آفتاب

سردار نقدی: اسم مستعارم «شمس» بود‌/ من توی گوش مهاجرانی نزدم

سردار نقدی: اسم مستعارم «شمس» بود‌/ من توی گوش مهاجرانی نزدم

رئیس سازمان بسیج مستضعفین مصاحبه مبسوطی با روزنامه شرق انجام داده که بخش هایی از آن در ادامه می آید.

‌شما بعد از حضور در بوسنی در دهه ٧٠، به نیروی انتظامی منتقل شدید. چطور شد آقای عبدالله نوری (وزیر کشور دولت اول اصلاحات) شما را برای فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی به رهبری معرفی کردند؟

ما از اول خطی داشتیم که ضداستکباری و ضدآمریکایی بود. ما طرفدار مستضعفین بودیم. در دوره‌های قبل، یک جناح ضداستکباری بود و الان جاها عوض شده. آن موقع به ما می‌گفتند این جناحی و بعد گفتند آن جناحی؛ در صورتی‌ که اصلا جناحی نبودم و ضداستکباری‌ام. ایشان در نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه بودند و شاید از آنجا من را می‌شناختند. سردار سیف‌اللهی فرمانده ناجا بودند و ایشان من را می‌شناخت. آن سال‌هایی که من در اطلاعات سپاه بودم، آقای سیف‌اللهی هم بودند و شناخت عمیقی از من داشت. آقای نوری هم وزیر کشور و هم جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی بودند. ایشان من را به آقا پیشنهاد داده بودند و حضرت آقا هم قبول کرده بودند. ستاد کل به من ابلاغ کرد که شما بنا بر حکم آقا منصوب شدید. حالا من نه حفاظت بودم و نه در نیروی انتظامی بودم.
‌ولی سابقه اطلاعات سپاه داشتید.
بله؛ در اطلاعات بودم.
‌تا آن زمان برای افکار عمومی شناخته‌شده نبودید.
بله؛ تا آن موقع، اسم من «شمس» بود.
‌و از آن به بعد تازه شناخته شدید.
حکمی که آقا می‌خواستند امضا کنند، باید طبق اسم شناسنامه‌ای صادر مي‌شد. قبل از آن همه مثلا در کردستان و اینها به اسم «شمس» می‌شناختند.
‌ آن زمان، مقطع پرتنشی بود. شما به آنجا می‌روید و اتفاقات سیاسی در کشور رخ می‌دهد و اسم شما در روزنامه‌ها مطرح می‌شود. در آنجا بحث درگیری نماز جمعه پیش می‌آید، اسم شما مطرح می‌شود، کوی دانشگاه اتفاق می‌افتد، باز اسم شما می‌آید و قبلش قضیه شهرداری... .
این را درست می‌گویند. بقیه تهمت‌ها به خاطر این بود که ما سراغ لانه زنبور رفتیم. من کار خودم را کردم و خط خودم را رفتم. من همان راهی را که با امام شروع کرده بودیم، یعنی مبارزه با اسکتبار، ظلم و فساد را رفتم. در آن راه به این ماجرا برخوردیم. تکلیفمان را انجام دادیم. پرونده‌ای پر از مفاسد اقتصادی و ظلم به حقوق مردم و پایمال‌کردن حق مردم. پرونده‌ای که برای شهرداری تهران درست شد، به قیمت آن روز، مبلغی که احصا کردیم و گردش کار زدیم و به دادستان دادیم، ٥٠٠ میلیارد بود. از این مقدار بیشتر از پنج ‌درصد آن رسیدگی نشد و بقیه‌اش مفتوح ماند. اگر خوب رسیدگی می‌شد و درس عبرت‌انگیزی می‌دادیم، شاید امروز این مفاسد را نداشتیم و سر باز نمی‌کرد. این ماجرا باعث شد برای اینکه چهره ما را خراب کنند، هر اتفاقی می‌افتاد بگویند، «نقدی» بوده. این ماجراها پشت صحنه آن ماجرا بود و درست می‌کردند. من اصلا کجا بودم. بعضی‌ها می‌آیند به من می‌گویند با کدام دستت توی گوش مهاجرانی زدی، بیار من ببوسم! می‌گویم بابا من نزدم، دروغ به من چسباندند. این‌قدر جا افتاده که حتی برخي دوستان خودمان هم باور کردند و چنین حرفی می‌زنند.
‌آغاز اینها را پرونده شهرداری می‌دانید؟
