آفتاب

پای آیین‌های ایرانی روی زمین و سرشان بالای ابرها است

پای آیین‌های ایرانی روی زمین و سرشان بالای ابرها است

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تأکید کرد: آیین‌های ما با فعل و انفعالاتی که در طبیعت روی می‌دهند نسبت پر رنگی دارند.

به گزارش ایلنا، سید محمدبهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، این مطلب را در نشست فرهنگی "جشن ها و آداب زمستانی" مطرح کرد.

او فصل زمستان را با فصول دیگر از بابت نوع آیین هایی که در آن برپا می شود متفاوت دانست .

بهشتی با بیان اینکه آغاز زمستان با شب یلدا و پایانش با نوروز است تصریح کرد :به لحاظ آنچه در مقیاس طبیعی دریافت می شود زمستان فصل سرما و خواب طبیعت است در صورتیکه کاری که ما با آیین هایمان می کنیم کاملا معکوس است .

  نسبت آیین‌ ها با طبیعت

 او با اشاره به اینکه آیین های ما با طبیعت نسبت دارد و در آن اتفاق می افتند گفت :اگر آیین های فرهنگ ایرانی  را با آیین های اقوام دیگر مقایسه کنیم می بینیم که آیین های ما نسبت خیلی پر رنگتری با فعل و انفعالاتی دارد که در طبیعت اتفاق می افتد .

مثلا جشن کریسمس در زمستان اتفاق می افتد ولی نقطه شاخصی و خاصی در زمستان به لحاظ شرح طبیعیش نیست یا عید پاک و ...

وی نوروز را نقطه عطفی در طبیعت دانست و افزود : در ایران به دلیل چهار فصل بودن این اوقات مانند ساعت دقیق عمل می کنند ؛مثل اول مهر که انگار زنگ مدرسه خورده برگ درخت ها باید بریزند و یا شب یلدا و نوروز که در آن رنگ طبیعت تغییر می کند .

بهشتی با بیان اینکه در فرهنگ ایرانی پای آیین ها روی زمین و سرشا ن بالای ابرهاست اظهار داشت : پای نوروز روی زمین است و با مختصات طبیعی انطباق دارد و به لحاظ آنچه که به آن گواهی می دهد سایه اش بالای ابرهاست .

به گفته او ، اول بهار چه ما باشیم و نباشیم وجود دارد ، درخت ها در آن شکوفه کرده و طبیعت دگرگون می شود  و پدیده ای نیست که در اثر تعامل ما پدید آمده باشد.

ارتباط مناسبات اجتماعی با آیینها

 بهشتی افزود : در مرتبه دیگر که من اسمش را مرتبه بشری می گذارم ، آنجایی که محاسبات انسانی شروع می شود تقریبا آیینی نداریم که خانواده در آن موضوعیت نداشته باشد ،سفره نداشته باشد و دور آن نشینیم  به نحوی که در تمامی آیین ها نظیر شب یلدا ، نوروز و ... همه سفره داریم .

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری  گفت : مناسبات اجتماعی ما از کوچکترین نوع خودش که خانواده است با این آیین ها نسبت برقرار می کند .

او با بیان اینکه آیین ها باید تقویت کننده نهاد های اجتماعی و باعث انس و الفت باشند تصریح کرد :به واسطه این آیین ها باید پیچ و مهره مقیاس های اجتماعی خوب محکم شده ، خانواده مستحکم شود و در مقیاس محله شاهد استحکامش باشیم .

بهشتی گفت : در مقیاس دیگر می بینید که هیچ یک از این آیین ها نیست که اسطوره و قصه نداشته باشدو ادبیات ما در آن جایگاه پر رنگی نداشته باشد ، یعنی همه یک مرتبه روایی دارند که بسیار مهم است .

به گفته او ، هیچ کدام از این آیین ها نیستند که از وجه قدسی برخوردار نباشند به نحوی که تقدس دارند و از روی سرخوشی اتفاق نمی افتند .

او اظها رداشت :به همین اعتبار است که آیین ها در  فرهنگ ایرانی پایشان روی زمین و سرشان بالای ابر ها است .

وی با بیان اینکه تقریبا هیچ آیینی نداریم که نسبت مشخص و واضح با طبیعت نداشته باشد گفت : نوروز در سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای عمان از آن جهت که می خواهد با طبیعت نسبت پر رنگ تری داشته باشد به  نوروز دریایی تبدیل می شود که اول فروردین ابتدای سالش نیست .

تکراری بودن آیین ها کسالت آور نیست

 بهشتی اظهار داشت :همه این آیین ها یک خصوصیت دیگر دارند که قابل توجه است و از آن می توان درس گرفت ؛ما معمولا اگر حرفی را جایی گفته باشیم شرمساریم که بخواهیم آن را تکرار کنیم اما شب یلدا ، نوروز ، جشن سده و ... را که هر سال تکرار می شود تکراری نمی دانیم .

