آفتاب

هزینه کنترل بیابان‌زایی، بسیار کمتر از انتقال آب

هزینه کنترل بیابان‌زایی، بسیار کمتر از انتقال آب

فرامرز شینی

زندگی انسان، حیوان و نبات بسته به آب است و بدون آب زندگی نیست و به عبارت دیگر آب یعنی زندگی. زندگی به شكل های شبانی، روستایی و شهری درحضور آب شكل گرفت و دوام و قوام یافت و توسعه آن از شبانی به روستانشینی و شهرنشینی و تبدیل شهر به كلان شهر با وجود آب بیشتر و بهتر صورت پذیرفت.

آنجائیكه محدودیت آب وجود داشت زنجیرة رشد و توسعه متوقف و قطع شد. بدین معنی كه اگر روستایی در كنار چشمه ای شكل گرفت هرگز به شهری تبدیل نشد و اگر روستایی در كنار نهری كوچك به شهری تبدیل شده است هرگز آن شهر به كلان شهر تبدیل نشد.

روستاها و شهرهائی كه با وجود محدودیت آب اما به‌دلایل دیگر و وجود توانهای خاص اقتصادی مثل وجود معدن با ارزش و نفت یا به‌علت موقعیت های خاص موقتی مانند موقعیت های سیاسی و نظامی و نظایر این با قبول تهیه آب با هزینه بالا رشد و توسعه یافته باشند، قطعاً با از بین رفتن و تمام شدن آن توان و موقعیت رشد متوقف شده و آن شهر و روستا تحلیل رفته و متروكه گشته است. شهرها و روستاهای كشور ما همیشه تابع قانون حضور آب بوده است ولی متاسفانه طی پنجاه سال اخیر به‌دلایل گوناگون اجتماعی- اقتصادی مانند فقر، عدم وجود امكانات در روستاها و شهرهای كوچك و وجود جاذبه های شهری، مهاجرت از روستاها به شهرها و از شهرهای كوچك به شهرهای بزرگ شدت و شتاب زیادی گرفت و سبب رشد جمعیت و حاشیه نشینی در شهرها و متروكه شدن روستاها گردید.

بی برنامه بودن دولتها و عدم توسعه متوازن مناطق از یكطرف و وقوع حوادث تاریخی مانند انقلاب و جنگ به این خیل مهاجرت سرعت و شدت بیشتری داد و افزایش جمعیت ناشی از رشد بهداشت و سلامت نیز دلیل دیگری بر افزایش جمعیت شهری و نتیجه آن شد كه جمعیت شهرها بسیار فراتر از امكانات آبی مناطق برود. قطعاً جمعیت بیشتر صنایع كوچك و بزرگ خود را همراه داشته و كشاورزی موردنیاز را در این دو بخش اخیر دولتها و دولتمردان نه تنها بی برنامه بوده اند بلكه كارهای تخریبی نیز انجام داده اند. فلان وزیر و وكیل بدون توجه به امكانات حوضه آبی حوزه انتخابیه خود مجوز احداث صنایعی را صادر كرده اند كه اصولاً مناسب آن منطقه نبوده است و یا زمین‌هایی را با بلدوزر صاف كرده اند و در آن كشت كرده اند كه مناسب زراعت نبوده است و در این زمین‌ها محصولاتی كاشته اند كه با منابع آبی منطقه همخوانی نداشته است.

رشد بی تناسب جمعیت در شهرهای كویری و به‌موازات آن رشد صنایع نابجا و مكان یابی نشده و گسترش كشاورزی بی مطالعه و دیمی و عبور از كشاورزی بومی و مجدداً رشد جمعیت به این دلایل و بدون توجه به امكانات آبی مناطق به جایی رسیده است كه لازم است چاره اندیشی شود. البته چاره اندیشی آن بسیار پرهزینه خواهد بود ولی عملی است و آنهم نه با استفاده از آب سایر حوضه ها كه خود فاجعه بار است.

