در بيانيه احمدينژاديها آمده بود: «چنانچه استحضار دارید در پی در خواستهای گسترده و مکرر شما مردم عزیز ، اینجانبان با احساس مسئولیت و برای صیانت از حقوق شما و خدمت به ملت و کشور آمادگی خود را اعلام كرديم».
دويار بهاري كه فكر ميكردند با ثبتنام همزمان خود در انتخابات، نظام را در شرايط سخت قرار خواهند داد، در پايان، ادعايي كه قبلا احمدينژاد بيان كرده و بعد از آن عبور كرد را تكرار كرده مينويسند: «به صراحت اعلام می داریم که در انتخابات پیش رو از هیچ فردی حمایت نکرده و نخواهیم کرد».
احمدينژاد در 23 بهمن ماه سال 95 اطلاعيهاي صادر كرده و نوشته بود: « اینجانب عضو هیچ جناح و حزب و گروهی نیستم و خود را تنها قطرهای از اقیانوس زلال ملت ایران و خادم آنان میشمارم و این امر را یک افتخار ابدی میدانم. از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است».
اما ديديم كه نظر«قطعي و غيرقابل تغييرش»، در آخر فروردين 96 «تغيير كرد». هم خودش برخلاف نامهاي كه به رهبري نوشته بود كانديدا شد، و هم از بقايي حمايت كرد. درحالي كه گفته بود نه كانديدا ميشود و نه اينكه از كسي حمايت خواهد كرد.
حالا احمدينژاد به همان مقطع بهمن ماه 95 عقبنشيني كرده است. تيم احمدينژاد با شكست سختي كه خورد به موضعقبلي بازگشت. اگر فقط حميد بقايي بود كه ردصلاحيتش را از شوراي نگهبان دريافت ميكرد، امروز ظرفيت احمدينژاد براي اين تيم همچنان باقي بود. اما او با ريسك بزرگي كه انجام داد، شكست را سختتر كرد.
در اين وضعيت، آينده اين تيم را چگونه ميتوان ترسيم كرد؟ آيا احمدينژاد تمام شده و در اين انتخابات هيچ تحركي از او شاهد نخواهيم بود؟ تجربه رفتارهاي آنها، دو حالت را پيشرو قرار ميدهد.
حالت اول: انتحاري به خط زدن
فرهاد جعفري نويسنده رمان كافه پيانو و از افرادي كه مورد علاقه تيم احمدينژاد است، بعد از اعلام تاييد صلاحيتها در مطلب كوتاهي نوشت: محمود احمدی نژاد تایید صلاحیت نشد. درعوض، نزد ملت، روسفید شد. هر ۶ نفر تایید شده «سید»، «آخوند»، «آخوندزاده» و یا «داماد آخوند» هستند. ادبياتي كه او و ساير همفكران تاثيرگذار احمدينژاد به كار بردند به شدت توهين آميز و در ضديت با «ديانت» است. همچنين نگاهي كاملا «ضد روحانيت» (يا به تعبير خودشان ضدآخوندي) در آن مشاهده ميشود كه مشابه آن با همين ادبيات در منافقين نيز ديده ميشود. حداقل برداشت از اين پيامها كه در گروههاي احمدينژادي بازنشر مي شود اين است كه انتخابات را تحريم كنند و به هيچ كس راي ندهند.
در همين زمينه اكبر جباري، باجناق غلامحسين الهام كه به تيم مشايي بسيار نزديك است در متني كوتاه نوشت: احمدی نژاد نه سودای ریاستجمهوری دارد و نه سودایی از این جنس. او تنها یک هدف دارد: سلب «مشروعیت» و «مقبولیت» از تک تک نهادهای قدرت در ایران. به سرعت هم به اهداف خود میرسد.
به جملات او دقت كنيد. او وجه سلب مشروعيت و مقبوليت را به هيچ نهادخاصي هم محدود نكرده است و ميتواند شامل همه افراد و نهادها و در يك كلمه، كل «ساختار» نظام جمهوري اسلامي شود. اما سوال اين است كه آيا واقعا او همانگونه كه جباري ادعا كرده، «به سرعت به اهداف خودش رسيده است؟» . با نگاهي به اين تحليلها ميتوان عقبنشيني او را به منظور تجديد قوا ارزيابي كرد. اين دوره را ميتوان با دوران بعد از علني شدن توصيه رهبري به عدم حضور او همانند دانست. به اين معنا كه پس از اعلان مساله از پشت بلندگو، او عقبنشيني كرد و نامهاي نوشت كه اصلا قصد حضور در انتخابات را نداشته است. اما ديديم كه در ادامه بعد از تجديد قوا يكبار ديگر و به طور غافلگيركنندهاي به سمت نامزدشدن حمله كرد. ازاينرو نميتوان چندان به حرفهاي آنها اطمينان كرد و آن را «دروغ» نپنداشت.
حالت دوم، هياهوي توخالي
از منظري ديگر ميتوان به تجربه برخورد اين تيم بعد از ردصلاحيت مشايي رد سال 92 اشاره كرد و گفت: تمام سروصداهاي اين تيم تا زماني است كه اتفاقي صورت نگرفته است. تهديدها و هياهوها، جنبههاي توخالي دارد تا طرف مقابل، خود را وادار به عقبنشيني كند. در صورتي كه نتواند به مقصود برسد، به گوشهاي خزيده و منتظر فرصتهاي آتي ميماند اما به طور ناگهاني كاري صورت نميدهد.در مورد احمدينژاد هر دو وضعيت قابل وقوع است. هر دو حالت نيز براي اين تيم تجربه شده و در پيش چشم قراردارد. حالا شرايط از دو حال خارج نيست. حمله انتحاري يا سكوت و انزوا با اجرايي كردن تحريم انتخابات؟ احمدينژاد كدام را اجرا خواهد كرد؟
قانون
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است