او آیین ها را تکراری دانست و افزود : اصرار بر این است که آیین ها تکراری باشند ولی ملال و کسالت در آنها وجود ندارد به نحوی که  اگر مثل قبل تکرار نشوند کسالت آور ند.

به گفته وی ، امر اصیل تکرارش اصلا کسالت آور نیست زیرا به یک اصلی وصل است مثل درخت گردویی که هر سال گردو می دهد و اصلا خسته کننده نیست زیرا به اصلی وصل است .

او افزود : نوروز ، یلدا ، جشن سده و... تکرار می شوند و ما منتظریم که باز هم بیایند و برایمان خسته کننده و ملالت آور نیست زیرا که به اصلی وصل هستند .

به گفته بهشتی ، تکرار نه تنها بد نیست بلکه اگر به امر اصیل وابسته باشد ممدوح و پسندیده نیز هست .

او درادامه سخنانش فرهنگ را امری غیر ژنتیک دانست و گفت : مهمترین چیزی که منجر به انتقال فرهنگ در یک جامعه نسبت به یک فرد می شود سطح تماس آن با مظاهر فرهنگ آن جامعه است.

وی زبان ، آیین ، افسانه ها ، هنر ، معماری و... را از مظاهر فرهنگ دانست و افزود : هر چقدر سطح تماس ما با این مظاهر بیشتر باشد امکان انتقال فرهنگ بیشتر می شود و اگر می خواهیم فرهنگ انتقال پیدا نکند باید سطح تماس کمتر شود

 بهشتی گفت : در بین مظاهر فرهنگی وجه غیر ملموس خاصیت موثر تری دارد در حالیکه نقش ملموس به این شدت تأثیر گذار نیست به همین دلیل است که بین مظاهر غیر ملموس فرهنگی زبان بیشترین خاصیت را در انتقال فرهنگ دارد .

او برپا کردن  آیین ها را در انتقال فرهنگی فو ق العاده موثر دانست و گفت :مردم جامعه بدون اینکه متوجه اهمیت موضوع باشند خانه تکانی می کنند، سفره هفت سین می چینند، دید و بازدیدمی روند ، عیدی می دهند و...  به نحوی که نوروز به یک سطح تماس فراخ برای انتقال فرهنگ تبدیل می شود و ما  بدون اینکه متوجه شویم از فرهنگ خودمان برخوردار می شویم .

در برخورداری ،همه اهل یک فرهنگ برابرند 

بهشتی با بیان اینکه در تمامی جوامع از برگزاری آیین‌ها برای برخورداری جامعه از فرهنگ محیط خودش استفاده می شود گفت : در برخورداری، همه اهل یک فرهنگ برابرند و می‌توانند به یک میزان برخوردار شوند اما برخوردار بودن با بهره‌مند بودن کمی فاصله دارد.

به گفته بهشتی آدمی می تواند برخوردار باشد ولی بهره مند نباشد مانند کسی که در خانه گنجی دارد ولی مطلع نیست و از گرسنگی بر روی آن می‌میرد.

بهشتی اظهارداشت :برای بهره مندی کافی است که به ادبیاتمان مراجعه کنیم آنجاست که در میابیم تربیت در آن فوق‌العاده اهمیت دارد و به ما کمک می کند که برخورداری را به بهره مندی تبدیل کنیم .

او افزود : برپایی آیین ها غیر از اینکه سطح تماس ایجاد می کنند تربیت هم می‌کنند، وقتی در یک آیین شرکت می کنیم پروتکل‌هایی دارد که به ما می گوید چه کارهایی را نکنیم و کدامین را بکنیم یعنی رفتار ما را نوعی مدیریت می‌کند که ما تنها از فرهنگ برخوردار نشویم و بهره‌مند هم شویم .

وی برپایی آیین ها را  فوق العاده با  اهمیت دانست که  اهمیتش  در خودآگاه ما نیست و شاید نتوانیم در خودآگاهمان توضیح دهیم که نوروز ، یلدا ، چله کوچک و بزرگ ،جشن سده و... یعنی چه ولی به آن عمل می کنیم .

به گفته بهشتی ، عمدتا انتقال فرهنگی در ناخودآگاه افراد شکل می گیرد به نحوی که از فرهنگی که در حقیقت دانایی حاصل تعامل تاریخی با محیط است برخوردار و به اندازه ای نیز بهره مند می شوند .

بهشتی گفت : به این اعتبار است که کل جامعه حامل دانایی اندو جاهل مطلق در جامعه نداریم و اگر به کسی می‌گوییم جاهل یعنی که نسبت به این دانایی خودآگاه نیست و همه آنقدر که به زبان فارسی که حامل دانایی است و شعرا آن را تراش داده‌اند و به حد اعلای تبلور و شفافیت رسانده اند صحبت می کنند حامل دانایی هستند.

کد N1639818

وبگردی