علی سلطانیفر
دانشجوی دکترای مدیریت فرهنگی و برنامهریزی
توليد پسماند يا به عبارت سادهتر زباله، بخش جداييناپذيري از زندگي امروز بهویژه در جوامع شهری شده است. این موضوع بهویژه در مناطق گردشگرپذیر تبدیل به معضلی بزرگ شده و مدیران شهرهای توریستی را با چالشهایی جدی روبهرو کرده است. در واقع در کنار تمامیالگوهایی که در تعریف انسان شهری امروز میتوان ارائه کرد باید انسان زبالهساز را نیز افزود.
در شیوه زندگی روستایی قدیم بنا به دلایلی همچون شیوه و سبک زندگی، کمتر شاهد تولید زباله بودیم و آنچه به عنوان پسماند تولید میشد نیز قابلیت استفاده مجدد یا جذب در طبیعت را داشت. ضمن اینکه در فرهنگ و سبک زندگی اهالی روستانشین قدیم، چیز دور ریختنی کمتر وجود داشت و بیارزشترین چیزها نیز یا کود میشد یا خوراک دام، اما امروزه علاوهبر افزایش چشمگیر تولید زباله شاهد حجم عظیمی از پسماند هستیم که حتما نیاز به بازیافت دارد. واقعیت این است که هرچند توليد پسماند با مشكلات زيست محيطي مختلفي براي ما همراه است ولي نباید از ياد برد كه ميتوان با شناخت، كاهش توليد، تفكيك و آمادهسازي آن قبل از دفع، علاوهبر كاهش مشكلات پسماند، از آنها به عنوان مواد اوليه در توليد ساير محصولات جديد استفاده كرد و از فشار بر محيط زيست و زندگی شهری كاست.
آمار حیرتآور
جالب است بدانیم سالانه هزاران میلیارد تومان برای جمعآوري زباله در کلانشهرها و شهرهای متوسط و کوچک هزينه ميشود؛ درحالي كه با مديريت صحيح پسماند ميتوان 20تا30درصد اين هزينه را برگرداند و براي پاكيزگي و آباداني شهر استفاده كرد. هزينه چند صد ميليارد توماني جمعآوري زباله در کلانشهر تهران را چنانچه به تمامي كلانشهرها و همچنين ساير شهرهاي كوچك و بزرگ کشور تعميم دهيم، رقمي نجومي به دست ميآيد كه گوياي خسارت عظيم مالي است؛ خسارتی كه به دليل فقدان فرهنگ تفكيك زباله در خانوادهها و عدم مديريت مناسب پسماند به جامعه وارد ميشود. نکته جالب اینجاست که زبالهگردها به خوبی به ارزش زباله پی بردهاند و از این راه کسب درآمد میکنند. بدون شك زبالهگردي افراد از سر تفنن و كنجكاوي نيست و آنان در اين جستوجو دنبال همان چيزي هستند كه از آن به عنوان طلاي كثيف ياد ميشود؛ تا جايي كه در كلانشهرها، مافياي زباله شكل گرفته است و چرخش مالي اين مافيا ميلياردها تومان در ماه است. از سویی تولید زباله در کشور ما بهدلیل رفتار مصرفی و سبک زندگی، دو برابر میانگین جهانی و بیش از 50 ميليون كيلو در روز است.
همچنین سالی 60 میلیون تن نخاله ساختمانی ناشی از فعالیتهای عمرانی در کشور تولید میشود. تصورش را بکنید در فرآیند یک بازیافت اصولی چه سرمایهای شکل خواهد گرفت و با این سرمایه کلان چه طرحهای مفیدی میتوان در حوزههای شهری برای رفاه بیشتر شهروندان اجرا کرد.
این در شرایطی است که متاسفانه تنها بین 10 تا 15درصد پسماندها در شهرهای ایران بازيافت میشود و به چرخه بازميگردد. مابقي زبالهها يا در طبيعت رها يا در بهترين حالت ممكن دفن ميشود كه خود موجب آلودگيهاي ديگري براي محيط زيست است. بدون شک تا زماني كه مديريت پسماند و اصول اين طرح از سوي مدیریت شهری، متولیان محیط زیست و ساير متوليان جدي گرفته نشود، نميتوان اميدي به بهبود وضعيت داشت. مديريت پسماند ابتدا بايد شامل مجموعهاي از اقدامات پيشگيرانه فرهنگي باشد؛ يعني همان شيوههاي آموزشي كه بايد توسط مسوولان و متوليان امر طراحي و اجرا شود و مردم نيز با آن همراه شوند.
از سويي به دليل عدم اجراي طرح مديريت پسماند، در حال حاضر صنايع بازيافت به صورت بيمار و نيمه تعطيل فعاليت ميكنند و اين در حالي است كه صنعت بازيافت در بسياري از كشورهاي جهان، صنعتي سبز و درآمدزاست كه نه تنها حافظ محيط زيست پاك، بلكه اشتغالزا است و منشأ درآمدي سرشار بهشمار میرود که عوايد آن به خود جامعه برميگردد. از طريق مديريت پسماند و صنعت بازيافت در عين حال ميتوان برق و انرژي پاك توليد كرد و امكان توليد ميزان قابلتوجهي برق از گاز حاصل از دفن زبالهها وجود دارد.
در خاتمه ذكر اين نكته ضروري است كه معضل توليد زباله تنها مختص شهرها نيست و دامنگير روستاها نيز شده است؛ تا جايي كه به دليل فقدان همان اندك امكاناتي كه براي جمعآوري و مديريت زباله در شهرها وجود دارد، مراكز روستايي و شهرهاي كوچك نيز با انباشت زباله و خطرات زيست محيطي بيشماري روبهرو هستند و مزارع روستايي به دليل رسوخ پسماندها تبديل به منبع آلودگي شدهاند. از اين رو مديريت پسماند در دو سطح خرد و كلان يعني آموزش و اجراي تفكيك زباله از مبدأ و همچنين ايجاد صنايع بازيافت نه تنها در مراكز شهري، بلكه بافتهاي روستايي نيز بيش از پيش ضروري مينمايد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است