آفتاب
جهان در سال ۹۵/ پرونده چهاردهم: شرق‌ آسیا

آماده‌باش پیونگ یانگ علیه آمریکا و همسایه جنوبی/ راهبرد پکن در برابر ترامپ/ ماجرای یک جسد در فرودگاه مالزی

آماده‌باش پیونگ یانگ علیه آمریکا و همسایه جنوبی/ راهبرد پکن در برابر ترامپ/ ماجرای یک جسد در فرودگاه مالزی

تهدید آمریکا و کره‌جنوبی توسط پیونگ‌یانگ به نوعی فقرات مهمترین مسائل و رویدادهای شرق آسیا در سال گذشته قلمداد می‌شود اما راهبرد ترامپ در مقابل چین و همچنین رایزنی‌های گسترده واشنگتن با سئول را باید بخش دیگری از این وقایع دانست چراکه ادامه پروژه میل به شرق توسط جمهوری‌خواهان و حاکم فعلی کاخ سفید تا حدودی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

وقایع شرق آسیا در سال ۱۳۹۵ را باید در دو محور سیاسی و نظامی مورد نقد و بررسی قرار داد. در ابعاد سیاسی آنچه که موجب شد تا ابر قدرت این منطقه یعنی چین به صدا در آید، تماس دونالد ترامپ با رئیس جمهوری تایوان پس از ورود به کاخ سفید بود. بدون تردید این تماس مخابره این پیام خواهد بود که احتمال به رسمیت شناختن استقلال تایوان توسط واشنگتن بالقوه است و هر لحظه احتمال دارد بالفعل شود. از این منظر پکن و در دید کلی‌تر شرق‌آسیا در دستور کار رئیس جمهور تازه‌ کار ایالات متحده قرار گرفت و دقیقاً از آنجا بود که معادلات در این منطقه به نوعی وارد فاز جدیدی شد.

این روند ادامه داشت تا زمانی که مقصد اولین سفر «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا، ژاپن و پس از آن کره‌جنوبی اعلام شد. کمی بعد شاهد بودیم که رزمایش مشترک آمریکا و کره‌جنوبی کلید خورد و در خلال آن اخباری مبنی بر آموزش نیروهای نظامی سئول توسط ایالات متحده برای مقابله احتمالی با کره‌شمالی منتشر شد. در اینجا بود که پیونگ یانگ وارد فاز تقابلی جدید خود شد.

این روند حتی تا پایان آخرین روزهای سال ۹۵ هم ادامه داشت. تا جایی که کره شمالی علاوه بر آزمایش انواع و اقسام موشک‌ها اقدام به آزمایش موتورهای جدید پرتاب موشک‌های بالستیک کرد که نشان از وضعیت شکننده شرق آسیا دارد. از سوی دیگر کشته شدن یکی از شهروندان کره‌شمالی در فرودگاه مالزی که در رسانه‌ها آن را برادر رهبر کره‌شمالی عنوان کرده‌اند، یکی دیگر از موضوعاتی بود که مقامات پیونگ‌یانگ این موضوع را سیاسی دانستند. چراکه اعلام شده است وی توسط اشخاص ناشناس ترور شده اما کره شمالی آن را اقدام خصمانه سیاسی می‌داند.

در اینجا باید به «پروژه میل شرق» که از زمان دولت اوباما تاکنون در حال بررسی و اجرا بوده است، اشاره کرد. چراکه واشنگتن اعلام کرده است که در زمان ترامپ هم این پروژه ادامه خواهد داشت و یکی از دلایل آن را مهار قدرت اقتصادی چین و همچنین تقویت ژاپن و کره‌جنوبی به عنوان متحدان خود اعلام کرد. از این جهت برای تفسیر و درک بهتر از وقایع «شرق آسیا» که یکی از حوزه‌های ناشناخته و یا کم شناخته شده حوزه بین‌الملل است، به گفت‌وگو با کارشناسان مسائل این جغرافیا پرداختیم که در ادامه آن را خواهید خواند.   

    

سیاسی شدن یک جسد/ پاسخ شمشیر عدالت در برابر تهدیدهای واشنگتن

کانگ سام هیون (سفیر کره شمالی در تهران)

کشته شدن شهروند کره‌شمالی در فرودگاه مالزی را نباید یک موضوع سیاسی قلمداد کرد و حتی باید از سیاسی‌ کردن این موضوع خودداری شود. بهترین کار این است که پیکر این شهروند به کره‌شمالی مسترد شود چراکه شهروند کره‌شمالی که گذرنامه دیپلماتیک نیز داشته است به طور ناگهان و قبل از آن که سوار هواپیما شود، در حالت شوک فرو رفته و در راه بیمارستان جان خود را از دست داده است.

