تاریخ نیمه اول قرن سیزدهم هجری (مقارن با نیمه اول قرن نوزدهم میلادی) از چند جهت، بخشی از مهمترین قسمتهای تاریخ ایران است؛ زیرا در این پنجاه سال وقایع و حوادثی بزرگ در اروپا روی داد که اثرات آن از حدود اروپا خارج شد و در سایر نقاط عالم وارد شد و ایران نیز به نوبه خود از اثرات آن حوادث مهم مانند انقلاب کبیر فرانسه و جهانداری ناپلئون کبیر و لشکرکشیها و فتوحات او بینصیب نماند.
سیاست خارجی ناپلئون اول و عشق او به غلبه بر انگلستان خواه ناخواه دربار فرانسه و ایران را به هم نزدیک کرد و نزدیکی این دو انگلستان را به عرصه کشمکش سیاسی در ایران آسیای غربی کشاند. از طرف دیگر شدیدترین و طولانیترین محاربات خارجی ایران بین این کشور و کشور استعمارطلب روسیه تزاری در این عصر آغاز شد. مساله همداستانی انگلستان و روسیه در مقابل فتوحات ناپلئون، دولت انگلستان را به مداخله و میانجیگری در محاربات ایران و روسیه مجبور کرد و از آن میان زیانهای جبرانناپذیری به کشور ما وارد شد. مساله جنگهای ایران و روسیه و توجه شدید دربارهای فرانسه و انگلستان به ایران و رقابت شدید این دو با یکدیگر برای جلب موافقت شاه و درباریان قاجار، وضعیت سیاسی مبهم و غیرقابل تفکیکی در ایران ایجاد کرد که دربار ایران را از هر جهت به ارتکاب خبطهای مهم سیاسی واداشت و او را از اتخاذ یک مشی ثابت و رویه روشن و متینی که هدف آن اصلاح کشور باشد بازداشت.
بعضی از درباریان قاجار که تازه با این قبیل مسائل خارجی روبهرو شده بودند، با نخوت و غرور در برابر دیپلماسی ماهرانه انگلستان و وعدههای پوچ ناپلئون کبیر که نقشه حمله به هندوستان را از راه ایران طرح کرده بود، همه وقت سیاست مثبت و روی موافق نشان دادند و بر اثر بیاطلاعی ایشان از سیاست خارجی دول ذینفع و نیات و مقاصد آنان، منافع کشور را از دست دادند و زمانی به خبط سیاسی خود پی بردند که دول فرانسه و انگلستان با آنهمه ابراز همدردی با ایران در موقعی بسیار باریک و سخت از دوست و متحد خود ایران فاصله گرفتند و او را در برابر تهاجمات روسیه تزاری تنها گذاشتند.
در داخل ایران برای استحکام دولتی که اساس آن را آقامحمدخان با جنگ و ستیز برقرار کرده بود، شاه و درباریان به درگیریهایی با مدعیان سلطنت پرداختند و در همان بدو ورود فتحعلیشاه برخی از سران سپاه آقا محمدخان و بنیعمام و خویشاوندان او به مخالفت با شاه جدید برخاستند و شاید اگر جنگ ایران و روس آغاز نشده بود تا بر اثر مواجهه با خطر بزرگ خارجی حس همدردی و میهندوستی ایرانیان بیدار شود، استقرار سلطنت فتحعلیشاه امکانپذیر نمیشد. چنانکه در پایان سلطنت وی، همین که محاربات ایران و روسیه به عقد معاهدات شوم زیانآوری پایان یافت، گردنکشان و سردارانی که در جبهه جنگ بودند سلاح از دست ندادند و مجددا طغیانهایی علیه فتحعلیشاه در ایران بروز کرد و به نیروی کوشش و پایداری عباس میرزا فرزند او خاموش شد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است