آفتاب
توسط نشر چشمه؛

ترجمه حسین تهرانی از «مردی به نام اُوِه» چاپ شد

ترجمه حسین تهرانی از «مردی به نام اُوِه» چاپ شد

رمان «مردی به نام اُوِه» نوشته فردریک بکمن با ترجمه حسین تهرانی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مردی به نام اُوِه» نوشته فردریک بکمن به تازگی با ترجمه حسین تهرانی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این رمان در قالب یکی از عناوین مجموعه «جهان نو» این ناشر به چاپ رسیده است.

از این رمان، طی ماه های گذشته، دو ترجمه دیگر توسط انتشارات کتابسرای تندیس و نشر نون منتشر شده است. این رمان، اثری است اولین کتاب نویسنده سوئدی اش بوده و او را به شهرت رسانده است و اتفاقات داستانش حول شخصیت یک پیرمرد می گردد.

پیرمرد قصه که اُوِه نام دارد، شخصیتی کم حرف و بسیار سنتی است که عادت به سخت کوشی دارد و به این نکته باور دارد که فقط احمق ها هستند که به رایانه اعتماد می کنند. این کتاب برای اولین بار در سال ۲۰۱۲ به چاپ رسیده و تا امروز به ۲۵ زبان دنیا ترجمه شده است. در سال ۲۰۱۶ نیز فیلمی سینمایی با اقتباس از آن ساخته شده است.

فردریک بکمن متولد سال ۱۹۸۱ در استکهلم است که تا سال ۲۰۰۷ به عنوان راننده کامیون، پیشخدمت و کارگر رستوران و یا راننده لیفتراک کار کرده است. او تحصیلات دانشگاهی اش را ناتمام گذاشته و بعد از امتحان همه مشاغل مورد اشاره، در یک روزنامه مشغول به کار شد. اما بعد از مدت کوتاهی از این کار هم استعفا داده و پس از آن به کسوت خبرنگار آزاد در آمده است. او با یک زن ایرانی ازدواج کرده و ۲ فرزند دارد.

رمان «مردی به نام اوه» ۴۰ بخش دارد و با زبان طنز نوشته شده است. شخصیت اوه که مانند خیلی از مردان سنتی و دهه های میانی قرن بیستم، با مقررات زندگی کرده، گویی در این سال ها به انتهای راه و ناامیدی رسیده است.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

سونیا نجواکنان گفت: «دوست دارم از من خواهش کنی همسر قانونیت شم.»

و همین طور هم شد. آن ها در شهرداری به عقد هم درآمدند. از افراد خانواده شان کسی باقی نمانده بود، پس فقط رونه و آنیتا در این مراسم شرکت داشتند. سونیا و اوه حلقه های انگشتر را دست هم کردند و بعد چهارنفری به رستوران رفتند. اوه پول غذا را حساب کرد، ولی رونه در کنترل صورت حساب به او کمک فراوانی کرد تا همه چیز قانونمند پیش برود. البته صورت حساب درست نبود. پس از نیم ساعت سروکله زدن و جروبحث، گارسون را متقاعد کردند که راحت ترین کار برای او این است که مبلغ را به نصف تقلیل دهد، وگرنه مجبور می شوند از دست او شکایت کنند. اصلا معلوم نبود از دست چه کسی، برای چه چیزی باید شکایت شود. ولی گارسون بالاخره تسلیم شد، به آشپزخانه رفت و نفرین کنان و فریادکشان صورت حساب جدیدی نوشت. اوه و رونه هم خشمگین و عصبانی برای هم سر تکان دادند و کار همدیگر را تائید کردند، بدون این که متوجه شوند همسران شان بیست دقیقه قبل تاکسی گرفته و به خانه رفته اند.

اوه غرق در افکار خویش، در حالی که داخل ساب نشسته و به درِ گاراژ رونه نگاه می کند، سرش را تکان می دهد. اصلا به یاد نمی آورد که آخرین بار چه زمانی به اشتباهش اعتراف کرده. چراغ را خاموش می کند و ضربه نرمی به پهلوی گربه می زند. گربه از خواب می پرد و پیاده می شود.

این کتاب ۳۵۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۹۵ هزار ریال منتشر شده است.

کد N1607859

وبگردی