در دنیا ملتی نیست که به اندازه ایرانی از نشان دادن سرمایه خود ترس داشته باشد و علت عمده آن هم این است که ثروتمندان از ترس ماموران دولتی مجبورند از بروز سرمایه خودداري کنند زیرا اگر بروز دهند، ماموران آن را به هر وسیله ولو اینکه بهعنوان وام هم باشد میگیرند ولی این وام هرگز ادا نخواهد شد. علت دیگر هم این است که ایرانی مقید است و دوست دارد که همیشه سرمایهاش در دسترس او باشد و اگر ذخیره نقدي داشته باشد آن را در لنگه جوراب کهنه پشمی ریخته در زیرزمین یا زوایاي مخفی خانه خود در خاك دفن میکند، یک علت دیگر هم عدم امنیت قضایی است که ثروتمندان نمیتوانند در این کشور شرکتی تشکیل دهند و سرمایه خود را به مصرف کارهاي سودمند برسانند و از همه بالاتر آنکه اروپاییانی هم که در این کشور دست به تشکیل شرکتهایی زدند طوري با مردم رفتار کردند که اعتماد عامه از آنها سلب شد و بنابر همین علل است که ثروتمندان از به کار انداختن سرمایههاي خود مضایقه میکنند. غالبا این سرمایهها تبدیل به طلا یا جواهر شده و در جایی از خانه که جز صاحب آن کسی آنجا را نمیشناسد در زیر خاك پنهان میشود و بسا میشود که پس از مرگ صاحبخانه در همان محل میماند و وراث هم به آن دسترسی پیدا نمیکنند.
اگر احیانا اشخاص سودپرستی مقداري از سرمایه خود را به دیگري وام دهند این وام باید در مقابل وثیقه عمدهاي داده شود و سود آن به اندازه صد بیست یا اقلا صد پانزده باشد. اشخاص عاقلی که نمیخواهند سرمایه خود را به خطر اندازند آن را صرف خرید جواهر و پارچههاي زراندود و اشیای گرانبهاي دیگر کرده و در اندرون خانه خود مخفی میکنند و گاهی در تنهایی به تماشاي آنها پرداخته خوشوقت میشوند. عشق به تجملات و استعمال جواهر در تمام طبقات اجتماعی ایران حتی در دهکدهها نیز محسوس است. زرگران و جواهرفروشان به خانههاي توانگران رفته و محرمانه به آنها چیزهایی میفروشند و از این معاملات محرمانه سود زیادي میبرند.ایرانی طبیعتا در امور اقتصادي و تشکیل شرکتها استعدادي بروز نمیدهد و شاید بیم از دست دادن سرمایه او را از اینکار بازمیدارد. خوش قولی و وفاي به وعده کمتر در میان آنان دیده میشود، تجار و ثروتمندان چندان مقید به اداي دین خود نیستند و پول طرف را تا روز آخر وعده قراردادي نگاه میدارند. مهلت پرداخت سه یا 6 ماهه در نظر آنها به منزله پرداخت نقدي است و مهلت پرداخت 18 و 20 و 24 ماهه را نیز غیرکافی میدانند.
معاملات تجارتی غالبا با گفتوگوي زیاد و تعارفات متبادله انجام میگیرد. چه بسا میشود که ساعات و روزهایی با تعارفات و صحبت برگزار میشود و به اصل موضوع نمیپردازند و بسی طول میکشد تا تصمیم قطعی در معاملهاي اتخاذ شود و عقیده دارند که نباید مانند اروپاییان بدون احتیاطات لازمه و مطالعات زیاد سرمایه خود را به کار انداخت معهذا نباید عقیده اروپاییان را نسبت به آنها قبول کرد و چنانکه میگویند آنها را دیوانه پنداشت، دلایل آنها متکی به تقدیرات است، آنها معتقدند که «در کارها نباید شتاب کرد، خداوند سرنوشت و مقدرات انسان را در روي زمین معین کرده است و انسان نمیتواند در خواستههاي او دخالتی بکند، ایام عمر بهطوریکه خدا از روي کمال عقل پیشبینی و معین کرده است خواهد گذشت، این ایام نه با کوشش ما طولانی میشوند و نه کوتاه میگردند، باید به پیشامدها و مقدرات راضی شد و این بهترین طریقهای است که خدا از آن خشنود خواهد شد.»
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است