زمانی که وزارت امور خارجه مالزی و بیمارستان با سفارت کره‌شمالی در کوالالامپور تماس گرفته و از مرگ این شهروند خبر دادند، مقام‌های دیپلماتیک مالزی تصمیم می‌گیرند که جسد وی را برای سوزانده شدن به سفارتخانه منتقل کنند. در این زمان سفارت کره‌شمالی با تایید هویت این فرد از طرف مالزیایی خواسته است که جسد را تحویل دهد، اما هنوز مدتی از پرداختن رسانه‌های محافظه‌کار کره‌جنوبی به گزارش‌های غیرواقعی در رابطه با «قتل این فرد با سم» نگذشته است که پلیس مخفی مالزی در این پرونده وارد شده و این اظهارات را به عنوان واقعیت غیرقابل انکار پذیرفته که این موضوع منجر به پیچیده شدن مسئله شده است.

سفارت کره‌شمالی به وضوح اعلام کرده است که نیازی به کالبدشکافی نبوده و مرگ وی از سوی بیمارستان به دلیل سکته قلبی مورد تایید قرار گرفته است .اما، متاسفانه طرف مالزیایی در مخالفت با درخواست‌های کره‌شمالی و حقوق بین‌الملل اقدام به کالبدشکافی جسد بدون توافق قبلی و حضور نماینده کره‌شمالی کرده است. از این جهت سخنگوی کمیته قضات کره‌شمالی در بیانیه‌ای این اقدام را در تعرض به حاکمیت ملی کره‌شمالی و نقض آشکار حقوق بشر خوانده و آنرا اقدامی مخالف رویه انسانی و اخلاق دانست.

در این بیانیه آمده است که اقدام مالزی در تحویل جسد به کره‌شمالی تنها به شرط ارائه دی.‌ان.‌ای بستگان، نشانه‌ای از تمایل این کشور به سیاسی کردن تحویل جسد بوده که این موضوع در تناقض آشکار با قوانین بین‌المللی و اخلاق بوده و شامل اهدافی شرورانه است. این بیانیه همچنین می‌افزاید که در روزهای نخست هنگامی که این حادثه رخ داده، مالزی به طور گسترده اقدام به انتشار اخباری مبنی بر دستگیری مظنونان می‌کرد اما در حال حاضر در این خصوص سکوت اختیار کرده است. لذا پیونگ‌یانگ خواستار بازگرداندن پیکر شهروند خود به این کشور و جلوگیری از سیاسی کردن این مساله است.

بر اساس گزارش خبرگزاری رسمی کره‌شمالی، تنها نیمی از یک ماه از زمانی که « کیم چول» شهروند کره‌شمالی با گذرنامه دیپلماتیک در مالزی کشته شده است، می‌گذرد و دلیل مرگ وی هنوز به طور مشخص اعلام نشده است، اما مقام‌های آمریکا و کره‌جنوبی با اظهارات بی‌پایه در حال مقصر جلوه دادن کره‌شمالی هستند و اعلام کرده‌‌اند که این فرد با سم خطرناک "وی ‌اکس" کشته شده است.

کمبود شواهد علمی در این پرونده و بی‌پایه‌ بودن این اظهارات در نظرات متخصصان و رسانه‌های دیگر کشور‌ها بازتاب داده شده و به روشنی مشهود است. اقدام بی‌شرمانه مقام‌های آمریکایی و کره‌جنوبی تنها با اهداف سیاسی خطرناک انجام گرفته و به دنبال مخدوش کردن تصویر کره‌شمالی است و این موضوع برای همه واضح است. این آخرین اقدام از سری اقدام‌هایی است که از سوی آمریکا و با هدف ابراز انزجار عمومی و بین‌المللی نسبت به کره‌شمالی انجام گرفته است و افزایش فشار جمعی و عمومی جامعه بین‌المللی روی این کشور و تحریک جنگ هسته‌ای علیه پیونگ‌یانگ به هر قیمتی را در پی داشته است که البته آمریکا سخت در اشتباه است.

