آفتاب

جنبش‌ دانشجویی؛ محفل سربازان گمنام جریانات سیاسی نیست

جنبش‌ دانشجویی؛ محفل سربازان گمنام جریانات سیاسی نیست

*حسین واثق دودران

تثبیت و تداوم فعالیت نهادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه ای پیش زمینه پیشرفت آن جامعه است. هر کدام از این نهادها دارای تعریف و کارکرد مشخصی می باشند که نشات گرفته از بطن جامعه است. در این میان نهاد دانشگاه و تشکل های زیر مجموعه آن در تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور  و تعیین مدل ها و معادلات داخلی نقش پررنگی داشته است.

دانشجو در ایران اسلامی نشان داده است که  نقاط عطف را به خوبی درک می کند و واکنش مناسب هم می تواند نشان دهد حتی اگر پرهزینه باشد. در مقابل این فضا، فضای دیگری نیز متصور می شود که  در تلاش است تا به دانشجو فضای دروغین و یک اطمینان کاذب بدهد تا با بی تفاوتی و حتی بی خبری نسبت به بسیاری موضوعات تبدیل به یک شخصیت منفعل شود.

در این میان تمام تلاش جنبش های دانشجویی ساماندهی سرمایه های اجتماعی در جهت ایجاد تغییرات در سطوح مختلف (گاهی اصلاح ساختارهای سیاسی و اجتماعی  و گاهی آگاهی بخشی نظری به مردم)  برای رسیدن  به یک نفع مشترک در مسیر قانونی بوده است. از  دهه 20  که دانشگاه جولانگاه تفکرات مختلفی چون چپ، اسلامی و  ملی گرا‌ بود تا به امروز که دو  جریان اصلاح طلبی و اصول گرایی  در دانشگاه حضور دارند شاهد همین تلاش ها برای روشنگری جامعه و ایفای نقش موثر در جهت نهادسازی در دانشگاه  هستیم.

طی حرکت در این مسیر جنبش های دانشجویی همیشه یک کلید واژه را با خود  همراه داشته اند و آن "دموکراسی"  بوده است. همیشه سعی کرده اند تا هدفمند تفکرات روشنفکری خود را که بر گرفته از فضای واقعی جامعه بوده است به ارزش های مورد پذیرش جامعه تبدیل کنند و در این راه در مقاطعی موفق بوده و در مقاطعی شکست خورده اند. درست است که فضای روشنفکری تغییر کرده است و شاید دیگر دانشجویان آوانگاردان اجتماعی و سیاسی نباشند و ایدیولوژی و رویکردها در تشکل های دانشجویی روز به روز در حال تغییر باشد اما "حق طلبی" و"آزاداندیشی "به عنوان اصول ثابت همچنان حفظ شده است.

درست است که فضای  پرتلاطم و ملتهب در جنبش های دانشجویی که "جوان بودن" ویژگی بارز آن است مشاهده می شود ولی همیشه اهدافی را دنبال کرده اند که در قامت اندیشه آن ها برای جامعه در آن مقطع ضروری و لازم بوده است. شاید در برهه هایی بیش از اندازه وارد فضای سیاسی یا رسانه ای شده اند و از گفتمان اصلی خود دور شده اند ولی مصلحت اندیش نبوده اند و برای دفاع از آرمان های خود خون نیز داده اند و پا پس نکشیده اند.

 متاسفانه باید گفت که  فضای دانشگاهی امروز ما  کاملا منفعل شده است. شاید دو خلا اساسی  که در بدنه جنبش های دانشجویی مشاهده می شود  نبود رهبری مشخص و  هویت متمایز  باشد که شرایط سالیان گذشته منجر به آن شده است. سوالی که باید پرسید این است؛ آیا فضای جدیدی برای فعالیت تشکل های دانشجویی بوجود آمده است؟  آیا  فضایی جهت گردهمایی های سیاسی در جامعه وجود دارد؟ مشاهده می شود که بسیاری از برنامه های تشکل ها لغو می شود و شاید بتوان گفت چیزی "تغییر جدی" نکرده است. بی اعتمادی جنبش دانشجویی به احزاب سیاسی هر دو جریان به وفور دیده می شود. هر دو جریان سیاسی کشور  جنبش های دانشجویی را به عنوان آماتورهای سیاسی و دانشجویان را به چشم سکوهای پرش برای خود و یا سربازان گمنامی می بینند و از آن ها می خواهند تا جان فشانی کنند در حالی که متوجه این موضوع نیستند که برای نسل دانشجوی امروز  این رابطه، یک رابطه صحیح و منطقی نیست. 

