به گزارش خبرنگار ایلنا، جعفر والی، محمود دولت آبادی، پرویز پورحسینی، مرضیه برومند، احترام برومند، راضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، اکبر زنجانپور، ایرج راد، اصغر همت، ابولحسن داودی، محمود بنفشه خواه، سعید امیر سلیمانی، بیتا فرهی، علیرضا تابش، علی مرادخانی، سیدمحمود دعایی، شفیعی و... از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.
اجرای این برنامه به عهده منصور ضابطیان بود که در ابتدای برنامه از داود رشیدی به عنوان اولین سخنران دعوت کرد؛ که در این هنگام کلیپی با صدای داود رشیدی و همراه عکسهای قدیمی این هنرمند پخش شد.
منصور ضابطیان خاطراتی از داود رشیدی در سالهای هم دوره بودن او با داریوش شایگان و جلال ستاری در ژنو سوییس تعریف کرد.
اجرای نمایشی با بازی احسان کرمی به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان بخش دیگر این مراسم یادبود بود که در آن از هنرمندان درگذشتهای که به نوعی با داود رشیدی همکاری، بازی یا معاشرتی داشتند نام برده شد. حسن مقدم، پرویز فنیزاده، منوچهر فرید، گوهرمراد (غلامحسین ساعدی)، جلال آل احمد و علی حاتمی تعداده از این چهرهها بودند؛
احسان کرمی که در این نمایش نقش مأمور مرگ را داشت که قرار بود برگه درگذشت داود رشیدی را امضا کند، به مرور نمایشهایی که داود رشیدی بازی و کارگردانی کرده بود پرداخت و وقتی به نام احمد شاملو رسید گفت: احمد شاملو از نمایش «چشم به راه گودو» که به کارگردانی شما (داود رشیدی) در سال ١٣۴٧ اجرا شد بسیار تعریف کرده است؛ چه کسی! شاملو که حتی من را هم که مرگ بودم تحویل نمیگرفت. یکی، دو تا از همکاران شما منتظرم هستند و دوست ندارند منتظر بمانند.
بعد از این نمایش، رضا یزدانی روی صحنه حاضر شد و ترانهای با مضمون آثار و شخصیتهای نمایشی داود رشیدی خواند.
پخش کلیپی از نمایشهای داود رشیدی بخش دیگر این مراسم یادبود به شمار میرفت؛ که تکهای از نمایشهای «دیکته» به نویسندگی غلامحسین ساعدی، «چشم به راه گودو»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو» و... پخش شد.
محمود دولت آبادی که در این مراسم حضور داشت پس از تشویقهای ایستاده حاضران پشت میکروفون رفت و گفت: من اینجا به احترام زندگان و زندگیهایی که هنرمندان ما داشتند هستم و ادای احترام میکنم به خانم برومند و عزیز صحنه تئاتر لیلی رشیدی و تشکر میکنم از همه به خاطر ذوق و سلیقههایی که به کار برده شد تا اینجا و این برنامه یک مجموعه زنده ارائه شود.
دولت آبادی خاطرنشان کرد: مرگ همیشه هست اما زندگی است که فقط یک بار اتفاق میافتد.
پس از صحبتهای محمود دولت آبادی، ادای احترامی نیز به جعفر والی هنرمند تئاتر و تلویزیون شد که با تشویقهای ایستاده حاضران همراه بود.
محمد رحمانیان هنرمند دیگری بود که درباره داود رشیدی صحبت کرد: من به عنوان تماشاگری که پیگیر کارهای داود رشیدی بعد از سال ۵٧ بودهام میخواهم زیر این عنوان صحبت کنم که وقتی از داود رشیدی حرف میزنیم، از چه کسی حرف میزنیم؟ داود رشیدی واسطه عقد تمام بزرگان تئاتر، سینما، شعر و ادبیات است.
رحمانیان ادامه داد: داود رشیدی بعد از سال ۵٧ از تلویزیون اخراج شد و گفتند باید استعفا بدهی؛ از آن بدتر، همان سالها در شرایطی که هنوز تئاتر ایران شکل نگفته بود کاری به معنی واقعی کلمه را روی صحنه برد که یادآور کارهایی بود که در دهه چهل انجام داده بود.