آمریکا و نیرو‌های همسو نباید خشمگین شده و خویشتن‌داری خود را از دست بدهند بلکه باید سنجیده رفتار کرده و به وضوح موضع استراتژیک کره‌شمالی به عنوان یک قدرت هسته‌ای را در نظر داشته باشند. البته سخنگوی ستاد مشترک ارتش کره‌شمالی اخیراً بیانیه‌ای را در خصوص رزمایش مشترک آمریکای و عروسک‌های جنگ‌طلبش چون کره‌جنوبی منتشر کرده است.

در بیانیه منتشر شده آمده است که با توجه به تهدید‌آمیز بودن این رزمایش‌ها ارتش ما همانگونه که قبلاً نیز اعلام کرده است، با تمام قوا به مقابله به مثل خواهد پرداخت و این موضوع به هیچ وجه در سطح شعار باقی نخواهد ماند. در ادامه همچنین آمده است که در صورت اقدام به حمله با هرگونه مواد تسلیحاتی به سوی آب‌های تحت تسلط کره‌شمالی، این کشور فوراً مقابله به مثل خواهد کرد. این بیانیه‌ همچنین می‌افزاید که نیروهای مورد حمایت این کشور‌ها در صورت اقدام به حمله اتمی با پاسخ سخت «شمشیر عدالت» روبه‌رو خواهند شد.

 

واشنگتن و سئول علیه چین و پیونگ‌یانگ

سید جلال ساداتیان (مدیر کل اسبق آسیای دور و اقیانوسیه وزارت خارجه)

ایالات متحده آمریکا مدت‌هاست که اولویت‌های خود را در حوزه پاسیفیک تبیین کرده و قصد دارد راهبردهای خود در این جغرافیا را پررنگ‌تر جلوه دهد. از میانه‌های ریاست جمهوری اوباما، تمرکز استراتژیک ایالات متحده بر شرق آسیا معطوف شد و یکی از دلایل آن بحث تقابل با چین بوده است که این راهبرد در حالت فعلی هم پیگیری می‌شود. از این جهت باید بدانیم ژاپن و کره‌جنوبی به طور خاص متحد آمریکا محسوب می شوند و در مقابل آنها کره‌شمالی قرار دارد و به نوعی اقدام‌های واشنگتن در منطقه شرق آسیا علاوه بر تحت‌الشعاع قرار دادن چین به نوعی مبارزه با تهدیدات کره‌شمالی قلمداد می‌شود.

موضوعی که به عنوان یک مولفه اصلی موجب تقویت کره‌شمالی از گذشته تاکنون شده است، بدون تردید پکن خواهد بود. چراکه از گذشته تاکنون شاهد بودیم چین و آمریکا در پرونده تایوان با یکدیگر اختلاف‌های جدی دارند و آمریکا درصدد است حمایت خود از تایوان را علنی کند و در مقابل کره‌شمالی توسط چین تقویت می‌شود. به گونه‌ای که شاهد بودیم پس از روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید اولین تماس از سوی وی با رئیس‌جمهوری تایوان برقرار شد که این نمایانگر پیدایش تنش میان چین و آمریکا است.

در زمانی که مذاکرات متعدد برای کاهش تهدیدهای کره‌شمالی صورت می‌گرفت، شاهد بودیم که پیونگ‌یانگ در زمانی که قرار بود مذاکرات به نتیجه برسد یا در حین برگزاری این گفت‌وگوها اقدام به واکنش نظامی سخت اعم از تهدید مستقیم و پرتاب موشک کرد. حتی بحث تبادل زندانی‌ها در جایی مطرح شده بود و در حال عملیاتی شدن بود اما نتوانستیم به صورت دقیق شاهد عملیاتی شدن این موضوع باشیم.

به طور مشخص باید بگوییم در معادلات شرق آسیا رقابت اصلی، میان آمریکا و چین خواهد بود تا هرکدام بتوانند در این منطقه به اهداف خود دست پیدا کنند. این‌که شاهد هستیم رزمایش نظامی آمریکا و کره جنوبی در این منطقه صورت می‌گیرد، بحثی است که اولاً باید به دوره‌ای بودن آن اشاره شود؛ ثانیاً واشنگتن درصدد است با برگزاری چنین تمرینات نظامی حمایت خود از کره‌جنوبی را علنی‌تر و رسمی‌تر به تصویر بکشد. از این جهت با توجه به وضعیت فعلی که با روی کار آمدن ترامپ پدیدار شده است بسیاری از مفسران آن را «دوره گذار» می‌نامند و به نوعی از «دوره یک – چند قطبی» یاد می‌کنند.

