بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
حافظ
***
تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود
کو عشوهای ز ابروی همچون هلال تو
تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان
کو مژدهای ز مقدم عید وصال تو
حافظ
***
چو تویی شادی و عیدم چه نکوبخت و سعیدم
دل خود بر تو نهادم به خدا نیک نهادم
مولوی
***
عید نمای عید را ای تو هلال عید من
گوش بمال ماه را ای مه ناپدید من
بود من و فنای من خشم من و رضای من
صدق من و ریای من قفل من و کلید من
مولوی
***
ابروی تو هر خمی خیالیست
هر یک شب عید را هلالیست
نظامی
***
مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
سعدی
***
نگفتم روزه بسیاری نپاید
ریاضت بگذرد سختی سر آید
پس از دشواری آسانیست ناچار
ولیکن آدمی را صبر باید
رخ از ما تا به کی پنهان کند عید
هلال آنک به ابرو مینماید
سرابستان در این موسم چه بندی
درش بگشای تا دل برگشاید
سعدی
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است