آفتاب
سایه سنگین طالبان روی فرهنگ و هنر افغانستان؛

مهاجر افغان: بیضایی را تحسین می‌کنم/از محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور کمک گرفتم

مهاجر افغان: بیضایی را تحسین می‌کنم/از محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور کمک گرفتم

کاوه آیریک نویسنده و کارگردان تئاتر افغانستانی از مشکلات هنرمندان تئاتر در افغانستان و سایه سنگین طالبان روی فرهنگ و هنر این کشور، گفت.

کاوه آیریک که از مهاجران افغانستانی به ایران بود و امروز ١٠ سال است که به کشور خود بازگشته، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، گفت: سایه سنگین طالبان هنوز بر روی فرهنگ و هنر افغانستان مشهود است؛ در واقع طالبان یک ابزار است برای سیاست‌مداران تا جلوی پیشرفت جامعه افغانستان را بگیرند.

آیریک که با نمایش عروسکی «شیرین» در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر عروسکی تهران- مبارک حضور یافته بود، با اشاره به فعالیت‌های تئاتری خود گفت: من مدتی در ایران مهاجر بودم اما اکنون 10 سال است که ساکن کابل شدم. هرچند 15 سال است که کار تئاتر می‌کنم ولی به‌صورت جدی در افغانستان از سال 2013 مشغول به فعالیتم.

آیریک ادامه داد: تمرکز گروه تئاتری ما روی حوزه به خصوصی نیست و تاکنون تئاتر صحنه‌ای، خیابانی و عروسکی انجام داده‌ایم. تئاتر عروسکی شیرین که در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران مبارک حضور یافته بود اولین کار عروسکی گروه است که در افغانستان تولید شده است.

اجرای پانتومیمی از «شازده کوچولو» در افغانستان

او خاطرنشان کرد: اولین تئاتر پانتومیم افغانستان را در سال 2013 در مدارس اجرا کردیم که در 50 مدرسه اجرا شد و هدف آن آشنایی کودکان با تئاتر و ادبیات جهان بود؛ برای این اجرا، داستان «شازده کوچولو» سنت اگزوپری را اقتباس کرده بودیم.

کارگردان نمایش «شیرین» با بیان اینکه تاکنون نمایش‌هایی با موضوع مواد مخدر، تروریسم و حقوق زن و تبعیض نژادی را در افغانستان اجرا کرده است، گفت: برای پرداخت تئاتری دست روی مسائلی گذاشتیم که مردم افغانستان با آنها درگیرند.

آیریک تصریح کرد: مشخص نیست که هدف سیاستمداران در افغانستان چیست؟ آیا می‌خواهند حکومتی دوام‌دار داشته باشند یا جامعه را به سمت پیشرفت و ترقی ببرند؟ هیچ چیزی مشخص نیست.

به دلیل حمایت نکردن دولت برخی از هنرمندان مجبور شدند افغانستان را ترک کنند

او ادامه داد: در زمینه فرهنگ و هنر، دولت هیچ سیاست فرهنگی و هنری مشخصی ندارد که در راستای آن بخواهد از هنرمندان حمایت کند. متاسفانه سال‌های گذشته هنرمندان خوب افغانستان از این کشور رفتند و ما آنها را از دست دادیم. همه اینها به دلیل حمایت نکردن دولت بود که برخی مجبور شدند افغانستان را ترک کنند.

نبود سالن، تئاتر افغانستان را به خیابان‌ها برد

آیریک یادآور شد: دولت هیچ حمایتی از ما که داخل کابل و افغانستان کار می‌کنیم؛ نمی‌کند و هیچ سالنی به هنرمندان اختصاص نمی‌یابد که بتوانند آثارشان را نمایش دهند. بنابراین ما رو آوردیم به کارهایی که در داخل خیابان و مدارس اجرا می‌شود. سعی کردیم خودمان نزد مخاطبان‌مان برویم. وقتی امکانات و سالن نداریم مجبور شدیم سبک‌های کارمان را تغییر دهیم و تئاتر را به مردم معرفی کنیم تا آنها به تئاتر علاقه پیدا کنند و بتوانیم این هنر را در افغانستان رشد دهیم.

