١- ليگ امسال تلفيقي از خوبيها و كمبودها بود. در تعطيلات مكرر ليگ كه به خاطر ليگ قهرمانان آسيا و بازيهاي ملي خللي در بازيهاي ليگ بود، مربياني موفق بودند كه توانستند تيم خود را در هر شرايطي خوب نگه دارند. رقابتهاي خوبي بين تيمهاي پر هوادار صورت گرفت كه اين به نفع فوتبال ايران است. بازيهاي خوبي در ليگ شانزدهم برگزار شد كه جامعه فوتبالي را تحت تاثير خود قرار داد. همچنين از دل ليگ استعدادهاي بينظيري بيرون آمدند. نكته مثبت اين فصل جنگ قهرماني بين تيمهاي پر طرفداري مانند پرسپوليس، استقلال و تراكتورسازي بود كه باعث شد دوباره شور و شعف فوتبال در مردم ايجاد شود.
٢- من از قهرماني پرسپوليس تعجب نميكنم زيرا اين تيم از مربي خوبي چون برانكو بهره ميبرد و هم از لحاظ مديريتي، كادري قوي داشت. حضور يك فوتبالي خوشنام همچون جعفر كاشاني كمك موثري را به مجموعه پرسپوليس براي كسب جام قهرماني در ليگ شانزدهم كرد. برانكو تاثير خود را در اين تيم گذاشت. دو فصل پيش تيم انتهاي جدولي را تحويل گرفت، فصل گذشته در ديداري دراماتيك و تنها به علت تفاضل گل نايبقهرمان شد و اين فصل نيز در فاصله سه هفته باقيمانده به پايان جام قهرماني را به ارمغان آورده و همچنين نبايد از اضافه شدن بازيكنان خوبي همچون سيد جلال حسيني و سروش رفيعي به اين تيم چشم پوشيد. البته در تيم پرسپوليس نكات منفي نيز وجود داشت كه بارزترين آنها حضور دو بازيكن اوكرايني بود؛ بازيكناني كه هيچگاه بر ما روشن نشد كه چگونه آمدند و چگونه رفتند و تنها چيزي كه مشخص بود هزينههاي چشمگيري بود كه دامنگير فوتبال ايران كردند. تعجب من از اين است كه چگونه با حضور شخصي برانكو، اين دو بازيكن از پرسپوليس سر در آوردند. از ديگر نكات منفي اين تيم وجود تنشهايي در مقاطع مختلف فصل بود كه گاهي اوقات پا در ميانيهايي كه در فرهنگ ما است باعث فرو نشستن اين تنشها ميشد ولي در اصل ثمري نداشت. شما يك هنرپيشه را فرض كنيد. شايد بازي او در روي صحنه فوقالعاده باشد، اما شخصيت حقوقي جالبي نداشته باشد. رامين رضاييان يكي از چهرههاي درخشان فوتبال ايران است كه ميتوان به او نمره بالايي داد. كيفيت فوتبال او به گونهاي است كه توانسته خسرو حيدري و وريا غفوري را پس بزند، اما ما با شخصيت حقوقي افراد كار داريم. اتفاقاتي كه در اردوي دوبي پرسپوليسيها افتاد تا حدي رسانهاي شد و اطلاعات ما هم در همان حد است، اما نميتوان با اطلاعات محدود قضاوت كرد. به هر حال نگه داشتن ۴۰ نفر آدم با خلق و خوي متفاوت بسيار سخت است.
٣- من در دو مراسم آقاي طاهري را ملاقات كردم و به ايشان گفتم كه برانكو را حفظ كنيد زيرا هم به سود پرسپوليس است و هم به سود فوتبال ملي ايران البته حرفي از مدت زمان آن نزدم. من با اصل اين كار مخالف نيستم ولي به نظرم بايد بندهايي در اينگونه قراردادها گنجانده شود كه فسخ آن با كمترين ضرر صورت بگيرد. قراردادهاي قبلي توسط افراد كم سواد نوشته شده كه كشور را دچار زيان چند ميلياردي كردهاند و باعث ايجاد ۵۰ پرونده در فيفا شدهاند. به عنوان مثال در باشگاه منچستريونايتد جدا شدن شواين اشتايگر هفت ميليون يورو براي آنها خسارت دربرداشت. مديران نبايد كار را به خواهش و التماس برسانند و از فرد خارجي تقاضاي نسيه كنند. بايد بندي در قرارداد آن تعبيه شود كه كمترين زيان را به باشگاه ايراني برسانند. در خصوص تمديد قرارداد پنج ساله با برانكو اين را بايد اضافه كنم كه آيا يك مدير ميتواند اين اطمينان را داشته باشد كه پنج سال ديگر بر مسند رياست است؟
٤- درباره عملكرد تيمهاي ايراني در ليگ قهرمانان آسيا و شانس اين تيمها براي كسب عنوان قهرماني در اين رقابتها بايد بگويم شانسي براي موفقيت نداريم. شرايط به گونهاي پيش ميرود كه چشمانداز خوبي را شاهد نيستيم. از اول تا آخر فصل ميگويند پول نداريم. نميدانم كه اين پولها كجا ميرود. متاسفانه «راستي در اين فوتبال گم شده است». ارقام سر سامآوري كه وارد ميشود، اما عاقبتش مشخص نميشود.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است