آفتاب
محمدامین پورامینی:

غدیر، سرچشمه تعالی و تکامل انسان و تثبیت حاکمیت حق است

غدیر، سرچشمه تعالی و تکامل انسان و تثبیت حاکمیت حق است

کارشناس حوزه و مولف در سیره و سیرت اهل بیت(ع) گفت: متأسفانه در حال حاضر و در شرایط کنونی، قابلیت استفاده و بهره برداری از مقام و جایگاه علمی حضرت امیر(ع) وجود ندارد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از  پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، به مناسبت فرارسیدن هجدهم ذیحجه و «عید الله الاکبر» و «افضل الاعیاد، امت نبی مکرم اسلام»، آغاز ولایت وامامت مولی الموحدین، امیرالمومنین، حضرت امام علی(ع) و واکاوی سجایا و مناقب آن امام شریف(ع) و همچنین خصائل علمی والهی آن حضرت(ع) و نیز بررسی علل غفلت و فراموشی خواص و بازماندگان حضرت محمد(ص)، از فرمان الهی نسبت به امامت و ولایت حضرت امیر(ع)، بر آن شدیم تا با حجت الاسلام محمدامین پورامینی، محقق و پژوهشگر و استاد حوزه و مولف در زمینه سیره و مناقب اهل بیت(ع)، گفتگویی ترتیب دهیم که ماحصل آن در ادامه از نظرتان می گذرد.

*استاد! لقب «امیر المومنین» اولین بار و به چه علتی به حضرت علی (ع) اعطا شد؟

در باب وجود مقّدس حضرت علی (ع)، موردی که مشهود است این است که همانگونه که خلافت ظاهری را مدتی از ایشان سلب نمودند، خواستند القاب ایشان را نیز به نوعی تصاحب و غصب نمایند و به نام دیگران ثبت کنند. یکی از این القاب مورد بحث، لقب «امیرالمومنین» است. این لقب و منصب و جایگاه به دستور خداوند سبحان و به وسیله نبّی مکّرم اسلام(ص) و در زمان حیات حضرت محّمد(ص) به حضرت امام علی(ع) اعطا شد.

پیامبر مکرم اسلام(ص) در این مورد فرمود: «یا علی، اَنتَ امیرالمومنین». در این باب و نسبت به این لقب و منصب در منابع و کتب شیعی روایات فراوانی وجود دارد، به طور نمونه، مرحوم شیخ صدوق در کتاب «أمالی» و در صفحه (۴۵۰) آورده است که رسول اکرم(ص) فرمودند که: «ای علی، تو وصی و جانشین من هستی، تو مرا غسل خواهی داد و مرا دفن خواهی نمود و تو دین و قرض مرا ادا خواهی کرد، وهمانا که تو امیرمومنان و پیشوای مسلمانان هستی»، و بازدرهمین باب و درهمین کتاب و در صفحه «۶۵۶»، این تعبیر آمده است که «یا علی، اَنت امیرالمومنین» و باز ازمرحوم شیخ صدوق ودر کتاب «فضائل الشیعه» در صفحه «۱۵»، روایت شده است که رسول خدا(ص) رو کردند به حضرت امیر(ع) و فرمودند: «یاعلی، جنگ تو جنگ و نبرد من است، و صلح تو صلح و سازش من است، و جنگ و نبرد با من جنگ با خداوند است، و صلح و سازش با من، صلح و سازش با خداوند است. و در نهایت فرمودند: «یا علی تو امیرمومنان و پیشوای مسلمانان هستی»

نبّی مکّرم اسلام در باب شیعیان مولا علی(ع) فرمودند: «یا علی، شیعیان و پیروان تو دارای بهجت و شادابی هستند، و اگر تو و شیعیان و پیروانت نبودید، دین و آیین خداوند استواری و پایداری نمی یافت.» در این مورد یک حدیث و روایت جالب توجّه ای نیز وجود دارد که قابل توجه وعنایت است، و آن حدیث «مناشده» می باشد. دراین حدیث که توسط «محمد بن جریر طبری امامی» و در کتاب «المسترشد» در صفحه «۳۴۶»، روایت شده است، آمده است که امیرالمومنین(ع) رو به مردم کردند و فرمودند: «شما را به خداوند سوگند می دهم که بگویید، آیا در میان شما به جز من، کسی وجود دارد که پیامبر مکرم اسلام(ص) به او فرموده باشد که تو امیرمومنان و سید اوصیاء هستی؟»، پاسخ دادند: خیر.

