آفتاب

حراج تهران رویداد ملی نیست که همه در آن از حقوق مساوی برخوردار باشند

حراج تهران رویداد ملی نیست که همه در آن از حقوق مساوی برخوردار باشند

اگرچه به زعم برخی از کار‌شناسان در بخش دوم ششمین حراج تهران به لطف آثار هنر معاصر و شماری چشمگیر از کارهای هنرمندان جوان و البته مدیوم عکس متفاوت‌تر از گذشته برگزار شده است و برای بسیاری از این هنرمندان یک رکورد می‌شود؛ اما قطعا تفاوت عمده‌ای بین بازارهای اقتصادی- که در نگارخانه‌های معتبر شهر اتفاق می‌افتد یا در اکسپو‌ها در گردش هستند با ارقام اعلانی حراج هنری تهران وجود دارد.

ششمین حراج تهران، عصر جمعه سوم دی ۱۳۹۵ ویژه هنر معاصر با ۱۲۰ اثر نقاشی، مجسمه و عکس از ۱۱۲هنرمند برگزار شد و با فروش ۱۱۸ اثر در مجموع به قیمت ۱۲ میلیارد و ۳۴۴ میلیون تومان پایان یافت.

سابقه پنج دوره و برگزاری ششمین دوره این حراج باعث نمی‌شود که تصور کنیم حرف‌های گفتنی در مورد این رویداد مهم، همه گفته شده و یا گوشه‌های پنهان و آشکار آن برای همه مخاطبین اقتصادی و هنری روشن است. بنابراین همچنان می‌توان این رویداد را به عنوان پدیده دهه ۹۰ هنرهای تجسمی ایران مورد بررسی قرارداد:

ـ به یاد داشته باشیم که حراج آثار هنری را ـ فارغ از موضوعیت هنر ـ باید در چهارچوب فعالیت‌های اقتصادی سنجید. حراج آثار هنری هم یک فعالیت اقتصادی است و مثل هر تجارت دیگری از قواعد مرسوم تجارت پیروی می‌کند. تجارتی که مبتنی بر بازاریابی، عرضه و تقاضاست. تبلیغات خاص خودش را دارد و برای افزایش سود و قیمت ترفندهای ویژه‌ای به کار می‌بندد. حراج آثار هنری تجارتی است که از بازار، کالا، فروشنده، خریدار و دلال تشکیل شده و با همه شیوه‌هایی که برای خود مجاز می‌داند برای کسب سود بیشتر تلاش می‌کند.

ـ حراج آثار هنری، به عکس رخدادهای هنری مثل دوسالانه‌ها، نمایشگاه‌ها، مسابقات و حتی رویدادهای مشابهی مثل آرت فر‌ها و... صرفاً مبتنی بر کیفیت هنری نیست. پایان هر حراج با میزان عددی فروش آثار اعلام می‌شود و مدیران با توجه به نیاز بازار، آثاری را در معرض حراج قرار می‌دهند که اقبال بیشتری برای فروش و سودآوری داشته باشند و یا زمینه‌ای برای فروش آتی فراهم کنند. بنابراین میزان فروش و قیمت آثار در حراج تابع عوامل متعددی است که قطعاً محدود به کیفیات هنری و توانمندی‌های هنرمند نیست و قیاس قیمت آثار با معیارهای هنری نمی‌تواند نزدیک به واقعیت باشد. چه بسا آثار ارزشمندی که در حراج به قیمت‌های پائین‌تر از آثاری به فروش می‌رسند که موردنظر کارتل‌ها و شرکای حاضر در حراجی هستند یا از امتیازات دیگری مثل تبلیغات و حمایت‌های سیاسی و... برخوردارند.

ـ اگرچه فروش و جاذبه‌های مالی در حراجی‌ها بر سلیقه و رویکرد هنرمندان و مخاطبان تاثیر زیادی دارد، اما نباید خروجی حراجی‌ها را به عنوان الگویی هنری به جامعه هنری معرفی کرد. خصوصاً هنرمندان جوان لازم است در این مهم دقت نظر بیشتری داشته باشند. (از همین رو همراهی و حضور مدیران فرهنگی و هنری دولت، که قاعدتاً باید دغدغه‌های فرهنگی و هنری داشته باشند و نه اقتصادی و تجاری، برای بعضی از اهالی جامعه هنری سئوال برانگیز بوده است.)

ـ گردش مالی حراج آثار هنری نمی‌تواند مستقیماً به عنوان شاخص وضعیت اقتصادی جامعه هنری و هنرمندان باشد. چراکه این حراج‌ها معمولاً به خاطر شرایط و سیاست‌های برگزارکننده و خصوصاً به دلیل ترفندهای تجاری و تبلیغاتی، با مشارکت آثار و هنرمندان محدود بوده و بازار آزادی که ضامن ورود و فروش همه هنرمندان باشد محسوب نمی‌شود. دیگر اینکه میزان ارقام اعلانی برای فروش آثار ـ با کسر هزینه‌ها، درصدهای فروش، الزامات تبلیغاتی و... ـ آن چیزی نیست که به طور مستقیم وارد جیب هنرمند می‌شود. اگر حضور واسطه‌ها، دلال‌ها و کلکسیونر‌ها و... در حراج‌ها مدنظر باشد، تقریباً این ارقام هیچ تناسبی با منافع نهایی هنرمند ندارد. البته نباید از نظر دور داشت که فضای روانی حاصل از حراج ممکن است بر رونق اقتصادی هنر موثر باشد و یا به عکس؛ در مواردی با ایجاد توقعات نابجا و فضای وهم آلود، بازار شکننده آثار هنری را شوک زده و مختل کند.