این کارگردان و نمایشنامهنویس با بیان اینکه داود رشیدی دیدگاه مدرنی را وارد عرصه تئاتر کرد، گفت: در زمینه نمایشنامههای خارجی که توسط خانواده اسکویی و بعد عبدالحسین نوشین شکل گرفته بود، همراه حمید سمندریان به شکل مدرن ورود کرد؛ دو کار «دیکته» و «چشم به راه گودو» کارهایی بودند که میتوانیم به آنها رجوع کنیم و این شیوه مدرن را ببینیم.
از آرزوی آزادی برای یاشار سلطانی تا یادی از «آقا حسینی» سینما
رحمانیان تصریح کرد: داود رشیدی بعد از انقلاب اسلامی در تئاتر، سینما و تلویزیون علیرغم همه ممنوعیتها کار کرد و در سریالهای درخشانی بازی کرد. در دهه ۷۰ بار دیگر داود رشیدی بود که خانواده تئاتر را دورهم جمع کرد. رشدی در فکر از نو ساختن نبود؛ چه قبل و چه بعد از انقلاب همیشه به فکر مرمت بود تا نکتههای مغفول تئاتر را رفو و مرمت کند و تئاتر تازهای به وجود بیاورد.
او با بیان اینکه داود رشیدی مهر و امضای خود را بر اجرای بسیاری از بازیگران قدیمی و جدید گذاشت، به بیان خاطرهای پرداخت و گفت: داود رشیدی همیشه دستش به خیر بود. یکبار نمایشی را کارگردانی میکردم که رشیدی بازیگرش بود. من از ایشان خیلی میترسیدم. شبی حین یکی از تمرینها یک خبرنگاری برای مصاحبه آمد و من چون مشغول تمرین بودم گفتم فرصت مصاحبه ندارم اما داود رشیدی که به خبرنگاران و عکاسان بسیار علاقه داشت من را راهی کرد تا مصاحبه کنم. وقتی برگشتم دیدم بازیگران و عوامل کار را در جایی جمع کرده و شلاقی هم که برای نقشش داشت دستش گرفته و راه میرود!
رحمانیان ادامه داد: امیدوارم یاشار سلطانی (مدیرمسئول معمارینیوز) هرچه زودتر آزاد شود. بهخاطر علاقهای که داود رشیدی به خبرنگاران داشت امیدوارم دوستان زودتر این مساله را حل کنند. من از شهردار تهران ممنونم که خانه عروسک را برای اهالی تئاتر عروسکی راه اندازی کرد اما این دلیل نمیشود برای خبرنگاران مشکل ایجاد کند.
پس از صحبتهای محمد رحمانیان نمایش دیگری به کارگردانی او و با بازی سینا رازانی درباره سالهای حضور داود رشیدی در سینما اجرا شد که یادی از تمام نقشهای ماندگار او همچون «آقا حسینی» (در فیلم کندو) تا «مفتش شش انگشتی» (در فیلم هزاردستان) شد.
بعد از این نمایش، ترانه دیگری توسط رضا یزدانی خوانده شد. همچنین پس از پخش تصاویری از فیلمهای ماندگار سینمای ایران همچون «سلطان صاحبقران» و «دائی جان ناپلئون»، گفتگویی قدیمی از داود رشیدی در تلویزیون به مناسبت سومین دوره جشنواره طوس پخش شد.
تئاتر و سینما و تلویزیون کودک مدیون داود رشیدی است
مرضیه برومند، دیگر هنرمندی بود که از داود رشیدی گفت: یکی از وجوه مغفول و ناگفته داود رشیدی دینی است که به گردن مایی که کار کودک میکنیم دارد. اگر داود رشیدی نبود شاید من نمیتوانستم تمام این سالها در خدمت مردم و بچههایشان باشم.
برومند با بیان اینکه «تاریخ تئاتر عروسکی و سینما و تلویزیون و تئاتر کودک مدیون داود رشیدی است» ادامه داد: حوالی سال ۵۲ اولین گروه کودک در کانون شکل گرفت اما مدتی بعد به دلیل اختلافات عقیدهای و سلیقهای ما از کانون قهر کردیم اما ناراحت بودیم چون آنجا کار کرده بودیم و تجربه کسب کرده بودیم. این جدایی هم زمان شد با مدیریت داود رشیدی در واحد فیلم و سریال یا همان واحد نمایشی آن دوره تلویزیون.
