بیشتر بخوانید: محاکمه المیرا مادر اهورا در قبرستان .
بیشتر بخوانید: مادر اهورا چه می گوید؟
بیشتر بخوانید: پاسخ پدر اهورا به ادعای المیرا .
پس از مراسم تدفین، تعدادی از زنان بهرسم معمول بعد از خارج شدن از قبرستان به سمت منزل صاحبعزا میروند. خانه مادربزرگ اهورا که با صدایی گرفته فریاد میزد، در حال ساخت و نیمهتمام میزبان مهمانان است. دختری جوان اهل خمام تلاش میکند با صدایی بلند حاضران را دعوت به تجمع مقابل دادگاه این شهر برای رساندن فریاد ناامنیهای ایجادشده به گوش تصمیم گیران کند. این دختر از حال ناخوش شدهاش بعد از شنیدن خبر میگوید و به مادر میلاد که از هوشرفته و به کمک زنان به هوش آمده میگوید«غش نکن، پاشو برای خون ریخته شدهی نوهات مبارزه کن.»
مادربزرگ اهورا اشکریزان میگوید نان حلال درآورده بوده و بیستوچند سال با مستخدمی در مدرسه روستا تلاش کرده پسری خوب تربیت کند و حدود دو سال وقتی عروسش در کنار پسرش کار میکرد از اهورا مراقبت میکرد و بعد از طلاق هم حاضر به نگهداری از او بوده. او هم مانند بسیاری از حاضران میگوید که المیرا زندگی ما را تباه کرد و اهورا را از خودش و ما گرفت.
دختری آرام میگوید؛اهورا «زنده» هم میماند «زندگی» خوبی نداشت چون یا پدر نداشت یا مادر.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است