ـ حضور در این حراجی‌ها برای هنرمندان خالی از عواقب و هزینه‌های تحمیلی نیست. به طور مثال قراردادهایی که هنرمندان را ملزم می‌نماید در چهارچوب خواسته‌های حراج، آثاری را تولید کنند و یا فروش آثار هنری و درآمدهای هنری خود را به تعاریف و سیاست‌های حراجی محدود نمایند. معمولاً این هنرمندان ـ نوشته و ننوشته ـ یا اجازه فروش آثار مشابه خود در رویدادهای اقتصادی دیگر را ندارند و یا اصولاً با توجه به اختلاف قیمت‌های حراج و بازار معمول هنر، توان و انگیزه فروش پیدا نمی‌کنند. قیمت‌های حراج‌هایی مثل حراج تهران گاهی تا چند برابر قیمت فروش معمول این آثار بالا می‌رود. در این صورت فروش این آثار به‌‌ همان قیمت‌های قبل از حراج؛ از طرفی برای هنرمند و صاحب اثر جذاب نیست و از طرفی ممکن است سیاست‌های حراج را در افکار عمومی مخدوش کند. بنابراین وابستگی مطلق به حراج عارضه‌ای است که شرکت کنندگان در حراج را به سختی دچار می‌کند.

ـ تفاوت عمده بین بازارهای اقتصادی ـ که عمدتاً در نگارخانه‌های معتبر شهر اتفاق می‌افتد و یا در اکسپوهای کوچک داخلی در گردش هستندـ با ارقام اعلانی حراج هنری تهران، اختلاف معناداری است که نشان می‌دهد الگوی گردش اقتصادی هنر در سطح جامعه با آنچه در حراج اتفاق می‌افتد از جنسیت و واقعیت مشابهی برخوردار نیست. قاعدتاً گردش مالی در حراج‌های اینچنین باید ـ کم و بیش ـ برایند آن چیزی باشد که در طول سال در نگارخانه‌های مهم اتفاق می‌افتد. اما عملاً نه آثار و نه سطح پایه قیمت‌ها شباهتی با وضعیت موجود ندارند. گاهی آثاری در این حراجی چکش می‌خورد که خرید آن با قیمت‌هایی به مراتب پائین‌تر در نگارخانه‌ها و یا از طریق دلال‌ها ممکن است. بعید است سرمایه‌داران و کلکسیونر‌ها ـ اگر تنها به عنوان تجارتی معمولی قصد خرید و فروش آثار هنری را داشته باشند ـ با فرض همه ضرایب خطر ـ ندانند که در خرید مستقیم از نگارخانه‌ها حق انتخاب و سود بیشتری خواهند داشت. این علاقمندان و سرمایه‌داران حاضر در حراج تهران ـ به رسم همه خریداران جهانی ـ در طول سال آیا برای شناسایی و خرید آثار هنری، به نگارخانه‌های شهر سری نمی‌زنند؟! اگر بله، پس چرا این همه تفاوت گردش مالی وجود دارد و اگر نه، چرا؟!

ـ بعضی از خریداران در این حراجی از فرصت پیش آمده برای رقابت‌های صنفی و شغلی و یا حتی در جهت کسب محبوبیت‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. عواملی که قطعاً در ارزشگذاری خود اثر هنری و قیمت‌های پیشنهادی نمی‌تواند محل تکیه و استناد باشد.

ـ انحصار در برگزاری حراجی در این سطح و با این میزان از حمایت‌های دولتی، تبلیغاتی، اقتصادی و... هر نوع فرصت قیاسی را از بین برده است. هیچ ضمانتی وجود ندارد که اثر فروخته شده در این حراجی؛ ارزش مالی اعلام شده را داشته باشد و یا نه. آیا خریدار می‌تواند در صورت لزوم همین اثر را چند روز دیگر با احتساب سودی منصفانه به فروش برساند؟ رکود نسبی اقتصاد هنر در مورد اغلب آثار، خلاف این امکان را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد بعضی از قیمت‌ها تنها توافقی است بین چند خریدار و فروشنده معلوم و ارتباطی به قاعده مرسوم در تجارت یعنی عرضه و تقاضا ندارد. آیا چند صباحی دیگر که بعضی از اهرم‌های تبلیغی و حمایتی از پشت بعضی از این آثار برداشته شود، همچنان قیمت‌های فعلی قابل استناد خواهد بود و یا حبابی است که هر از چندی از آثاری به آثار دیگر و از هنرمندی به هنرمند دیگر منتقل می‌شود؟ در این صورت تکلیف منافع و سرمایه‌گذاری خریداران مستقل ـ اگر وجود داشته باشندـ چه خواهد شد؟

ـ برخلاف خواست بعضی از خبرنگاران و هنرمندان و... هر مدیریتی در حراج‌های هنری، مثل هر تجارت دیگری، مختار است از اعلام مشخصات خریدار خودداری نماید و یا حتی ـ غیر از امور مربوط به مالیات و... به دلایل امنیتی و تبلیغاتی و... ـ میزان و جزئیات مراودات و منابع مالی را نزد خود محفوظ نگه دارد. حراج آثار هنری، نمایشگاه هنری نیست و قاعدتاً نباید انتظار داشت تابع شرایط و شفافیت‌های مربوط به یک نمایشگاه هنری باشد. همچنین حراج تهران یک رویداد ملی نیست که همه برای شرکت در آن از حقوق مساوی برخوردار باشند.

یادداشت از: سعید فلاح فر؛ پژوهشگر امور هنری

کد N1586334

وبگردی