سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه ٨٢ساله عربستان سعودی، اقدام به یک سفر یکماهه تاریخی و مهم به هفت کشور آسیایی ازجمله مالزی، اندونزی، برونئی، ژاپن، چین، مالدیو و اردن کرده است؛ سفری عظیم با خدموحشم بسیار که شامل هزارو ٥٠٠ نفر میشود و در آن ٢٥ شاهزاده و ١٠ وزیر پادشاه سعودی را همراهی کرده و در ضمن ٥٠٠ تُن وسایل ازجمله دو دستگاه خودروی مرسدس بنز اس-٦٠٠ و دو دستگاه آسانسور برقی برای استفاده شخصی پادشاه برای فرود از هواپیما را در شش هواپیمای غولپیکر بویینگ جا داده و حملونقل میکنند.
پادشاه عربستان برای نخستینبار بعد از ٤٦ سال وارد اندونزی و ژاپن شده و با مقامات ارشد این کشورها دیدار و گفتوگو کرد. او یک هفته در جزایر بالی اندونزی استراحت کرد و به مدت چهار روز میهمان ژاپنیها بود. این سفر همچنان ادامه داشته و قرار است پادشاه عربستان در پایان سفر خود به اردن بازگشته و در کنفرانس سران اتحادیه عرب در این کشور شرکت کند؛ چه انگیزههایی پادشاه سالخورده عربستان را تشویق به انجام چنین سفر بزرگی کرده است؟
طبعا سفر به این فراخی با خود حاشیههای بسیار داشته و دارد؛ ازجمله مسئله خرید جزایر مالدیو و اعتراضاتی که بود یا مسئله اجاره هزار اتاق در لوکسترین هتلهای ژاپن یا نپوشاندن مجسمههای برهنه در جزیره بالی و ... . به مدت یک ماه رسانههای جهان ناچارند در حاشیه یا متن خبرهای روزمره خود به اصل یا حواشی این سفر پرهزینه بپردازند و این اتفاقا برای تحقق اهداف عربستان است تا به این وسیله عظمت یک سفر اشرافی و مجلل سلطنتی از نوع جهانسومی و عربی آن را به رخ جهانیان بکشد و نشان دهد که هنوز دوران این سفرهای پرحشموخدم دستکم در این گوشه از جهان منقضی نشده است. خریدن جزایر آنچنانی و کاخهای افسانهای در اقصینقاط جهان همیشه بخشی از دیپلماسی عربستان در دهههای گذشته تاکنون بوده است.
درعینحال پادشاهی عربستان در سفر اخیر خود دو محور فرهنگ و اقتصاد را به طور همزمان مدنظر داشت. ملک سلمان هم به دنبال امضای قراردادهای کلان اقتصادی بود و هم بذل و بخششهای خود برای اشاعه فرهنگ اسلام (از نوع وهابی آن) را داشت. میدانیم که عربستان از دهه ١٩٨٠ تاکنون بیش از ١٥٠ مسجد در اندونزی احداث کرده، دانشگاه رایگانی را در جاکارتا و چندین مؤسسه آموزش زبان عربی راهاندازی کرده است؛ این کشور همچنین بیش از صد مدرسه در اندونزی به راه انداخته و معلمان و مبلغانش را به این کشور فرستاده است. در مالزی نیز پادشاه عربستان به راهاندازی یک مرکز بینالمللی صلح بهنام ملک سلمان پرداخته که مقر آن در مالزی خواهد بود. عجیب اینکه سران دو کشور در پایان این سفر بیانیهای را صادر و در آن ایران را متهم به «دخالت در امور خاورمیانه» کردند!
این امر بهروشنی نشان داد که هدف فرهنگی و دینی سفر پادشاه عربستان به کشورهایی نظیر برونئی، اندونزی، مالزی و جزایر مالدیو که از کشورهای عموما سنی و از اعضای سازمان کنفرانس اسلامی هستند، تشکیل یک جبهه سراسری سنی علیه ایران در شرق آسیا و در محافل بینالمللی اسلامی است. در این سفر بارها از زبان پادشاه سعودی شنیده شد که بر «اسلام معتدل» در مقابل اسلام «افراطگرا» تأکید دارد؛ آنهم کشوری که در رسانههای جهانی به زادگاه القاعده و تروریستهایی شهرت دارد که برجهای دوقلو را در نیویورک در سال ٢٠٠١ هدف قرار دادند.