جمعیت زیاد و رو به تزاید، سرانه مصرف آب شهری به‌میزان بیش از دو برابر نرم های جهانی و عدم بازیابی آن، متوسط بارش كمتر از ثلث متوسط جهانی و كاهش آن از 250 میلیمتر به 200 میلیمتر در سال، افزایش دما بمیزان 1/1 درجه و تا سال 2030 به 2 درجه، احداث صنایع امكان سنجی و مكان یابی نشده در شهرهای خشك و بی آب، سودای خودكفایی كشاورزی، سوء مدیریت كشاورزی و كشاورزی غیراصولی و بدون بهره وری در كویر خشك كه آب پیش از آنكه به ریشه گیاه و زراعت برسد بخار می‌شود و هدر می رود، متوسط سرعت تبخیر آب معادل چهاربرابر متوسط جهانی و از همه مهمتر سوء مدیریت منابع آب و به‌ویژه سد سازی‌های نابه‌جا و نادرست كه سبب خشك شدن و مرگ آبی بیش از پنجاه درصد دشت های كشور و خشك شدن دریاچه ها شده است، همه اینها كشور ما را دچار بلای ویرانگر فرسایش خاك و بیابان زایی كرده است كه با شتاب و سرعت زیاد در حال گسترش است.

گسترش شتابان بیابان زایی اگر سریعاً متوقف یا حداقل سرعت آن كند نشود دیری نخواهد پایید كه كشور ما از نیمه بیابانی به بیابان كامل تبدیل خواهد شد. كندكردن روند بیابانی شدن دانش و برنامه می‌خواهد، همت و غیرت می‌خواهد و البته پول ولی نه چندان، البته اگر لفت و لیس كردنی در كار نباشد، حتی با پول كمتر از هزینه لازم برای انتقال آب از خزر به شهرهای كویری و انتقال آب دز و كارون به شهرهای كویری و این هر دو عمل به‌معنی بیابانی كردن مناطق غیربیابانی برای به تاخیر انداختن كوتاه مدت یا به‌عبارت دیگر كم كردن موقتی عطش این شهرهاست.

كندكردن روند بیابانی شدن و توقف آن نیاز به برنامه ریزی و اقدام سریع دارد و این برنامه باید مشتمل بر برنامه برای موارد مشروح زیر باشد:

- جلوگیری از احداث صنایع جدید در شهرهای بی آب و كم آب

- ایجاد امكانات زیربنایی در شهرهای كناره خلیج فارس و دریای عمان

- تشویق مردمان ساكن در مناطق كم آب و بی آب به مهاجرت به شهرهای كناره خلیج فارس و دریای عمان

- تشویق صاحبان صنایع به انتقال صنایع خود به شهرهای ساحلی جنوب

- به‌هنگام كردن تعرفه آب كشاورزی، شرب و صنعت به قیمت روز و قیمت منطقه ای

- جلوگیری از كشت زمینهای غیرحاصلخیز

- جلوگیری از كشت محصولات با مصرف آب بالا در مناطق بی آب و كم آب

- تغییر سیستم های آبیاری به روشهای كم مصرف و اقتصادی و بالابردن راندمان محصولات كشاورزی

- بازبینی مطالعات سدهای در دست طراحی و ایجاد محدودیتهای بیشتر بمنظور جلوگیری از احداث سدهای فرمایشی و غیراقتصادی و غیرضروری

- بازسازی و ترمیم شبكه های توزیع آب و جلوگیری از تلفات آب شرب

- مدیریت چاه های آب با مجوز و نصب كنتور و مراقبت از صحت كار كنتورها
- جمع كردن كلیه چاههای غیرمجاز و فاقد پروانه و اعمال جریمه های سنگین برای احداث كنندگان چاههای غیرمجاز
- جلوگیری از صدور مجوزهای جدید حفر و بهره برداری چاه آب
-احداث شبكة جمع آوری پسابهای شهری و صنعتی و تصفیه آنها و استفاده از پسابها