باز در این باب حدیث مهم وزیبایی مروی است که «شیخ طوسی» در «الامالی» صفحه «۶۰۳»،  آورده شده است، که روایت می کند. «حضرت جبرئیل (ع)  (که هر وقت که مجسم و مشهود می شد، به صورت یکی از صحابه، «دحیه کلبی»، مجسم و معلوم می گشت» در یکی از این مواضع که حضرت جبرئیل(ع) ظهور و تجسم یافته بود به حضرت امیر(ع) فرمود که «مژده بر تو باد که همانا من می خواهم پیام و خبر مسرت بخشی را به تو بگویم و آن مطلب این است که تو امیر مومنانی.» بنابراین لقب و منصب «امیرالمومنین» جایگاه و مقامی است که از جانب «حق تعالی» و توسط نبی مکّرم اسلام(ص) به حضرت امیر(ع) اعطا شده است. در باب وجود مقدس حضرت علی(ع) القاب دیگری مانند «صدیق» و «فاروق» نیز وارد و روایت شده است که متأسفانه همگام با سلب و غصب مقام و منصب ظاهری خلافت، این القاب نیز از ایشان غصب و سلب شد و برای دیگران بکار گرفته شد.

* با توجه به اهتمام و مقبولیت قرآن کریم، در تمامی فرق و مذاهب اسلامی، و با توجه به صراحت قرآن کریم و در آیات متعدد نسبت به جایگاه و مقام حضرت امیر(ع) و نزول آیه شریفه «اکمال دین و اتمام نعمت» با خلافت حضرت امیر(ع)، جریان «سقیفه بنی ساعده» از کدام منبع نشأت گرفت؟

در این باب، یعنی شکل گیری فتنه «سقیفه بنی ساعده» آنچه که باعث ایجاد و شکل گیری این مسئله شد، به هوای نفس انسان برمی گردد. روایت شریفی از امام سجاد(ع) وامام صادق(ع) روایت شده است که فرموند: «حب الدنیا راس کل خطیئه» یعنی این که دوستی و تعلق داشتن به دنیا و مطامع دنیوی ریشه وسرآغاز همه گناهان است. دنیاپرستی فلاکت و نکبت و خسران ابدی به همراه دارد. انحراف خلافت نیز ریشه در دنیا دوستی و دنیا طلبی داشت.

این مطلب را نه تنها ما که بزرگان اهل سنت مانند امام غزالی تصریح و تصدیق کرده است. غزالی کتابی دارد بنام «سِرّالَعالمین» که در مصر و لبنان و در ضمن «مجموعه رسائل الامام الغزالی» چاپ شده است. غزالی در این کتاب در صفحه (۴۸۳)، آورده است که «پیامبر اکرم(ص) حضرت علی(ع) را به خلافت منصوب نمود و این اتفاق در روز عید غدیر واقع شد» مطلبی که در این جا مورد توجه است این است که غزالی می گوید این اتفاق در روز «عید غدیر» واقع شده است و به مبارکی و میمنت و خجستگی این روز معترف است. غزالی می گوید در این روز اصحاب و یاران به حضرت امیر(ع) بابت این انتصاب الهی تبریک وتهنیت گفتند، ولی بعد بنا به ریاست خواهی وغلبه هواهای نفسانی از این دستور الهی سرپیچی کردند و مقام حقّ خلافت را از حضرت علی(ع) سلب نمودند، و ما هم به همین گفته سراپا حق غزالی بسنده می کنیم، و ریاست طلبی و جاه طلبی که ناشی از غلبه هواهای نفسانی است را ریشه این فتنه می دانیم.

*در حدیث شریفی از حضرت امیر(ع) مروی است که فرمودند، از من بپرسید، تا مرا گم نکرده اید؟ مقام علمی حضرت(ع) را تبین نمایید؟ آیا مقام علمی حضرت(ع) علوم مدرن و جدید را نیز شامل می شد؟

این حدیث شریفی است که هم در منابع شیعی و هم در منابع اهل سنت وارد شده و بسیار معروف است و حضرت(ع) در این حدیث شریف می فرمایند: «سلونی قبل ان تفقدونی فانّی بطرق السّماء اعلم منّی بطرق الأرض» «نهج البلاغه خ ۱۸۹»، از من سوال و پرسش کنید، پیش از آنکه مرا از دست دهید، که من به راه های آسمان از راه های زمین آشناترم. این مطلب در کتب و منابع شیعی و سنی آمده است و بسیار معروف است.

حضرت علی(ع) شخصی است که طبق روایت وارد شده، علم کتاب نزد او است. اگر کسی در قضیه حضرت سلیمان(ع)، علم و آگاهی نسبت به برخی از کتاب داشت که به تعبیر قرآن کریم «سوره نمل آیه ۴۰ » علم من الکتاب را داشت، آن قدرت نمایی عجیب را داشت که تخت بلقیس را پیش از برهم خوردن پلک چشم بیاورد، بنابراین کسی که علم الکتاب را دارد چه جایگاه وعظمت وقدرتی دارد، باید دانست که تمامی آن علوم و آگاهی نزد حضرت امیر(ع) وجود داشته است. این جایگاه و مقام علمی به قدری رفیع و والا است که رسول خدا حضرت محمد(ص) فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» «من شهر علمم و علی(ع) هم در است». این حدیث مورد اتفاق همه مسلمین است، وحتی حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین «جلد ۳ ص۱۲۷» آن را نقل و حکم به صحت می کند.   و این تعبیر به زیبایی در شعر جناب فردوسی آمده است: «که من شهر علمم علیم(ع) در است   ـ  درست این سخن قول پیغمبر(ص) است»