دیگر جنبش دانشجویی بازوی حکومت یا بازوی احزاب نیست. جریان دانشجویی امروز  بعد از وقفه و فشاری که در دهه 80 بر آن اعمال شد و  موجب شد تا دانشگاه استقلال اندک خود را از دست بدهد  حالا از  نظر مواضع فکری و تئوریک درحال بازسازی درونی خود است و از طرفی خواستار بازسازی نهادهای قدرت نیز هست ولی  اجازه ای به بازسازی بیرونی داده نشده است. درست است که در شرایط فعلی جنبش دانشجویی به دلیل شرایط حاکم اثر گذاری خود را در سطح کلی جامعه از دست داده ولی همچنان دموکراسی محور است. امروزه جنبش دانشجویی به روشنی دریافته است که در ساختار قدرت نمی تواند نقشی داشته باشد پس به عنوان یک پرسش گر ظاهر شده است.

ساختار قدرت نسبت به رویه خودش باید  به این قشر پاسخگو باشد. عدم پاسخگویی ای که  در برهه ای موجب رشد عوام فریبی شد. جنبش دانشجویی امروز به دنبال یک جریان تحول طلب بر پایه دموکراسی و توجه بیشتر به  شاخص های جامعه مدنی است. شاید نتوان سازمان های کل گرایانه و یا تشکل های فراگیر را دوباره شکل داد ولی می توان خرده جنبش ها را به راه انداخت.  متاسفانه امروزه به جای امید و تحرک،  انفعال به بدنه جنبش های دانشجویی القا و تزریق می شود.

نقدهای صورت گرفته با دید امنیتی مورد بررسی قرار می گیرند و اندک فضای موجود نیز وارونه نمایش داده می شود.  این درحالی است که در روزگار کنونی بخش عمده ای از مطالبات دانشجویان حتی تغییر یافته است و فشار از جهات دیگر نیز به آن ها وارد شده است و آن ها را به تلاش بیشتر برای برآوردن نیازهای اولیه! به جای تفکر پیرامون آرمان‌هایی چون آزادی، عدالت، استقلال، دموکراسی و حقوق بشر سوق داده است.

 باید هشدار داد که القای حس انفعال به جامعه دانشجویی کشور نتیجه اش جز پسرفت علمی، کند شدن روند توسعه سیاسی و از دست دادن امید نخواهد بود. پس بهتر است تشکل‌های دانشجویی را در معرض تفکرات و اندیشه های مختلف قرار داد و قدرت انتخاب را به آنان داد. در این صورت است که  تشکل های دانشجویی می‌توانند با آماده سازی شرایط فکری و ذهنی زمینه مشارکت هر چه بیشتر قشر فرهیخته را  در روند توسعه ای کشور فراهم نمایند. در این صورت دانشجو آینده ساز می شود و دانشگاه محور توسعه کشور خواهد شد.

جنبش های دانشجویی به روشنی دریافته اند که  با آگاه سازی درونی و سپس الگو سازی می توانند تاثیری خارق العاده در فرایند تغییر اجتماعی داشته باشند. معتقد بر این جمله هستند که نظام سیاسی زاده نظام اجتماعی است و اصلاح ساختار ها از پایین به بالا صورت می گیرد. این بن مایه جریان های دانشجویی دموکراسی محور است و به  هر جریانی که این موارد را بپذیرد در راه توسعه کشور کمک خواهند نمود.

فعال سیاسی دانشجویی [strong]

[strong]29219

 

کد N1569576

وبگردی