آفتاب

تنها فاجعه می‌تواند ما را موقتاً به هم وابسته کند

تنها فاجعه می‌تواند ما را موقتاً به هم وابسته کند

دومین روز از سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" با سخنرانی اساتید و پژوهشگران و برگزاری چندین پنل تخصصی و میزگرد به کار خود ادامه داد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، آرمان ذاکری در سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" گفت: من سخنرانی‌ام را با تحلیل وضعیت داخلی و جامعه خودمان شروع می‌کنم. همه ما حس می‌کنیم که فساد همه گیر شده و فضیلت اخلاقی بی‌معنا شده است. شواهد تجربی نشان می‌دهد که اعتماد اجتماعی در 4 دهه گذشته به شدت افول یافته است. اکثریت مردم احساس می‌کنند که در یک جامعه اخلاقی زندگی نمی‌کنند. نابرابری طبقاتی در جامعه ایران بیش از گذشته حس می‌شود. از فساد فراگیر اداری تا تاراج و تخریب منابع طبیعی تا فروختن زمین و منابع شهری؛ همه جا را فراگرفته است. همین زلزله اخیر نشان داد که همه بناها و ساختمان‌ها و بیمارستان‌هایی که ساخته شده‌اند چنان درگیر و دار منفعت‌طلبی‌های شخصی بوده‌اند که جان انسان‌ها حتی در قبال آن بی‌ارزش بوده است.

وی افزود: در چنین وضعیتی جملاتی چون «آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزند»، «بارت را ببند»، «کلاهت را بچسب که باد نبرد»، «سرت به کار خودت باشد» جملاتی است که به کرات به کار برده می‌شود. پول به کلیدی بدل شده که کمتر راهی را می‌تواند باز کند. هراس از آینده‌ی مبهم باعث شده که همه به فکر بستن بار خود باشند. جامعه به سرعت مسیر گسستگی را طی می‌کند و گویی تنها فاجعه است که می‌تواند ما را موقتاً به هم وابسته کند. نمونه‌های هنجاربخش جامعه ما کارکردهایشان را از دست داده‌اند. نمونه‌های جدیدی هم جایگزین نشده‌اند. این گونه است که می‌بینیم دین هست ولی اخلاقیات دینی نیست. جامعه‌شناسان دینی انتقاد کردند که چرا به گسترش مناسک دینی بی‌توجه هستند؟ پاسخ این است که آنها بی‌توجه نبوده‌اند؛ اتفاقا این مسائل موضوع کارشان بوده.

این فعال دانشجویی و جامعه‌شناس گفت: امروز سوال مشترک جامعه‌شناسی انتقادی و شخص دیندار این است که پس چرا با وجود این همه مناسک دینی مردم احساس نمی‌کنند که در یک جامعه اخلاقی زندگی می‌کنند؟ پاسخ این است چون منطق شکل دهنده نظام سرمایه‌داری همه جا را فرا گرفته است. ما در سیطره رقابت بی‌پایان برای مصرف رها شده‌ایم.

وی افزود: به نظر می‌رسد که با فروریختن چپ انقلابی، وفات امام خمینی و تحقق نیافتن آرمان‌های انقلاب 57، مجموعه عوامل همبستگی‌بخش در جامعه ایران از بین رفت. جامعه ایران به مدت سه دهه تحت سیاست‌های نئولیبرالی قرار گرفت. سیطره معرفت شناسی از یکسو و فلسفه‌های پست مدرن از طرف دیگر امکان مشاهده و تحلیل واقعی را برای جامعه روشنفکری ما دشوار کرد. این سیاست‌ها از یکسو باعث اتمیزاسیون جامعه و ازسوی دیگر با انتقال اموال دولت به گروه‌های صاحب قدرت غیردموکراتیک تحت عنوان خصوصی‌سازی راه برای شکل‌گیری اقلیت امتدادگرای صاحب سرمایه غیرپاسخگوی متکی به مذهب مستقر در نهاد قدرت باز شد و بر شکاف طبقاتی در جامعه افزود.

او گفت: 46 درصد از واگذاری‌ها در فاصله سال‌های 1380 تا 1394 طبق گزارش رسمی سازمان خصوصی سازی کشور به نهادهای عمومی غیردولتی نهادهای انقلاب اسلامی و نهادهای امنیتی و نظامی رسیده است. تنها 18 درصد از واگذاری‌ها به چیزی تحت عنوان بخش خصوصی رسیده که در خود گزارش به همین عنوان نامیده شده است. مطابق گزارش وزارت رفاه در سال 92 ، 40 درصد از مردم زیر خط فقر بودند. خط فقر مطلق به معنی ناتوانی از برقراری حداقل رفاه در شش حوزه اصلی یعنی خوراک، پوشاک، حمل و نقل، مسکن و آموزش و بهداشت است.

این فعال دانشجویی ادامه داد: مطابق آخرین پیمایش‌های تجربی 50 درصد از مردم ایران در سال گذشته به مسافرت نرفتند. سیاست از آرمان تهی شده است. شریعتی وقتی با یک دید انسان‌شناسانه به سراغ جوامع بشری می‌رود به طور کلی دو تیپ ایده آل را در بشر و سبک زندگی آن شناسایی می‌کند. یکی از شریعتی تیپ دیگرخواهی می‌نامیم و بعدی را تیپ خودخواه یا اومانیسم. این تیپولوژی هم در جامعه وجود دارد و هم در درون خود افراد. و تاریخ عرصه مبارزه این دو تیپ است و این نزاع نزاعی است که تا آ‌خرالزمان ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین هیچگاه روشنفکر نمی‌تواند با خیال راحت از تحقق آرمان‌هایش راضی باشد. دیگرخواهی، رابطه با دیگری را مبتنی بر سود تعریف می‌کند؛ خواه دیگری طبیعت باشد؛ خواه خدا؛ خواه انسان دیگر. اینجاست که سلطه شکل می‌گیرد.

 وی در پایان گفت: همه نقدهایی که شریعتی بر سرمایه‌داری وارد کرده در همین جا قابل طرح است. شریعتی می‌گوید در چنین شرایطی سود جای ارزش را می‌گیرد. اومانیست اما تیپی است که حاضر به از خودگذشتگی است و به همبستگی همه ملت‌ها می‌اندیشد. همین جاست که منظومه شریعتی امکان سیاسی شدن پیدا می‌کند. چون عرصه زندگی اجتماعی عرصه تضاد بین خودخواهی و دیگرخواهی است. هیچ تصمیمی خارج از این منظومه گرفته نمی‌شود؛ بنابراین مدام مجبوریم به تصمیم سیاسی گرفتن. اینجاست که شریعتی می‌گوید بحران در دوران مدرن متفاوت از بحران در دوره سنت است. شریعتی راه‌حل این تضاد را در از خودگذشتگی و پرداخت هزینه می‌داند.

کد N1795157

وبگردی