هر چند كه اروپاییها، به اكثر طبیبان ایرانی همانند كسانی كه با احضار اجنه سروكار دارند، مینگریستند تا پزشك؛ اما این اطباء موقعیت ممتازی در جامعه ایرانی داشتند. در ایران به پزشكی بهعنوان علمی آمیخته با بعد ماوراءالطبیعه نگریسته میشد. از اینرو طبیب را «همچون شفادهندگان اولیه» در هالهای از جادو تلقی میكردند. اما این احترام، برای مصونیت طبیب در صورتی كه بیمارش فوت میكرد كافی نبود؛ زیرا طبیب مقصر دانسته میشد، چون معتقد بودند كه چنانچه در مورد بیمار دخالت نمیكرد، او نمیمرد. از این رو پزشكان از بیماری كه پی میبردند به انتهای عمرش نزدیك بود، روی برمیگرداندند. چنانچه او شانس نمیآورد و در هنگام مرگ بر بالین بیمار حضور مییافت، در معرض خطر كتك خوردن توسط افراد عامی و توده مردم قرار میگرفت. برای اجتناب از چنین رویدادهایی، اطبا (همچون پولاك) مطلعانی داشتند كه از كم و كیف شرایط بیمار آنها را آگاه میكردند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است