در این باب باید دقت و توجّه داشت که این مقام علمی و دانش موجود در وجود حضرت علی(ع)، اکتسابی نیست و دارای گستردگی و وسعت بسیار پهناوری است، و متأسفانه این نکته حائز اهمیت است که در آن دوره کسانی وجود نداشتند که بتوانند از این جایگاه و مقام علمی که حضرت(ع) بهره مند بودند استفاده نمایند. در حال حاضر و در شرایط کنونی هم توانایی استفاده و بهره برداری از این مقام و جایگاه علمی آنگونه که باید وجود ندارد. در زمان حیات حضرت امیر(ع) عدهّ محدودی آن هم از خواص و یاران امام(ع)، مانند سلمان فارسی و میثم تمّار و کمیل بودند که توانستند جرعه ای از علم و دانش حضرت(ع) را دریابند و بهره مند شوند.

در مورد جایگاه و گستره علمی حضرت(ع) بی تردید می توان اذعان کرد که گستره علمی ایشان، علوم جدید و نوین را نیز شامل می شده و نباید این طور تبین و تشریح شود که مقام علمی این بزرگواران فقط منحصر می شد به علوم الهی و معارف خاص دینی، بلکه گستره علمی و جایگاه دانش این بزرگواران شامل دین و دنیا و آخرت مردم می باشد.

در این زمینه باید توجه داشت که حضرت امیر(ع) در باب علوم مدرن و جدید، نسبت به زمان و فهم و درک مردم آن دوره بیاناتی هم داشته اند، ولی هزاران بار افسوس که متأسفانه فضا و موقعیت برای تبین و تشریح این مسائل برای حضرت(ع) آماده نبود. ایشان در قریب مدت چهار سال و اندی که خلافت ظاهری داشتند، بیشتر درگیر دفع فتنه ها و سرکشی های یاغیان و طاغوتیان بودند و کمتر مجالی برای حضرت(ع) به وجود آمد تا ایشان مسائل و گستره علمیشان را بیان نمایند. مقام علمی و دانش حضرت(ع) لدنی و خاص و الهی و القایی است، وبی شک دانش و علوم و نوین را نیز شامل می شده است.

*چگونه می توان مقام علمی حضرت امیر(ع) را با توجه به فضای پر ابهام و پر تلاطم حال حاضر تبین نمود؟

در مورد جایگاه علمی و دانش اهل بیت(ع) می بینیم که درزمان امام صادق(ع) و بنا به فراهم شدن بستر و موقعیت جامعه، شرایط القاء و بسط علوم مختلف صورت می گیرد. این مطلب نشان می دهد که این علم و آگاهی از یک منبع جاری و ساطع است، چون این بزرگواران در واقع یک نور واحد هستند و همگی از یک محل و ناحیه آگاه و عالم می شوند.

در زمان امام صادق(ع) و بنا به آمادگی شرایط می بینیم که ایشان مطالبی را در باب جهان طبیعت، کالبد شکافی بدن انسان، نجوم و مسائل پزشکی بیان می کنند. اینجانب با این نگاه،  کتابی با عنوان: «الامام جعفر الصادق رمز الحضاره الاسلامیه» نگاشته ام که در واقع نقش امام صادق(ع) را در پایه گذاری وعمق بخشیدن تمدن اسلامی، با بیان مصادیق مورد بررسی قرار می دهد. بنابراین با توجه به این جایگاه، این تمدن اسلامی است که تمام ابعاد مختلف زندگی انسان را فرا می گیرد و یک بُعد اساسی و اصلی آن بُعد مادی انسان است.

در این کتاب و از امام صادق (ع) مطالب دقیق و کاربردی در مورد فیزیک و جهان طبیعت بیان شده است. بنابراین کاملاً مشهود و معلوم است که علم و دانش ائمه(ع)، فقط در باب متافیزیک نیست، بلکه شامل فیزیک و جهان هستی و جهان طبیعت نیز می باشد. در مورد تبین و نشر جایگاه و مقام علمی حضرت امیر(ع) و رسیدن به مقاصد عالی و غایی علمی در حال حاضر باید توجه داشت که تنها راه و مسیر برای دسترسی و دست یابی به تعالیم و ارشادات ائمه(ع) و خصوصاً حضرت امیر(ع)، برگشت به همان میراثی که از این بزرگواران و حضرت امیر(ع) به یادگار مانده است.

باید دقت داشت که این مسیر دارای گستره وسیعی است، کتاب «نهج البلاغه»، قطره ای است از یک دریایی بی کران، و باز باید یادآور شد که این کتاب تمامی سخنان حضرت امیر(ع) نیست. در مورد این اثر می بینید که ابعاد این کتاب نیز تنها در یک بُعد واقع نشده است و در ابعاد گوناگون زندگی انسان وارد شده و تبین مشی نموده است. بنابراین جرقه ها و بارقه های علوم مختلف را در کلمات و بیانات گسترده حضرت امیر(ع) می بینیم و این بارقه ها می توانند روشن کننده و تبین کننده مسیر و صراط درست برای ما باشند.

کد N1443894

وبگردی