این هنرمند تئاتر و تلویزیون یادآور شد: داود رشیدی شرایطی فراهم کرد که گروه تئاتر امروز دوباره تاسیس شود و ما بخش کودک را فعال کنیم. در همان ساختمان چهار طبقه واحد نمایش که در ابتدای خیابان فاطی امروز واقع بود ما کارهایی را برای کودکان برای صحنه و تلویزیون آماده میکردیم و با حمایت و راهنمایی داود رشیدی شروع به پایهگذاری کارهایی مخصوص کودکان در تلویزیون کردیم.
برومند به اخراج داود رشیدی از واحد نمایشی رادیو تلویزیون اشاره کرد و گفت: اما مدتی بعد داود رشیدی که از پاکدستترین مدیران قبل و بعد از انقلاب بود پاکسازی و اخراج شد و ما تا سال ۶۸ در همان فضایی که داود رشیدی ایجاد کرده بود همچنان به کار ادامه دادیم. که کارهای مهمی هم همانجا شکل گرفت تا اینکه این واحد منحل شد.
مرضیه برومند ادامه داد: هرچند گفتن این جملهها دیر است اما باید بگویم داود رشیدی از تو متشکرم که شرایطی فراهم کردی که بچههای امروز بتوانند تئاتر کودک و عروسکی و سینمای کودک داشته باشند.
مرضیه برومند گفت «از شما دعوت میکنم به نزدیک نیم قرن پیش برویم» که بعد از این صحبتهای او کلیپی از نمایش «کلاه و شال و اره» با بازی مرضیه برومند و زیرنظر داود رشیدی پخش شد.
راهاندازی جایزه «داود رشیدی» برای اهالی تئاتر و سینما
احترام برومند همسر داود رشیدی نیز در این مراسم همراه لیلی و فرهاد رشیدی و داماد و نوهاش روی صحنه حاضر شد.
احترام برومند گفت: امشب خیلی نمیتوانم حرف بزنم. از اول شب که دکور را دیدم انقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که تپش قلبی گرفتم که برایم غیرقابل تحمل بود.
او با بیان اینکه «الان دیگر وظیفه من تغییر کرده.» ادامه داد: وظیفه ما این است که از این به بعد اسم داود رشیدی را زنده نگه داریم و از ابعاد مختلف زندگیاش به خصوص علاقه و کارش و خدمتش به تئاتر بگوییم و بهخصوص آن را به جوانها بیشتر معرفی کنیم.
برومند خاطرنشان کرد: تصمیم گرفتهایم که از این به بعد، هرسال یک روز بین سالروز تولد و رفتن داود رشیدی که یک ماه باهم فاصله دارد یک جشنواره روخوانی نمایش که همواره از نظر داود رشیدی مهم و جذاب و قابل احترام بود را به نفع یک خیریه برگزار کنیم.
همسر داود رشیدی ادامه داد: خانواده داود رشیدی هرسال جایزهای هم به یک نفر از عرصه سینما و یک نفر در عرصه تئاتر همراه یک تندیس و یک جایزه نقدی ناقابل اهدا میکند.
احترام برومند در پایان یادی هم از اولین نمایشی که داود رشیدی بعد از انقلاب در سالن قشقایی روی صحنه برد به نام (پوست یک میوه روی درخت خشکیده) کرد و گفت: هنگام اجرای این نمایش بلایی سر داود آوردند که داودی که خیلی مقاوم بود بعد از چند اجرا نتوانست تحمل کند و اجرا را متوقف کرد.
برومند تصریح کرد: ما یک چیزی از داود رشیدی یاد گرفتیم که هیچ وقت شکایت نکنیم و سعی کنیم از همه محدودیتها برای خودمان امکان بسازیم.
داود رشیدی همیشه فرمانده و رئیس بود
علی دهکردی دیگر هنرمندی بود که پشت میکروفون حاضر شد و در مورد ویژگیهای مدیریتی داود رشیدی گفت: اگر کسی از همبازیهای کودکی داود رشیدی اینجا حاضر بود تائید میکرد که او از کودکی همیشه رئیس، فرمانده و دستور دهنده بود. بعضی از انسانها مدیر و فرمانده به دنیا میآیند و رشیدی یکی از آنهاست.
