آفتاب
حجت الاسلام هادی صادقی:

اخلاق، پایه دین است و بر آن تقدم دارد

اخلاق، پایه دین است و بر آن تقدم دارد

حجت الاسلام صادقی گفت: اخلاق، پایه ی دین است و بر آن تقدم دارد و اصولاً عقل است که در زندگی انسان، راهنمای اوست و پس از عقل است که تعبد می تواند مطلوب باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه دوم ارائه حجت الاسلام هادی صادقی در درس گفتگوی «بازخوانی جریان روشنفکری دینی» در مدرسه آزاد فکری مهاجر برگزار شد. آنچه در ادامه مطالعه می کنید گزارشی از این جلسه است.

در ادامه نقش های خدا در اخلاق از جلسه پیش به برخی نقش های تکوینی دیگر می پردازیم:

۸) نقش تضمینی: اینکه خداوند، برای اخلاق پشتوانه قرار دهد. مانند پاداش و جزای اخروی و ابدی. البته نوع دیگر پشتوانه دنیوی و وعده های دنیوی است و قوانینی است که به اثر وضعی برخی اعمال بر زندگی افراد مربوط است. این همان قانون عمل و عکس العمل است. تو نیکی می کن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز. مثال دیگر این بود که اگر کسی پدرش بکشد، حتی اگر به حق هم باشد (اگر به ناحق باشد که سزای اخروی در انتظار اوست) باز اثر وضعی فعل او آن خواهد بود که او ناگزیر جوانمرگ خواهد شد.

۹) نقش غایت شناختی: این که خدا غایت افعال اخلاقی است. اگر نتیجه گرا باشیم، و هدف ما رسیدن به خیر مطلق باشد، این خیر مطلق خود خداست. متدینین از این موضوع با لفظ قرب الی الله و عرفا با عبارت فناء فی الله یاد می کنند که البته تفاسیر متنوعی از این فنا وجود دارد که موضوع بحث نیست.

۱۰) نقش شفاعتی: اینکه خداوند، به گونه ای، اعمال ناقص ما را خود کامل کند تا آثار و نتایج به آن بار شود. البته دو تفسیر از چنین کاری هست: یکی آن که خدا خود عمل را اصلاح می کند و دیگری آن که عمل همانگونه واقع شده و تغییر پیدا نخواهد کرد اما در به صورت اعتباری، عمل ما به لطف خدا پذیرفته گردد.

در همین راستا، تعبیراتی در مورد توبه در متون دینی آمده که جالب توجه است. یکی آنکه با توبه، گویا عمل انسان محو می شود. دیگر آنکه، تمام کسانی که شاهد عمل بوده اند آن عمل را از یاد می برند. (مانند فرشتگان و ... ) تعبیر دیگر آن است که در نتیجه ی توبه، خداوند، اعمال بد انسان را تبدیل به اعمال نیک می کند، که گرچه ممکن است عجیب به نظر آید اما قابل تبیین است. البته مشخصاً توبه شرایطی دارد که در صورت رعایت آن شرایط است که نتایج توبه حاصل می شود و اگر کسی عملی انجام داد که به دیگران مربوط می شد، باید ابتدا عمل خود را جبران کند.

 تقدم اخلاق بر دین

باید این را بدانیم که در جستجوی خدا و دین رفتن، قبول کردن و حتی خود دینداری، متکی بر اخلاق اند و در چارچوب اخلاق قابل تبیین اند. تمامی کارهای انسان، به یکی از این دو جهت انجام می شوند (البته ممکن است هر کسی، یکی از این دو را نیز به آن دیگری بر گرداند.) یا بر طبق مصلحت و مضرت و خیر و شر است که فرد به دنبال جلب منفعت یا دفع ضرری باشد (نتیجه گرایی) یا بر طبق حق است. (وظیفه گرایی) وجوب در جستجوی دین و خداوند بودن نیز برای مثال، یا برای دفع عقاب محتمل ابدی است، و یا به خاطر وجوب شکر منعم است که اگر خدایی وجود داشته باشد، حق حکم می کند که او را بشناسیم و شکرش کنیم.

پس از اعتقاد کردن به دین نیز، با همین دو پایه ی اخلاقی است که عبادت و اطاعت خدا انجام می شود. این مطلب، این را به ما می فهماند که اخلاق، پایه ی دین است و بر آن تقدم دارد و اصولاً عقل است که در زندگی انسان، راهنمای اوست و پس از عقل است که تعبد می تواند مطلوب باشد. این دیدگاه مورد تأیید آیات و روایات نیز هست و اگر کسی بر فرض، بگوید اول دین و بعد اخلاق، نه از دین چیزی می ماند و نه از اخلاق. دینداری انسان به تبع عقل اوست و لذا در روایات داریم که عقل، بر دین و حیا مقدم است.