او تصریح کرد: این عدم حمایت دولت، مختص تئاتر نیست و در همه رشته‌های هنری وجود دارد. اما مجبوریم با همه این شرایط کارمان را ادامه دهیم و مقاومت کنیم تا حداقل برای مردم کار کنیم. وقتی دولت سیاستی برای فرهنگ‌سازی ندارد هنرمندان مجبورند با امکانات کم و بدون حمایت برای مردم کار کنند و از طریق هنر، مشکلات اجتماعی را برای مردم بازگو کنند تا بحث و گفت‌وگویی ایجاد شود.

وقتی دولت سیاستی برای فرهنگ ‌سازی ندارد هنرمندان افغانستان مجبورند با امکانات کم  از طریق هنر، مشکلات اجتماعی را برای مردم بازگو کنند

سالن‌های تئاتر کابل خاک می‌خورد/ دو هزار تئاتری بیکار شده‌اند

این کارگردان تئاتر با بیان اینکه پنج سالن تئاتر در شهر کابل وجود دارد، گفت: بیشتر این سالن‌ها دولتی است و سالن استقلال یکی از آنها بود که دو سال پیش هنگام اجرای تئاتر مورد حملات انتحاری قرار گرفت و از آن موقع تا امروز بسته است و فعالیت نمی‌کند. سالن‌های دولتی در اختیار همان ارگان دولتی قرار دارد و به هیچ عنوان در اختیار هنرمندان قرار داده نمی‌شود.

آیریک با تاکید بر اینکه سالن‌های دولتی که امکانات خوبی دارند خاک می‌خورند و درشان بسته است، گفت: البته تئاتر ملی افغانستان را در کابل داریم که سالن مجهزی هم دارد. اما هیچ وقت در آن برای هنرمندان باز نیست. فقط برای مقامات حکومتی باز است که حتی سالی یک کار تئاتر هم انجام نمی‌دهند.

او با بیان اینکه کم‌کم دارد از ذهن مردم فراموش می‌شود که جایی داریم که می‌شود رفت و آنجا تئاتر دید، گفت: بیشتر هنرمندان قدیمی تئاتر، افغانستان را ترک کرده‌اند یا دیگر کار نمی‌کنند. جوان‌هایی که از دانشکده‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند دوست دارند کار کنند اما وقتی شرایطی برای کار وجود ندارد مجبورند به شغل دیگری روی بیاورند. نزدیک دو هزار هنرمند تئاتر فارغ‌التحصیل این رشته در افغانستان هستند که بیشتر آنها تئاتر را به طور کامل کنار گذاشته‌اند و مجبورند برای امرار معاش کار دیگری انجام دهند.

نزدیک دو هزار هنرمند تئاتر فارغ‌التحصیل این رشته در افغانستان هستند که بیشتر آنها تئاتر را کنار گذاشته‌اند و مجبورند برای امرار معاش کار دیگری انجام دهند

آیریک با اشاره به اینکه افغانستان 90 درصد تولید مواد مخدر دنیا را دارد و تقریبا 15 درصد جمعیت افغانستان معتاد شده‌اند و این روند هر روز دارد گسترش پیدا می‌کند، گفت: داخل شهر کابل محلی به نام کوه سوخته وجود دارد که معتادان زیادی شاید حدود دوهزار نفر اطراف آن هستند که بیشترشان افراد تحصیلکرده و جوان هستند؛ متاسفانه نسل جوان افغانستان دارد از بین می‌رود. یک هیولا و مرگ خاموش دارد جامعه را فرامی‌گیرد.