در زمینه اقتصادی نیز عربستان که تأمینکننده اصلی نفت ژاپن است، تلاش کرد چشمبادامیها را به میلیاردها دلار سرمایهگذاری در شرکتهای خصوصی عربستان تشویق کند. ریاض در این سفر موفق شد توافقی را به همراه گروه «سافت بانک» ژاپن برای سرمایهگذاری ٤٥ میلیارد دلار در یک صندوق فناوری جدید به دست آورد. شرکت آرامکوی عربستان نیز در مالزی موفق شد توافقی برای سرمایهگذاری هفتمیلیارددلاری در صنعت نفت مالزی را به امضا برساند. این در حالی است که به نوشته رویترز در دو سال گذشته، به دلیل فساد مالی چندمیلیارددلاری در مؤسسه دولتی مالزی (١MDB) که از سوی «نجیب رزاق» تأسیس شد، پای عربستان نیز به اتفاقات و رسواییهای مالزی باز شده بود و حتی نخستوزیر را تا آستانه سقوط برد. گفته میشود این صندوق در سال ٢٠١٣ حدود ٧٠٠ میلیون دلار «هدیه مالی» از سوی دولت سعودی دریافت کرده است.
همین خبرگزاری در تحلیلی راجع به سفر سلمان نوشت: مقامهای عربستان نگاه ویژهای به آسیا دارند. آنها برای تنوعبخشیدن به سرمایهگذاریهای خارجی در عربستان و طرحهای نظامی و نفتی به آسیا چشم دوختهاند. براساساین، مقامات عربستانی علاقهمند به جذب سرمایهگذاران آسیایی برای فروش پنج درصد از سهام آرامکو در سال ٢٠١٨ هستند و برای این منظور از بانکهای مرتبط با چین درخواست مشاوره مالی کردهاند. ازاینرو انتظار میرود بانکها و شرکتهای آسیایی در طرحهای عربستان برای توسعه صنایع غیرنفتی و تقویت سرمایهگذاریهای بینالمللی این کشور با هدف کاهش وابستگی آن به درآمدهای نفتی، نقش مهمی داشته باشند.
عربستان در ماه آگوست گذشته و در زمان سفر «محمد بن سلمان»، پسر پادشاه این کشور، به چین موفق شد ١٥ توافقنامه اولیه در زمینههای مختلف از قبیل خانهسازی در عربستان، طرحهای آب و ذخیره نفت با این کشور امضا کند. ریاض برای آینده خود «چشمانداز ٢٠٣٠» را برنامهریزی کرده است و ازاینرو نیاز حیاتی به سرمایهگذاری خارجی و رهایی خود از نفرین نفت دارد. ازاینرو بهشدت به چین و ژاپن چشم دوخته است تا به کمک آنها بتواند رؤیاهایش را برای سالهای آینده تحقق بخشد.
این سفر در شرایطی صورت میگیرد که از سوی دیگر پادشاهی عربستان توانست با دولت تازه بر سر کار آمده «دونالد ترامپ» در آمریکا، با وجود بدبینیهایی که وجود داشت، روابط خوبی برقرار کند. مجموع این تحولات نشان میدهد که عربستان سعودی در ادامه خروج از انزوای تاریخی خود میکوشد رابطهای گسترده و چندجانبه را با کشورهای جهان برقرار کرده و ازاینپس مانند گذشته تنها به داشتن ارتباط با واشنگتن –بهویژه در دوران بیاعتمادی ترامپ- بسنده نکند. همچنین مقامات سعودی تلاش میکنند در کنار توسعه روابط خارجی و جهتدار خود (البته علیه ایران!) در داخل نیز برنامههای اصلاحطلبانه خود را با سرعت به پیش برند؛ برنامههایی که در رأس آن شاهزادگان جوان و سکولار سعودی قرار دارند و نوسازی این رژیم فرتوت برای آنها یک نیاز حیاتی و فوری است.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است