در تحلیل این دوره باید بگوییم که «عدد یک» را باید آمریکا و سیاست‌های آن دانست که البته در نظم کنونی بین‌الملل، واشنگتن نمی‌تواند به صورت تک‌قطبی یکه‌تاز نظام بین‌الملل باشد. چراکه چین و روسیه هرکدام به صورت جداگانه یکی از چند قطبی‌های مهم و هژمون دهکده جهانی به حساب می‌آیند و اروپایی‌ها هم در حد خود توانسته‌اند این نظم تک‌قطبی بودن را به هم بزنند. البته ضعف‌هایی در میان کشورهای اتحادیه اروپا وجود دارد ولی به هر ترتیب نظام تک قطبی تقریباً به دست فراموشی سپرده شده است. در چنین شرایطی آمریکا می‌خواهد قدرت خود را حفظ کند و البته چین در امتداد آن اقدام به کنشگری مثبت کرده است که در اینجا باید بگوییم آن چیزی که چالش دنیای شرق و غرب را بیش از پیش برجسته می‌کند، پرونده کره شمالی خواهد بود.

 

پیونگ یانگ علیه همسایه جنوبی

سیدعلی خرم (سفیر سابق ایران در چین)

مبدا مناقشه دو کره در حقیقت در طول در جنگ جهانی دوم کلید خورد. در آن زمان نیروهای کره که به نوعی مدلی از نیروی چریکی تحت فرمان «کیم ایل سونگ» بودند، در شبه‌جزیره کره استقرار داشتند و با خروج نیروهای ژاپنی توانستند بر شبه جزیره کره تسلط پیدا کنند. ایدئولوژی آنها بر مبنای نگاه مارکسیستی قرار داشت و همین نگاه باعث شد تا مخالفان این دیدگاه در داخل کره  از آمریکا درخواست کمک کنند و آنها هم ژنرال «مک آرتور» را با این تفکر که باید شبه جزیره کره را از دست کمونیست‌ها درآورد به این منطقه اعزام کردند. در این راستا موضوع کومونیسم در جهان و حتی در آمریکا بسیار خطرناک ارزیابی می‌شد و تمامی مبانی آنها بر این پایه گذاشته شده بود که کمونیست‌ها نباید نقطه معلومی را تصرف کنند.

این موضوع باعث شد تا کیم ایل سونگ به کره حمله کند و تمامی آن به دست چریک‌های کمونیست افتاد. این موضوع باعث شد تا نیروهای آمریکایی از طریق بندر پوسان که در حالت فعلی در کره‌جنوبی قرار دارد، وارد کره شوند و به اندازه‌ای نیروی نظامی در آنجا پیاده شد که تمامی نیروهای کیم‌ ایل سونگ را مجبور به عقب‌نشینی کردند. به طوری که در سه طرف کره، دریا و اقیانوس و تنها در یک سمت رودخانه‌ای به نام «یالو» وجود داشت که مرز بین چین و کره‌شمالی به شمار می‌رود و پیشروی نظامیان آمریکا به قدری بود که نیروهای کره از طریق این رودخانه به خاک چین سرازیر شدند. لذا باید دانست که یک بار نیروهای کمونیستی شبه جزیره کره را به دست گرفتند و یک بار هم نیروهای ایالات متحده که این عمل تنها چند سال پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۵۰ صورت گرفت.

در آن زمان چین و شوروی با این حالت مخالف بودند و چینی‌ها به کمک کیم ایل سونگ آمدند و چیزی در حدود چهار میلیون نفر نیروی داوطلب در اختیار وی قرار دادند و در مرز فعلی میان دو کره نیروهای کیم ایل سونگ موفق به عقب راندن آمریکایی‌ها شدند که البته تهدید هسته‌ای واشنگتن موجب شد تا در خط مرزی ۳۸ درجه کره جنوبی و شمالی شکل بگیرد. لذا باید گفت این حوادث باعث شد تا در منطقه شمالی نگاه کمونیستی حاکم شود و در قسمت جنوبی نگاه آمریکایی و از پایان جنگ کره در سال ۱۹۵۳ تاکنون هم چنین بحثی ثابت ‌مانده است. کره شمالی و جنوبی هر کدام معتقدند که باید تمامی شبه جزیره کره به آنها تحویل داده شود یا اینکه به زور آنجا را تصاحب کنند و این دیدگاه حاکی از این است که هیچ‌کدام از طرفین در فکر کره واحد نیستند.