او ادامه داد: تئاتری که ما با موضوع مواد مخدر کار کردیم «پازل مرگ» نام داشت که برگرفته از زندگی واقعی خود معتادان بود. من شش ماه به معتادان در حال ترک تئاتر آموزش می‌دادم و طی گفت‌وگوهایی که با آنها داشتم از سرگذشتشان باخبر شدم که ماحصل آن همین نمایش شد. می‌خواستیم توجه سیاستمداران و کسانی که در بخش‌های دولتی کار می‌کنند را به این بخش جلب کنیم که بدانیم چه سرمایه‌هایی را از دست می‌دهیم.

بعد از اجرای نمایش «پازل مرگ» دولت بعد از چند ماه تصمیم گرفت مکانی را برای ترک معتادان اختصاص دهد و یک کمپ نظامی را به یک کمپ ترک اعتیاد تبدیل کرد

آیریک تصریح کرد: این افراد احتیاج به حمایت دارند که دوباره احیا شوند و به جامعه برگردند. معتادان می‌توانند افراد تاثیرگذاری باشند؛ بعد از این کار، عکس‌العمل‌های بسیار خوبی دیدیم و رسانه‌ها آن را پوشش دادند و دولت بعد از چند ماه تصمیم گرفت مکانی را برای ترک معتادان اختصاص دهد و یک کمپ نظامی را به یک کمپ ترک اعتیاد تبدیل کرد.

این هنرمند جوان افغانستان با بیان اینکه «معتقدم از طریق تئاتر می‌توان پیام را منتقل کرد و تاثیر هم گذاشت» گفت: توجه بیشتر ما به قشر جوان و نوجوان است که هنر و ظرفیت‌های آن را بشناسند و از طریق هنر بتوانیم برای آنها انگیزه و ایده ایجاد کنیم.

حضور زنان افغانستان در تئاتر

آیریک با اشاره به موانع پیش‌روی زنان برای فعالیت در هنر گفت: در افغانستان متاسفانه به دلیل عقاید و تفکرات قدیمی که به جان افغانستان تزریق شده زیاد زنان را در جامعه نمی‌پذیرد ولی در کلانشهرها فرصت برای زنان بیشتر وجود دارد. الان می‌توانید در افغانستان زنانی را ببینید که در دانشگاه درس می‌خوانند و گروه‌های هنری دارند و در فعالیت‌های اجتماعی و مدنی شرکت می‌کنند و خیلی از آنها تبدیل به یک لیدر شده‌اند.

او خاطرنشان کرد: در تئاتر هم زنان حضور دارند اما خیلی کمرنگ‌تر؛ ما وقتی کار شیرین را اجرا کردیم داستان آن یک زن قهرمان بود و سعی کردیم از زنان استفاده کنیم تا راوی این داستان باشند. تقریباً تمام عروسک‌گردان‌های ما خانم هستند که آموزش دیده‌اند و الان راوی قصه خودشان هستند.

آیریک در رابطه با تاثیر مهاجرت روی هنر، گفت: انسان‌ها با مهاجرت تغییر می‌کنند و با مهاجرت دنیای جدید و آدم‌های جدید را می‌بینند، گفت‌وگوهای جدید شکل می‌گیرد و از خلال این گفت‌وگوها ایده‌ها و تفکرات نوین شکل می‌گیرد. در تمام دنیا وقتی هنرمندانی که به کشور دیگر مهاجرت کردند پیشروی هنر دیگر بودند و کسانی بودند که هنر جدیدی را به دنیا معرفی کردند.

مهاجرت برای من تجربه‌ای تلخ بود

این کارگردان تئاتر با بیان اینکه مهاجرت در افغانستان متاسفانه ناخواسته بوده است، گفت: کسانی که از افغانستان مهاجرت کردند افرادی بودن که به دلیل جنگ و شرایط بد به کشورهای همسایه مهاجرت کردند ولی اینکه چقدر این مهاجران در کشورهای دیگر پذیرفته می‌شدند مهم است؛ وقتی که پذیرفته می‌شوند و با جامعه اخت می‌گیرند که منجر به آشنایی با یک جامعه جدید و ایجاد گفت‌وگو می‌شود این گفت‌وگوها می‌تواند منجر به خلق شاهکارهای بزرگی شود.

