آفتاب

نقاشی گریه‌ی کبوتر و میز و ماه

نقاشی گریه‌ی کبوتر و میز و ماه

خانه فیروزه‌ای > بلند نوین: شهادت ماه را نقاشی می‌کردم، برای دیدن خون ماه، که بر صحن ریخته بود

باید به امام هشتم سلام می‌کردم

برای سلام کردن

کبوتری شدم

که بسیار گریه می‌کرد!

* * *

شهادت ماه

پنجره‌ای بود که به آن دخیل بستم

دخیل سبزم

بر پنجره‌ی طلایی غمناکی در مشهد

در انتظار شفا مانده بود!

ماه غروب می‌کرد

و شهادتش

اشک تمام ستارگان را درآورده بود

       و اشک میز نقاشی مرا

                     و تمام رنگ‌ها را!

 

اثر الهه صابر

کد N1419768

وبگردی