دهکردی با بیان اینکه «باید اعتراف کنیم داود رشیدی در شکل و شیوه مدیریت در تشکیلات صنفی عالی بود» گفت: داود رشیدی پابرجاترین، مهمترین و باسابقهترین رئیس انجمن بازیگران خانه سینما بود و مسئولیت سازماندهی و برنامهریزی انجمن را به عهده داشت. اما به دلیل حرف وحدثها و گلایههای تنگنظرانه عدهای دلآزرده شد و در انتخابات دور بعدی مدیریت انجمن شرکت نکرد؛ بعد از رفتن او انجمن به مرحله تعطیلی و انحلال رسید.
به همت امثال داود رشیدی «خانه سینما» در دولت دهم زنده ماند
فرهاد توحیدی فیلمنامهنویس و رئیس پیشین هیات مدیره خانه سینما نیز در این مراسم گفت: از ابتدای امسال ما اتفاقات ناگواری دیدیم و نمیدانیم باید در سوگ عباس کیارستمی و داود رشیدی بگرییم یا خوشحال باشیم که در اوج محبوبیت و احترام رفتند پیش از اینکه تندباد نسیان، دیگران را از یاد داود رشیدی ببرد یا داود رشیدی را از یاد دیگران.
توحیدی با یادی از «تجربه عجیب چهار ساله دوم دوره حضور داود رشیدی در انجمن بازیگران خانه سینما» گفت: دورهای که داود رشیدی به انجمن احیا شده برگشت، دولت نهم مستقر شده بود و در دولت دهم هم که روی کار آمده بود بنا داشتند نه تنها خانه سینما بلکه همه نهادهای صنفی و هرچه در دوره اصلاحات بنا گذاشته شده بود را تعطیل کنند.
رئیس پیشین هیات مدیره خانه سینما ادامه داد: همواره ۲ درصد عوارض فیلمها را به عنوان بودجه به تشکلهای صنفی سینمایی میدادند و این را باید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگرفتیم اما این آب باریکه را هم قطع کردند.
توحیدی با بیان اینکه «شرایط بسیار دشواری بود اما تجربه گرانقدر مدنی به دست آمد» گفت: قرار بود خانه سینما زده شود و اگر این اقدام دولت موفقیتآمیز بود نوبت به خانه تئاتر و خانه موسیقی هم میرسید که سر صاحبانش آوار شود. اما خانه سینما برخلاف انجمن صنفی مطبوعات ایستاد و این به همت داود رشیدی و امثال او بود.
او ادامه داد: تنها راه چاره این بود که همه اهالی خانه سینما دست به جیب شوند و خانه سینما خودگردان شود. انجمن بازیگران خانه سینما بسیار مهم و قویترین خانه بود. آن روزهای تعطیلی خانه سینما نزدیک به شش ماه تمام جلسات هیا مدیره در دفتر کار مشترک من و مرضیه برومند تشکیل میشد.
توحیدی با بیان اینکه «وقتی شورای روسای اصناف را راهاندزای کردیم دیگر فضای دفتر برای برگزاری جلسات کافی نبود» گفت: سراغ هرکسی برای در اختیار قرار دادن فضایی برای برگزاری جلسات رفتیم بهانهای گرفت که قابل درک است. آخر از همه سراغ داود رشیدی رفتیم که گفت دوستان به دفتر من بیایند. در آن دورهای که بحث شقه شقه کردن صنوف شکل میگرفت و صنف میساختند و بدلسازی میکردند و وضع بدی بود دفتر داود رشیدی مامنی برای برگزاری جلسات شد.
رئیس پیشین خانه سینما با اشاره به اینکه «داود رشیدی هیچ وقت برای خودش کاری نکرد» گفت: رشیدی بعد از پاکسازی و اخراج که تنها لطمهای که به او خورد نبود، و حتی در آن ۹ سالی که در سینما ممنوعالکار بود هیچوقت برای خودش کاری نکرد. حتی یک خط ننوشت که برای خودش چیزی بخواهد.
توحیدی ادامه داد: اصالت را در هیچ فروشگاهی نمیفروشند؛ داود رشیدی اصیل بود و اعتبارش را خرج چیزهایی میکرد که به آنها اعتقاد داشت.
او خاطرنشان کرد: داود رشیدی در روزهایی که دفاع از نهاد صنفی به هرکسی صدمه میزد، در روزهای اوج کاریاش، روی صحنه رسمی مجلسی رفت که برگزار کنندگانش تعطیل کننده خانه سینما بودند و با صراحت از حقانیت خانه سینما دفاع کرد و خواستار بازگشایی آن شد.
برای مشاهده تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است