۱۱) نقش امضایی یا ارشادی: این نقش که از جمله نقش های تشریعی بود اما اینجا به آن اشاره کرده ایم، به معنی آن است که احکام عقلی اخلاقی، توسط دین مورد امضا و تأیید واقع شود. برخی ممکن است این نقش را بی فایده بینگارند اما ما به برخی فواید این نقش اشاره می کنیم:

۱. این نقش، شور بیشتر و حس قوی تری برای عمل کردن به آنها در مؤمن پدید می آورد.

۲.ایجاد انگیزه در کسانی که به صرف حکم عقل، منبعث نمی شوند.

۳.(که در ضمیمه ی ۲ است) تضمین هایی که خدا ایجاد می کند که آن تضمین ها باز انگیزه را تقویت می کند.

۴.رفع ابهام. ممکن است در بعضی مواقع فکر ما کامل نباشد و عقلمان دچار تردید شود.

۵.(که خیلی مهم است و شاید بتوان آن را نقش مستقلی به شمار آورد) تعلیم و رشد دادن عقل. عقل تمامی انسان ها در یک درجه نیست، و برخی عقول مسائلی را می فهمند که دیگران نمی فهمند و دین برای آشکار ساختن این مسائل آمده است. لذا داریم که انبیا آمده اند که لیثیرو لهم دفائن العقول. نکته ی مهم این نقش آن است که بحث از تعبدی عمل کردن نیست، چرا که اصولاً هر کسی در حد عقل خودش است که تکلیف دارد، بلکه بحث آن است که دین به رشد عقل انسان مدد می رساند.

 قسمت قابل توجهی از این بخش، صرف نگاهی به نظرات اندیشمندان مختلف تاریخ فلسفه شد و این که هر کدام اشاره به چه نقش هایی از نقش های خدا در طبیعت داشته اند و این که آیا قائل به نظریه امر الهی هستند یا نه.

نظریه امر الهی، به سه گونه قابل صورت بندی است: اول مفهوم شناسی است (که بسیار کم طرفدار و بسیار کم در تاریخ تفکر مطرح است) دوم معرفت شناسی است (که پرطرفدار است و به صورت متوسط در تاریخ تفکر مطرح بوده است) و سوم وجودشناسی است (که دارای تعداد متوسطی طرفدار است اما بیشتر موضوع اختلاف نظرها و دعواها ناظر به همین است.)

در مباحثه ی میان اثیفرون و سقراط در کتاب جمهور افلاطون، صراحتاً می بینیم که اثیفرون که قائل به نقش هستی شناختی تشریعی است، شکست می خورد. اما از طرفی می بینیم که گویا افلاطون به نقش معیارشناختی اشاره کرده است.

آگوستین اما، به نقش معرفت شناختی، غایت شناختی، فطری انگیزشی و فطری الهامی قائل است. نظر گریگوری هم شبیه آگوستین است. آبلار به نقش معیاری و آکوئیناس به نقش معرفت شناختی و ارشادی معقتد بوده اند. (گرچه قاطعانه نمی توان آکوئیناس را پیرو نظریه امر الهی دانست.) اسکاتوس، به نظریه امر الهی از نوع وجود شناختی آن، و نیز نقش غایت شناختی و امضایی قائل است. در نهایت ویلیام اکامی نیز، نظریه امر الهی و نقش معیارشناختی را قبول دارد.

در دوران جدید اما، کرکه گور، زندگی را دارای سه مرتبه می داند: مرتبه زیبایی شناختی، مرتبه اخلاقی و مرتبه دینی. او حکم اخلاقی را در تضاد با حکم الهی دانسته و تأکید دارد که برای جهش به مرتبه دینی، باید از اخلاق عبور نمود و یکی از نمونه هایی که به آن استناد می کند، ابراهیم است که قهرمان ایمان است و لذا حتی حاضر شد که فرزند خود را ذبح کند.

نوع اعتقاد کرکه گور شاید از جهاتی شبیه هستی شناسی تشریعی باشد  اما عین آن نیست؛ بلکه کرکه گور قائل است که قوانین اخلاقی مستقل از دین و امر الهی وجود دارند، اما چون قائل به تعارض بین دین و عقل است، آن دو را نیز، متعارض و متضاد دانسته و توصیه به عبور از قوانین اخلاقی برای جهش به مرتبه دینی می نماید. البته این نگاه به داستان ابراهیم نگاه درستی نیست، چرا که آن یک امر استثنایی بوده و قابل تبیین است که ان شاءالله در جلسه بعد به آن اشاره خواهد شد.

کد N1402135

وبگردی