اجرای موارد فوق و موارد دیگری كه قطعاً به ذهن نگارنده نرسیده است به‌همراه سیستم های آموزشی - تبلیغی می‌توانند سبب كاهش بار مصرف در شهرهای بی آب و كم آب و كنار آمدن مردمان این شهرها و اتكاء به منابع طبیعی و تاریخی آب موجود خود شوند. در غیر اینصورت متولیان حكومتی و نهادهای مردمی چه بخواهند و چه نخواهند این شهرها مسیرهای قهقرایی متروكه شدن را طی خواهند کرد و تامین آبی آنها از طریق انتقال آب حوضه های دیگر صرفاً این متروكه شدن را چند صباحی به تعویق خواهند انداخت با این توفیر كه باعث بدبختی دیگر مناطق نیز شده اند.

توسعه و گسترش شهرهای كویری به‌هیچ‌وجه نباید در دستور كار باشد بلكه باید از این توسعه و گسترش نه تنها جلوگیری شود بلكه باید آنچنان سیاستی اتخاذ شود كه بخش هایی از صنعت كه لزومی به وجود آنها در این شهرها نیست به جاهای دیگر مانند خوزستان بوشهر، هرمزگان و چابهار و كنارك منتقل شوند یا كلاً تعطیل شوند. باید پذیرفت كه شهرهای خشك و كویر به‌لحاظ تاریخی حق رشد، گسترش و توسعه نداشتند چراكه امكانات طبیعی آنرا نداشتند و اگر به‌صورت غیرطبیعی رشد كرده اند عمدتاً به‌علت حضور اشخاص متنفذی در حكومت كه زادگاهشان این شهرها بوده است و نیز بی برنامگی دولتها بوده است.

تاكید می‌شود كه تامین آب برای شهرهای خشك و كویری به‌معنی ایجاد امكانات لازم برای رشد، توسعه و گسترش و افزایش جمعیت و پیامد اینها مجدداً كمبود آب در این شهرهاست. تامین آب به‌هر قیمتی میتواند و قطعاً می‌تواند عواقب ناگوار در آینده نه چندان دور برای این شهرها داشته باشد. راه حفظ شهرهای كویر ایران، تامین آب به‌روشهای نادرست، غیراقتصادی و به‌قیمت ویران كردن مناطق دیگر نیست، بلكه راه حل محدود كردن این شهرها به امكانات آبی مناطق و حوضه های آبی خود این شهرهاست.

گیریم آب دریای قزوین را به شهرهای شمالی كشور كشاندیم و دریا و جلگه و جنگل را نابود كردیم و آنسوتر آب كارون و دز را هم به شهرهای غربی و جنوبی كویر كشاندیم و جلگه حاصلخیز خوزستان را به كویر تبدیل كردیم و جنگل‌های بلوط زاگرس را سوزاندیم و برای ده پانزده سال امكان رشد و توسعه شهرهای كویری را فراهم كردیم. دست مریزاد، باز هم نیاز به آب خواهند داشت، حالا چكار می‌خواهید بكنید؟ دیگر نه كارونی هست و نه نفتی كه با پول آن طرح اجرا كنید و نسل بعدی قطعاً خواهند گفت كه اینها چه نادان ها و ..... بودند كه این بلاها را سر مملكت آوردند.

تنظیم و اجرای برنامه های كند كردن روند بیابانی شدن و متوقف كردن آن نیاز به دانش، سرعت عمل، انگیزه و اقدام دلسوزانه دارد و از آنجائیكه دولتها و دولتیان علی العموم كند، سردرگم و سیاسی كارند، راه نجات قطعاً از مجاری دولت نمی گذرد و باید نهادهای مدنی با محوریت ذینفعان و سهم بران مدیریت و حكمرانی موضوع آب را عهده دار شوند و دولت جنبه های مشورتی و نظارتی را عهده دار باشد.

۴۷۴۷

کد N1394232

وبگردی