تفکر و راهبرد کره‌شمالی بر این پایه بوده که باید از حیث نظامی تقویت شوند تا بتوانند با همسایه جنوبی خود به مقابله بپردازند. این موضوع تا جایی پیش رفت که امروزه کره‌شمالی از حیث اقتصاد و تولید یک کشور ضعیف ارزیابی می‌شود و بازوی اصلی آن تنها صنایع نظامی و هسته‌ای بومی و تولید داخلی است. به بیان دیگر کره‌شمالی چیزی برای از دست دادن ندارد و از این جهت است که از رجزخوانی‌ها و تحریک شرق آسیا ابایی ندارد.

در مقابل، کره‌جنوبی کشوری است که دارای تاسیسات اقتصادی و تجاری بسیار گسترده بوده و در مقابل کره‌شمالی آسیب‌پذیر است. اگر حتی یک فشنگ در کره‌جنوبی شلیک شود، بدون شک تمامی سرمایه‌گذاران خارجی دیگر حاضر به ادامه فعالیت خود در این کشور نخواهند بود و کره‌جنوبی هم به این امر کاملاً واقف است. از سمت دیگر باید توجه داشت که کره‌شمالی همانند گذشته زیر نظر شوروی سابق و روسیه فعلی و چین فعالیت نمی‌کند و منافع چین در حالت کنونی ایجاب می‌کند که از کره‌شمالی فاصله بگیرد و در مقابل حضور آمریکا در شبه جزیره کره و جزایر اطراف آن بایستند. این موضوع باعث شده تا آمریکایی‌ها از این موقعیت برای مهار چین استفاده کنند که این مساله مورد درخواست ژاپن، تایوان و حتی فیلیپین است.

کره شمالی در این بین تنها کاری که انجام می‌دهد، آزمایش‌های موشکی و هسته‌ای است که پس از آن آمریکا را مجبور به اتخاذ موضع و اعمال تحریم می‌کنند و کره شمالی مجدداً برای واکنش به تحریم‌ها دست به عملی کردن یک سری از آزمایش‌ها می‌زند و این کنش و واکنش به دفعات تکرار می‌شود. باید توجه داشت که شهروندان کره‌شمالی در موضوعات تغذیه‌ای، امکانات اجتماعی و حتی آزادی‌های اجتماعی محدودیت‌های زیادی را متحمل می شوند و تنها محوری که در این کشور قابلیت ارتقاء خواهد داشت، بحث نظامی خواهد بود. به این دلیل می‌توان گفت بازیگرانی که در پرونده کره دخیل هستند ( اعم از داخلی یا خارجی) هر کدام به بهانه منافع خود اقدام به اظهار نظر یا هر حرکت عملی دیگر می‌کنند. به عنوان مثال چین برای مقابله با آمریکا دست به اظهار نظر یا موضع‌گیری می‌زند و آمریکایی‌ها هم به دلیل منافع خود کره‌شمالی را تهدید می‌کنند تا بتوانند به موازات آن چین را مورد خطاب قرار دهند و باید گفت که در این حالت ترکیبی از نیروهای جهانی در کره وجود دارد که هر کدام بنا بر منافع خود بازیگری می‌کنند.

اگر تقابل آمریکا و چین وجود نداشت، بحران و پرونده کره‌شمالی قابل حل و فصل بود و حتی می‌شد آن را مسکوت نگه داشت. چراکه کره‌شمالی علاوه بر سلاح‌های هسته‌ای و موشکی هیچ حرفی در حوزه اقتصاد و تجارت برای زدن ندارد و تنها تنش میان واشنگتن و پکن موجب مفتوح ماندن پرونده کره شمالی شده است. از منظر دیگر باید توجه داشت که آمریکا در استراتژی امنیت ملی خود درصدد نقل مکان از خاورمیانه و ورود به آسیای شرقی برای مقابله با چین و مهار این کشور است و غربی‌ها سعی دارند تا از قدرت گرفتن چین در این منطقه جلوگیری کنند و در مقابل هم چین مقابله با آمریکا را لازم می‌داند که در این بین کره‌شمالی هم به مثابه یک خطر بالقوه ارزیابی می‌شود اما تمامی طرف‌ها سعی دارند تا این تهدید حداقل تا ۱۵ سال آینده بالفعل نشود.

