بیشتر بخوانید: جزئیات جدید زندگی قاتل آتنا اسماعیل رنگرز .
بیشتر بخوانید: آخرین خواسته مادر قاتل آتنا چیست؟
در آن شامگاه که شهر پارسآباد خلوت شده بود پدر و مادر آتنا با پریشان حالی در کوچه، پس کوچهها به دنبال دختر 7 سالهشان میگشتند و به هر در و همسایهای که میرسیدند نشانی از آتنای گمشده میگرفتند اما هیچکس خبری از او نداشت. جز قاتل رنگرز که زودتر از روزهای دیگر، در کارگاهش را بسته بود و با یک ساک برزنتی به خانه میرفت. از ساعتها پیش این مرد جنایتکار در کنج پستوی تاریک کارگاهش پیکر بیجان دخترک را زیر انبوه اشیاء و پارچهها پنهان کرده بود تا با فرا رسیدن تاریکی و خلوت شدن کوچهها و خیابانها جنازه آتنا را از کارگاهش بیرون ببرد.
آنگاه که شب از راه رسیده و گذرگاهها خلوت شدند با عجله پیکر سرد دختربچه را با دست و پای شکسته در فضای تنگ ساک جای داد و از کارگاهش بیرون آمد. چون وجود جسدی در محل کارش میتوانست راز جنایت هولناکش را فاش کند. به همین خاطر تصمیم داشت شبانه آن را به خانهاش انتقال دهد تا در فرصتی مناسب در حاشیه شهر رهایش کند.
اما آتنا -هفت ساله- چگونه به دام این مرد جنایتکار افتاد. بانو پریناز بدخشان مادردخترک کشته شده دراین باره گفت: ساعت 11 صبح بود که آتنا از خانه به دیدن پدرش رفت تا به او کمک کند. پدرش هر روز صبح مقداری پوشاک بار وانتش میکرد تا در حاشیه خیابانی مقابل کارگاه رنگرزی و دو سه مغازه دیگر بساطش را برای کاسبی پهن کند. گاهی هم آتنا برای کمک به دنبال پدرش میرفت.
آن روز پس از رفتن آتنا خبری از او نداشتم تا اینکه ساعت چهار بعد از ظهر شوهرم به خانه برگشت اما آتنا همراهش نبود. پرسیدم: پس آتنا کجاست؟ که در جوابم گفت: من آتنا را ندیده ام!از همان زمان دلشوره عجیبی به جانم افتاد و فهمیدم دخترمان گم شده. من هم با عجله چادرم را سر کردم و در کوچه و محله راه افتادم تا پیدایش کنم.اما پس از بیست روز جنازهاش در پارکینگ منزل قاتل بیرحم پیدا شد.
مادر داغدار ادامه داد: «آن روز وقتی شوهرم سرگرم کار بود قاتل به دیدنش آمد و یک شیشه ترشی تعارفش کرد. در صورتی که تا آن زمان این قاتل با شوهرم معاشرتی نداشت. حتی همان موقع آتنا به پدرش میگوید: «بابا شیشه ترشی را از این مرد نگیر.» اما پدرش بدون توجه به حرف آتنا شیشه ترشی را میگیرد و داخل وانتش میگذارد تا به منزل بیاورد. اما همان روز، قاتل به بهانه دادن شیشه ترشی دیگری آتنا را به داخل مغازهاش برده و...و بعد هم جگرگوشهام را به قتل میرساند. در حالی که شوهرم از این موضوع بیخبر بود و متوجه گم شدن دخترمان نشد و نفهمید چه بلایی بر سر بچهمان در پستوی دکان رنگرزی قاتل آمده است.»
مادرآتنا کوچولو ادامه داد: «شایعه شده که آتنا برای خوردن آب به مغازه رنگرزی رفته و قاتل او را به پشت پرده پستوی دکانش کشانده و خفهاش کرده.اما خیلی با جرأت میگویم که آتنا هیچوقت برای خوردن آب یا استفاده از دستشویی به مغازه رنگرزی نمیرفت و من مطمئنم قاتل ، دخترمان را به بهانه دادن شیشه ترشی به داخل مغازه کشانده و خفهاش کرده.»
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است