعی نیز از گزینه هایی است که می توانند صدای مردم را به خوبی انعکاس دهند و لازم است برای تقویت این عرصه نیز عزمی جدی داشته باشیم.

مسئله دیگری که می تواند ابزاری باشد تا مردم به وسیله آن حرف‌شان را به گوش مدیران برسانند و باید در جهت تقویت آن تلاش کرد همین انتخاباتی است که تقریبان هر دو سال یک بار در کشور ما برگزار می شود. ما باید به سمتی پیش رویم تا ارتباط میان نمایندگان و مردم مستحکم تر شود.

در پایان آنچه ما امروز به آن نیازمندیم این است که باید ساز و کارها را به گونه ای تغییر دهیم تا امکان شنیدن صدای مردم فراهم شود و ملت خود را دارای قدرت، برای بیان مطالبات بدانند. به عبارت دیگر باید زمینه ای فراهم شود تا مردم نیز صدایشان شنیده شود. نباید فراموش کنیم آرامش کشور و حفظ آن بسیار حائز اهمیت است و چنین تغییراتی می تواند این آرامش را به جامعه منتقل کند.

27216