 

«میل به شرق» در زمان ترامپ ادامه خواهد داشت

اسماعیل بشری (کارشناس میائل شرق‌آسیا)

در زمان تبلیغات و قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ شاهد بودیم که دونالد ترامپ به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوری‌خواه اقدام به ارائه سخنان شتاب‌زده و نسنجیده در مورد جمهوری خلق چین کرده و به نوعی پکن را در محورهای اقتصادی و به دنبال آن تهدید کرد؛ اما همگان می‌دانند که این اظهارات وی تنها جنبه انتخاباتی و تبلیغاتی داشت و پس از ورود ترامپ به کاخ‌ سفید شاهد تغییر راهبرد و نگرش وی در مورد پکن بودیم. از این جهت باید صراحتاً بگوییم که رئیس جمهوری فعلی آمریکا با مسائل سیاست خارجی کاملاً بیگانه است و درک درستی از آن ندارد.

در دهه ۷۰ میلادی، آمریکا درصدد بود تا چین کومونیستی را به رسمیت بشناسد و حتی تایوان را بخشی از آن قلمداد کند؛ اما شاهد بودیم که واشنگتن نهایتاً به این نتیجه رسید که باید پکن را کنار بزند. به عبارتی دیگر از زمان حضور مائو در چین این وضعیت وجود داشته و ایالات متحده، چین را یک تهدید جدی خطاب می‌کرده است. از این جهت و بر مبنای رویکرد کلی ساختار سیاسی آمریکا، ترامپ می‌بایست در زمان انتخابات چنین سخنانی را مطرح می‌کرد تا بتواند آرای بیشتری کسب کند. به عبارتی دیگر ترامپ با تاکید بر معضل اقتصادی و بیکاری، قصد داشت دلایل به وجود آمدن این وضعیت را اقدام‌های سیاسی پکن عنوان کند که تا حدود زیادی موفق به چنین کاری شد.

عده‌ای بر این عقیده بودند که اگر سیر انتقادها و همچنین راهبرد ترامپ در مورد چین بخواهد به همین روال ادامه پیدا کند، بدون تردید پکن سیاست‌های خود در مواجهه با ایالات متحده را تغییر می‌دهد و قاعدتاً یک تلاطم ناهمگون بین‌المللی به وجود می‌آمد؛ اما در حالت فعلی که وزیر خارجه آمریکا و مهره‌های حاضر در کابینه ترامپ کاملاً مشخص شده‌اند تا حدودی این تقابل فروکش کرده است. به صورتی که پس از تایید «رکس تیلرسون» به عنوان وزیر خارجه آمریکا به دلیل خاستگاه اقتصادی وی و روابط نزدیک او با روسیه و چین، نزدیک شدن روابط واشنگتن و پکن را شاهد بودیم و موجب می‌شود تا ترامپ در روابط با چین تجدیدنظر کند.

در بررسی روابط دوجانبه چین و ایالات متحده باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که پکن و واشنگتن رقبای جدی قلمداد می‌شوند و در امتداد آن این رقابت می‌تواند به یک تهدید جدی از حیث اقتصادی و حتی نظامی بدل شود. به گونه‌ای که آمریکا حتی از توان نظامی خود در ژاپن و به طور کلی شرق آسیا برای مهار چین استفاده کرده‌ است که این مساله در قالب «پروژه میل به شرق» نمایان شده است و در زمان اوباما تا حدودی شدت گرفت.

در مورد این پرونده نباید با نگاه حزبی به جمهوری‌خواهان یا دموکرات‌ها اقدام به بررسی آن کنیم. چراکه در پروژه میل به شرق این معنا و مفهوم نهفته است که چین به مثابه یک تهدید مهم علیه آمریکا قلمداد می‌شود و باید با آن مبارزه شود. حتی اولین سفر وزیر دفاع فعلی آمریکا به ژاپن و کره‌جنوبی در این راستا قابلیت ارزیابی و بررسی دارد و به گونه‌ای باید آن را تهدید تلویحی چین توسط ایالات متحده دانست. به صورتی که بر اساس اخبار منتشر شده، قرار است «سامانه موشکی تاد» طی سال ۲۰۱۷ در شبه جزیره کره مستقر شود و از سوی دیگر جنگنده‌های اف-۳۵ به ژاپن تحویل داده شود که تمامی این مسائل را باید در چارچوب بازتعریف و تقویت روابط آمریکا با متحدان استراتژیک ارزیابی کرد.

گزارش و گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

کد N1669985

وبگردی