آیریک ادامه داد: می‌توان دنیای جدیدی را تجربه کرد و با دنیای خودش مقایسه کند و برای اینکه جامعه خودش را رو به پیشرفت ببرد و سعی کند به آنها دنیای جدیدی نشان دهد که غیر از جنگ و تعصبات کورکورانه و جنجال سر پوچ دنیای دیگری هم وجود دارد که آدم‌ها می‌توانند با تفکرات و عقاید مختلف کنار هم زندگی کنند.

او با اشاره به تجربه شخصی خود از مهاجرت گفت: من از کودکی همراه خانواده‌ام به ایران مهاجرت کردم و 15 سال مهاجر بودیم. مهاجرت برای من خیلی تلخ بود؛ اینکه ناخواسته مجبور شوی جامعه خودت را ترک کنی و به جامعه دیگری بروی که زیاد با تو آشنا نیستند و خیلی سخت قبولت می‌کنند دشوار است.

آیریک ادامه داد: جامعه مهاجر خیلی سخت در ایران قبول شد. برای زنده ماندن باید کار سخت با توقعات کم می‌کردند. جامعه جوان و نسل جدیدش که دوست داشت درس بخواند و تحصیل کند و یاد بگیرد متاسفانه خیلی کم برایش فرصت ایجاد شد که درس بخوانند، دانشگاه بروند و بتوانند آدم‌های تاثیرگذاری شوند.

تیزهوشان قبول شدم و با اینکه خیلی استعداد داشتم اما به دلیل فقر نتوانستم درس بخوانم. شاید اگر آن موقع می‌توانستم ادامه دهم الان وضعیتم جور دیگری بود

او با بیان اینکه من متاسفانه نتوانستم دانشگاه بروم چون وضعیت اقتصادی ما خراب بود و جایی نبود که از ما حمایت کند، گفت: تیزهوشان قبول شدم و با اینکه خیلی استعداد داشتم اما به دلیل فقر نتوانستم درس بخوانم. شاید اگر آن موقع می‌توانستم ادامه دهم الان وضعیتم جور دیگری بود. (می‌خندد)

مهتاب نصیرپور دست ما را گرفت

آیریک با اشاره به شروع فعالیت تئاتری خود در ایران گفت: با علاقه‌ای که به تئاتر و هنر داشتم کار را تجربی شروع کردم. وقتی با قشر هنرمندان ایرانی ارتباط برقرار کردم و آنها فهمیدند که علاقه دارم با تمام توان من را پذیرفتند و آموزش دادند و با دلسوزی وقت گذاشتند و این برای من خیلی ارزشمند بود که هنرمندان ایران نسبت به هنر و افراد دیگر که هم زبان‌شان هستند احساس مسئولیت کرده و وقت گذاشتند و آموزش دادند.

این هنرمند افغانستانی ادامه داد: ثمره این آموزش دارد داخل افغانستان جواب می‌دهد. گروه‌های تئاتر شکل می‌گیرد و ما به عنوان نماینده افغانستان به ایران می‌آییم و در یک جشنواره شرکت می‌کنیم. در یک سال گذشته 30 جوان که نیمی از آنان زنان بودند را آموزش دادیم که الان دارند کار می‌کنند.

او با بیان اینکه آقایان قربانعلی نجفی و عبداله حسینی از اساتید تئاتر و شهرام مکری مربی‌اش در فیلم‌سازی در ایران بودند، گفت: من همیشه کارهای بهرام بیضایی را تحسین کردم و هنرمند مورد علاقه‌ام بوده. محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور کسانی بودند که قابل تقدیر هستند. در مدت کوتاهی خانم نصیرپور به ما کمک کرد که با آدم‌های دیگر آشنا شویم تا بتوانیم ادامه دهیم و یاد بگیریم.

کد N1423161

وبگردی