بله؛ هیچ چیز دیگری صحت ندارد؛ نه کوی دانشگاه و نه ماجرای نماز جمعه و نه هیچ چیز دیگری. مسئله فقط آن بود که وارد پرونده‌ای شدیم که خط قرمز بود و نباید وارد می‌شدیم.
‌شما خودتان وارد شدید؟
من ماجرا را کامل در مجلس شرح دادم. پاسخ دادم. نوار سخنانم منتشر شد و الان هم وجود دارد. آقای رازینی رئيس دادگستری تهران بود؛ از من خواست وارد شوم؛ چون اینها نفوذ خیلی زیادی دارند و به هر جایی که می‌گوییم رسیدگی کنند، پرونده خوب جمع نمی‌شود و شما یک‌جوری جمعش کنید. گفتند ما رفتیم با همه مشورت کردیم، گفتند جایی که نفوذ کسی را نپذیرد، شما هستید و آن را برعهده بگیرید. ماجرا این شد که رئيس دادگستری ما را به عنوان ضابط قانونی معرفی کردند. چون از ما کمک خواستند، نمی‌توانستیم قبول نکنیم. جواب پیامبر را چه باید می‌دادیم که در حکومت اسلامی فسادی رخ داد و شما کاری نکردید.
‌بخشی که خیلی به آن پرداخته شد، بحث شکنجه شهرداران بود.
بله؛ ببینید اینها اگر شکنجه شده بودند، می‌توانستند بیایند در دادگاه‌هایشان بگویند. کدامشان گفت؟ هیچ‌کدام. دادگاه آزاد بود.
‌حکمی بود که همان زمان در روزنامه همشهری چاپ شده بود که شما محکوم شدید. یعنی حکم اشتباه بود؟
به اسم شکنجه ما را دادگاه بردند. اسم رسانه‌ای آن شکنجه بود ولی واقعیتی که من را به خاطر آن محاکمه کردند این بود که چرا تو به شهردار آن وقت گفتی دزد. من محکومیت اولیه را گرفتم، بعدا آن را دیوان عالی کشور رد کرد.
‌دو تا چهار ماه بود که جمعا می‌شد هشت ماه حبس. بحثی مطرح بود که آقای نقدی هشت ماه محکومیت دارد. اما نقض‌شدن حکم جايي اعلام نشد.
خب نقض شده است دیگر؛ من که حبس نرفتم! من درخواست ماده ١٨ کردم و ارجاع شد به دیوان عالی و آنجا نقض شد. ماجرا این بود؛ به من گفتند تو چرا گفتی دزد؟ من گفتم ایشان در دادگاه به اختلاس محکوم شده. اگر دفاعیه آخر من را ببینید که به دیوان عالی ارائه کردم و تبرئه شدم؛ از لغت‌نامه «دهخدا» و «معین»، درآوردم که اینجا نوشته اختلاس، دزدی از منابع دولتی است.
‌حالا مسئله‌ای اینجا مطرح می‌شود. الان در همان دستگاه‌ها فساد رخ نمی‌دهد؟
ببینید؛ یک‌سری تخلفات آن زمان اتفاق افتاده بود که عجیب بود و بدعت‌هایی بود. مثلا در نوروز سینی می‌آوردند که در آن کیسه‌های مخملی بود و در کیسه‌ها ١٠، ١٥ تا سکه بود و می‌گرداندند برای آدم‌هایی که آمده بودند. یا تنگ‌های بلوری پر از سکه که هر کسی بخواهد بیشتر بردارد. بدعت‌ها و عرف‌هایی که به قیمت آن روز چندین میلیارد تومان سوء‌استفاده شده بود. حوادث بزرگی اتفاق افتاده بود و از این رقم‌هایی که الان مطرح است، خیلی بیشتر بود. اگر الان بگویند این پرونده برادرت یا فلان فامیل نزدیکت است، باز هم پیگیری می‌کنم. خب من الان نمی‌توانم اظهارنظر کنم چون در متن آن نیستم. واقعا وقتی وارد این پرونده شدم، اصلا نمی‌دانستم. در دفاع از آدم‌هایی که بعدا با آنها در این پرونده وارد درگیری شدیم، سخنرانی می‌کردم.
‌یعنی چه کسانی؟
حالا نمی‌گویم.
‌آقای هاشمی‌رفسنجانی؟
بله؛ من سخنرانی و دفاع می‌کردم. نمی‌دانستم چه مفاسدی است. بعد که به خاطر کاری که سپردند، وارد شدم و درگیر شدم و آن موقع فهمیدم چه خبر است. تا قبل از آن هرکس پشت سر آنها حرف می‌زد، ناراحت می‌شدم. هیچی هم نمی‌دانستم که چنین مسائلی در کشور می‌گذرد و وقتی که چنین حرف‌هایی می‌زدند عصبانی می‌شدم. چون فکر می‌کردم که می‌خواهند یک چیزی به انقلاب بگویند و تصورم این بود؛ ولی بعدا فهمیدم واقعیت دارد.
