آفتاب

گلر استقلال از خاطراتش و پیشنهاد پرسپولیس گفت

گلر استقلال از خاطراتش و پیشنهاد پرسپولیس گفت

سید حسین حسینی، دروازه‌بان اول این روزهای استقلال میهمان برنامه نود بود.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ حسین حسینی که بعد از مدت‌ها بالاخره به برنامه نود آمد، روبروی عادل فردوسی‌پور نشست و به سوالات او پاسخ داد. او درباره موضوعات مختلف صحبت و خاطرات جالبی تعریف کرد که مشروح آن را می‌خوانید.

حضور در برنامه
راستش هواداران خواستند که من هفته گذشته به برنامه شما نیایم. اما خوب من هم قبول دارم که یک‌سری حرف‌ها خرافات است. اما به هر حال این هفته گفتند شرکت کنم.

پیشنهاد از پرسپولیس
زمان آقای رویانیان پیشنهاد خیلی خوبی داشتم. دو برابر استقلال. خانه و همه چیز برایم فراهم بود. اما چون استقلالی بودم دوست داشتم و با این تیم قرارداد امضا کردم. سال اول و دوم سختی کشیدم اما خدا را شکر الان اینجا هستم. پدرم حتی خیلی دوست داشت که به پرسپولیس بروم اما استقلال را انتخاب کردم. موضوعاتی البته پیش آمد. با آقای رویانیان خیلی صمیمی شدم صرف سه چهار روز. وقتی به باشگاه استقلال رفتیم پدرم گفت من بپرسم از آقای قلعه‌نویی تو گلر چندم هستی؟ گفتم نپرس بد می‌شود! او پرسید و آقای قلعه‌نویی هم گفت در استقلال نباید این سوال‌ها را بپرسید، ما شما را نمی‌خواهیم! یکی از مسئولان هم قرارداد من را پاره کرد. بعد از این اتفاق پدرم گفت باید بروی پرسپولیس. اما من به او گفتم هر کار کنی نظرم عوض نمی‌شود. آقای رویانیان هم گفتند همه جوره پشتت هستم. گفتیم می‌رویم و تا فردا خبر می‌دهیم. پدرم هم گفت قراردادت را ببند و تمامش کن. اما من گفتم می‌روم باشگاه استقلال و قرارداد می‌بندم. بدون پدرم رفتم و او به شیراز برگشت. من زنگ زدم و رفتم و دوباره قراردادم را بستم. حتی به پدرم بی‌احترامی هم شد اما خودم دوست داشتم در استقلال بمانم.

از تحمل سختی در کمپ تا رستگاری در دروازه
وقتی به کمپ باشگاه رفتم آنجا هیچ امکاناتی نداشت. من و دروازه‌بان سوم بودیم و دیگر کسی نبود. به ما گفتند غذا و تغذیه و همه چیز داریم. اما بعد از یک هفته همه چیز تمام شد و دیگر امکاناتی نبود. شاید هیچکس در آن شرایط زندگی نمی‌کرد برای اینکه در استقلال بازی کند. الان البته نمی‌دانم وضعیت کمپ اینطور است یا خیر؟ تابستان که تمام شد و به زمستان رسیدیم، هوا انقدر سرد بود که ... . حتی وقتی از یکی از بازی‌ها برگشتیم به کمپ هوا انقدر سرد بود که با همان اورکت تیم و دستکش و کفش‌هایم خوابیدم! سختی‌های زیادی کشیدم ... . یک روز آقای جباری آنجا را دیدند و رفتند برای ما یک بخاری برقی خریدند. ما تشکر کردیم اما گفتیم که واقعا این جوابگوی ما نیست. همراه بزرگ‌تر‌های تیم نهایتا صحبت شد و هتل المپیک برای ما گرفته شد و سه چهار ماه آنجا بودیم. آن زمان هم اگر اعتراض خاصی نکردم فقط به خاطر این بود که بزرگ‌ترهایی از من وجود داشتند و نمی‌خواستم آرامش استقلال به هم بخورد. حتی به پدرم که می‌گفت رفاه و آپارتمان و ... را رها کردی، می‌گفتم انقدر سختی می‌کشم تا به چیزی که می‌خواهم می‌رسم.

وضعیت بدون تغییر در سال دوم

البته سال دوم هم وضعیت من تغییری نکرد. گفتند دوباره برو کمپ زندگی کن. اما من نرفتم و برای اولین بار جلوی‌شان ایستادم. آن زمان آقای پورحیدری خدا بیامرز چک ۲۵ میلیونی به من داد و خیلی پشتم بود و کمک کرد. 

--] [![endif]--][!--[if gte mso 10]] [mce:style][! /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:'Table Normal'; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:''; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:8.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:107%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:'Calibri','sans-serif'; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;} --] [!--[endif] --]

 

251 41

کد N1815364

وبگردی