بیشتر بخوانید: وفات حضرت سکینه .
بیشتر بخوانید: درباره حضرت سکینه .
حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین (ع)و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلى وى، " آمنه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.
این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع) و مادر گرانمایهاش حضرت رباب (س) و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى(س) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(ع)، در ایّام امامت آن بزرگوار، بهرههاى وافر یافت.
وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهرهمندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.
امام حسین (ع) به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مىداشت.
آن حضرت، پس از واقعه کربلا، به مدت 57 سال زندگى کرد. در آغاز، تحت کفالت برادر بزرگوارش امام زین العابدین (ع) قرار داشت تا این که ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مکان کرد.
نمونه هایی از ويژگى هاى اين بانوى بزرگ حضرت سکینه (س)
1- مدافع ولايت
حضرت سيكنه پس از حادثه كربلا و در عصر امامت برادرش، امام على بن الحسين(عليهما السلام) نيز از مدافعان امامت و ولايت بود وبارها براى تقويت بنيه مالى امامت، اموالى را تقديم امام سجاد (عليه السلام) مىكرد. نيز هنگامى كه شنيد ابن مطير، خالدبن عبدالملك ، حاكم مدينه در روزهاى جمعه به هنگام خطبه هاى جمعه بر فراز منبر، اميرالمؤمنين على(عليه السلام) را سبّ مى كند،به همراه كنيزان خود به مسجد مى آمد و مقابل ابن مطير موضع مى گرفت و هرگاه آن خطيب، حضرت را سب و دشنام مى داد ، حضرت سكينه به همراه كنيزان و همراهان خود ، ابن مطير را سب و لعن مى كردند و جواب وى را مى دادند. حاكم مدينه در مقابل شجاعت فرزندعلى(عليه السلام) ناتوان گشته بود و به جهت موقعيت و پايگاه اجتماعى او ، قدرت رويارويى با وى را نداشت ، دستور مى داد تا كنيزان آن حضرت را بزنند! .
2- فنا در بحر عظمت الهى
از ديگر مشخصه هاى روحى حضرت سكينه ،عبادت و معنويت بود كه از وى چهره اى ممتاز ساخت. او جز به خدا نمى انديشيد.
3 - وداع با پدر
هنگامي که امام حسين (علیه السلام) براي وداع باسکينه آمد ، به وي فرمود: «اي سکينه ، پس از شهادت من گريه تو طولاني خواهد بود. مرا با اشک خويش مسوزان، مادامي که جان در بدن دارم و هنگامي که کشته شوم، تو اولي هستي که در سوگ من بنشيني.» هنگامي که کاروان اسيران از کنار قتلگاه عبور مي کرد،حضرت سکينه خود را بر روي بدن مطهر او انداخت، آن را بوسيد و ناله و گريه سر داد،به گونه اي که همه حاضران را به گريه انداخت. کسي توان نداشت که وي را از بدن مطهرپدرش جدا سازد تا انکه سپاه دشمن به زور اين کار را انجام داد....
ایشان میفرماید : بعد از شهادت پدرم به هنگام عبور از جسدهای مطهر آن بدن نازنین را در برگرفتم و بی هوش شدم ، در آن حال شنیدم که پدرم می فرمود :
شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی أوسمعتم بغریب أوشهیدفاندبونی
وَ أَنَا السّبط الّذي مِن غير جُرم قتلوني وبجُردِالخيلِ بَعْدَالْقَتلِ عَمداًسَحقوني
لَيتكُم في يَومِ عاشُورا جَميعاً تَنظروني كَيفَ أَسْتَسْقِي لِطِفلي فَأَبَواأَنْ يَرْحَمُوني
«شیعیان من هر گاه آب خوش گوارایی می نوشید مرا یاد کنید (که تشنه لب شهید شدم) و هر گاه خبر غربت وشهادت شهیدی را شنیدید بر من سوگواری کنید. من نواده پيامبرم كه بى گناه مرا كشتندو پس از كشتن به عمد بدنم را زير سم اسبان كوبيدند. كاش همه در روز عاشورا بوديد ومى ديديد كه چگونه براى كودكم طلب آب كردم و دشمن از دادن آب دريغ ورزيد. آنها به جاى آب گوارا با تير ستم او را سيراب كردند، واى بر آنها كه دل رسول جن و انس را جريحه دار ساختند، شيعيان! در هر زمان هر چه در توان داريد آنان را لعنت كنيد.»
حضرت سکینه در كاروان اسيران آل محمد(عليهم السلام)
سكينه دختر امام حسين(عليه السلام) با دلى خونين ، به همراه كاروان اسيران آل محمد(عليهم السلام)كربلا را به قصد كوفه و شام ترك كرد. وى همچون ديگر خواهران و دختران حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) شاهد فاجعه خونين كربلا بود. سكينه تمام وقايع عاشورا را باچشم خويش ديد. صداى «هَلْ مِنْ مُعِين» پدر را مى شنيد كه به آسمان بلند بود. بانوان حرم رسالت و پرده نشينان خاندان امامت را شاهد بود كه چون خصم بدانديش آتش به خيمه هاشان افكنده بود. اما با اين همه مصيبت و بلا، او ناشكيبايى نورزيد و ازجاده تسليم خارج نشد. در طول دوران اسارت، براى رساندن پيام شهيدان و برملاء ساختن ماهيتِ حكومت ستم پيشه امويان تلاش كرد.
همچنين او در وضعيت دشوار اسارت ، كه از جهات گوناگون در عجز و ناتوانى از انجام تكاليف بوده اند ، درصيانت از حجاب و حفظ حريم آل عصمت مى كوشيد.
روايت شده است كه حضرت سكينه از سهل بن سعد ساعدى ، صحابى پيامبر ، مى خواهد كه با پرداخت درهم و دينارى از حاملان سرشهيدان درخواست كند كه اندكى سرها را از كاروان اسيران آل محمد (صلى الله عليه وآله) فاصله دهند تا نگاه هاى آلوده شاميان به حريم حرم حسينى خيره نگردد.
وفات بانو سكينه (س)
درباره محل دفن آن بانوی بزرگوار بعضی ازمورخین نوشتهاند که حضرت سکینه(س) در مدینه مقیم بوده وسرانجام در روز پنجشنبه، پنجم ربيع الاول (117هـ . ق.) در هما نجا چشم از جهان فانى فروبست.گرچه وفات آن حضرت به هنگام ظهرروى داد.اما خالدبن عبدالملك ، حاكم مدينه دستور داد كه جنازه را نگهدارند تا وى خودرا به شهر برساند. جنازه وى تا نماز عشا دفن نشد و مردم دسته دسته بر پيكر او نمازگزاردند.
درود خداوند و اولیاء الهی و همه پاکان عالم بر روح بلند بانوی بزرگ اسلام حضرت سکینه (س).
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است