‌پس اگر چنین مواردی بوده که شما می‌گویید، چرا در همان حد برخورد نشد؟
حکم دادگاه را بخوانید؛ نوشته «بقیه مفتوح می‌باشد». مفتوح چیست؟ ٩٠ درصد پرونده. پرونده مفتوح دارد. آن حکم برای چند مورد محدود بوده؛ وگرنه اصل ماجرا چیز دیگری است. بنده هم تا روزی که وارد این پرونده نشدم، از همه این آقایان دفاع می‌کردم.
‌شما فرمانده بسیج هستيد و بسيج بايد فراجناحي باشد؛ اما حسی در بخشي از جامعه پدید آمده که در بحث مبارزه با فساد، اگر برای این جناح باشد، شما با قدرت وارد می‌شوید؛ ولی اگر برای جناح دیگر باشد، یک‌جوری می‌گذرد.
خب حس غلطی است. اگر من مسئول مبارزه با فساد بودم، حرف شما می‌توانست درست باشد که چرا با فساد فلانی برخورد کردی و با آن یکی برخورد نکردی که البته الان همه افراد با هر مشرب سیاسی با فسادش برخورد می‌شود.
‌به‌تازگي دو اتفاق بد افتاد؛ یکی فیش‌های حقوقی بود و یکی هم قضیه املاک شهرداری. خبرگزاری‌های اصولگرا که فیش‌هایي را منتشر کردند که آقای فلانی شما چرا باید این‌قدر دریافتی داشته باشید؛ البته کار خوبی هم کردند؛ ولی کسی یقه‌شان را نگرفت؛ اما از طرفی شخصی که موارد شهرداری را منتشر کرد، به زندان افتاد. منظور این است که آن حس بابت این چیزها به وجود آمده.
من الان درباره شخص خودم می‌توانم نظر بدهم و از عملکرد بقیه نمی‌توانم دفاع کنم و نظر بدهم. درباره شخص خودم در معرض این پرونده قرار گرفتم و برخورد کردم. افرادی از کمیته سابق بودند. اینها سلایق مختلفی داشتند؛ برخی به این جناح علاقه‌مند بودند و برخی به جناح دیگر؛ اما به‌هیچ‌وجه نگاه تبعیض‌آمیز نداشتیم.
‌به‌هر‌حال شما به‌عنوان فرمانده بسیج، برابر فیش‌های حقوقی موضع گرفتید؛ ولی درباره املاک هیچ موضعی نداشتید.
آن ماجرا روشن بود؛ ولی این موضوع روشن نیست و هنوز دادگاه نگفته.
‌فیش‌ها را مگر دادگاه گفته؟
چرا، دادگاه گفته. قاضی اعلام کرد و خود مسئولان اعلام کردند خلاف بوده. من کاری به آنها ندارم. رقمش را خود رهبری گفتند جرم بوده.
‌مگر ما می‌گوییم نیست؟ قطعا هست؛ اما این سمت هم كسي مثل آقاي توكلي گفتند که در قضیه املاک تخلف شده. خوب است که فرمانده کل بسیج وقتی شمشیر مبارزه با فسادش را برمی‌دارد، هرکسی را که به هر طرف وابسته باشد، بزند.
من بیشتر کسانی را که شمشیر مبارزه با فسادم، پَرشان را گرفته، کسانی بودند که منسوب به انقلاب می‌شدند.
‌منظور الان است.
من در موضعی نیستم که صحبت کنم.
‌ولي درباره فیش‌ها موضع گرفتید.
بله؛ مثلا درباره بابک زنجانی هم منسوبش می‌کنید به دولت قبلی. درباره آن هم موضع گرفتم.
‌نبوده؟
با همه دولت‌ها بوده.
‌نفت را زمان دولت قبل برده.
بله؛ اما با همه دولت‌ها بوده. من موضعی که رسما گرفتم و تا الان چند بار گفتم، این است که سیاسی‌کردن فساد اقتصادی، قطعا خیانت است؛ یعنی نسبت‌دادن به گروه‌ها. بزرگ‌ترین اشتباه گروه‌ها هم این است که آن را می‌پذیرند و به خودشان می‌گیرند. خب نباید به خودشان بگیرند. فساد، اقتصادی است و نباید یک گروه به خودش بگیرد.
قطعا همین‌طور است؛ اما اگر شما یک موضع هم در قبال املاک بگیرید، تأييدي بر بی‌طرف‌بودن شماست.
اگر روشن باشد. برای من روشن نیست.
یعنی اگر روشن شود، شما موضع می‌گیرید؟
حتما؛ یقین بدانید اگر مسئله املاک روشن شود، حتما موضع قاطعی خواهیم داشت.

45213

 

کد N1557215

وبگردی