آفتاب
پشت دیوار بنای تاریخی آسیب ها بیداد می کند

قلعه کهن زیر سایه فقر و اعتیاد/نگاهی به عمق بافت تاریخی بیرجند

قلعه کهن زیر سایه فقر و اعتیاد/نگاهی به عمق بافت تاریخی بیرجند

بیرجند- قلعه بیرجند بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین بنای تاریخی شهر به شمار می رود که آسیب های اجتماعی پشت دیوارهای بلند آن بیداد می‌کند و منظر زیبای این بنا را مخدوش کرده است.

خبرگزاری مهر- گروه استان‌ها، رقیه رحمتی راد: قلعه بیرجند از غنائم دوره صفوی بوده که اکنون چهره تاریخی را بر قامت فرهنگی خراسان جنوبی نقاشی کرده است.

 این مکان در شمال شهر بیرجند و در کنار بافت تاریخی خیابان انقلاب واقع شده است که سالانه نیز توجه صدها هزار شهروند داخلی و خارجی را به خود جلب می‌کند. بدیهی است که این موقعیت تاریخی، فرهنگی مانند گنجینه‌ای بوده که باید توسط دستگاه‌های مسئول حفظ شود.

شواهد میدانی خبرنگار مهر این را نشان می دهد که اگر چه اصل این بنای تاریخی موردتوجه قرار گرفته و مرمت شده است اما اکنون در محاصره مشکلات و آسیب های اجتماعی فراوانی قرار دارد که چهره خوشایندی از جلوه فرهنگی شهر را به نمایش نمی گذارد.

قلعه بیرجند هسته اولیه شکل گیری شهر

قلعه تاریخی بیرجند به عنوان بزرگترین و قدیمی‌ترین بنای تاریخی شهر و از جمله نقاط گردشگری خراسان جنوبی، بر فراز بلندترین نقطه غربی تپه ماهورهای شهر بیرجند قرار دارد.

وسعت این قلعه سه هزار  مترمربع است که در دوره صفویه ساخته شده است. در واقع این قلعه هسته اولیه شهر بیرجند محسوب می‌شود.

قلعه بیرجند با نامهای قلعه ته ده و پایین شهر نیز شناخته می‌شود. این قلعه هفت برج و بارو دارد که فقط ۶ برج از آن باقی مانده است.

همچنین با توجه به شواهد موجود، به وسیله نقب‌های زیرزمینی، به نقاط مهم شهر مثل ارگ بهارستان، ارگ کلاه‌ فرنگی و قنات قصبه مرتبط بوده است.

فاصله زیادی تا مرکز شهر ندارد. مسیر خیابان جمهوری و میدان امام حسین (ع) را که به جلو بروی، به قلعه تاریخی بیرجند ختم می‌شود.

از دورنمای زیبایی به نمایش گذاشته است. حضور آبشار بر دامن قلعه، توجه هر شهروند پیاده و سواره را به خود جلب می‌کند. باد خنکی از لابه‌لای درختان سرو می‌وزد. بوی چمن‌ها بر شیرینی لحظات غروب بیرجند در مکانی باستانی افزوده است.

پله‌ها را یکی‌یکی بالا می‌روم. شوق زیادی در دل دارم. چشمانم برای تماشای قلعه و زیبایی های پیرامونش بی‌قراری می‌کنند. غافل از اینکه آن روی سکه حکایتی دیگر را به تحریر می‌کشد.

غربتی تاریخی در آن سوی قلعه تاریخی

تاریکی بر نمای پشت قلعه حاکم است. به‌سختی می‌توان پله‌های منتهی شده به کوچه‌های تنگ و باریک انقلاب را پیدا کرد.

خانه‌های گلی و متروکه‌ای پشت دیوار بلند قلعه تاریخی به چشم می خورند که  برخی از این خانه‌ها زمینه حضور بسیاری از آسیب های اجتماعی را فراهم می‌کنند انگار غربت و گرد بی‌توجهی بر این مکان جا خوش کرده است. نه صدای خنده کودکی به گوش می‌رسد و نه شوق بازدیدکننده‌ای همه جا سکوت است و سکوت. چراکه نه تنها جایی برای تماشا نیست بلکه تصویری ناخوشایند در قاب نگاه‌ها مجسم می‌کند.

گویی عظمت و شکوه قلعه درهم‌شکسته و فقط بر ظاهرفریب‌دهنده‌اش استوار است. خوب که می‌نگرم، خانه‌های قدیمی و فرسوده انقلاب از دو مسیر به این میراث گران‌بها وصل شده‌اند. مسیرهایی خاکی و با شیب تند...!

خانه‌های گلی و متروکه‌ای به‌طور نامرتبی در طول مسیر چیده شده‌اند. برخی از این خانه‌ها تنها شکل مخروبه‌ای دارند که زمینه حضور بسیاری از آسیب های اجتماعی را فراهم می‌کنند.

برخی دیگر از این منازل هم از ظاهرشان پیداست که فقر را فریاد می‌زنند و این از زخم های که بر در دیوار خانه‌ها نقش بسته کاملاً پیداست خانه‌های که شاید اغماض نباشد بگوییم با زلزله دو ریشتری هم بر سر ساکنانش خراب خواهد شد.

اعتیاد در سایه قلعه

اندکی بر روی پله‌ها می‌نشینم و بر متروکه‌های روبه رو می‌نگرم. وجود نوجوانی هفده‌ساله توجهم را به خود جلب می‌کند. اندام نحیفی دارد و گویی بی‌قراری بر وجودش چنگ انداخته است. دستانش را بر جیب های شلوار سیاه و خاکی‌اش چسبانده و به طرز عجیبی به من می‌نگرد. ترسی وجودم را فرامی‌گیرد. صدای این پسر کوتاه قد طنین اندازد می‌شود که با لهجه بیرجندی می‌گوید «همشیره! به تو کاری ندارم. تو هم بهمن کاری نداشته باش» دستی به نشانه تشکر تکان می‌دهد و خود را در مخروبه‌ای همان نزدیکی مخفی می‌کند.

 متوجه حرف‌هایش نشدم. چند قدمی را به جلو رفتم تا جویای ماجرا شوم. اما وحشت از آن خانه‌های سرد و بی‌روح و مملو از خاک و آشغال قدم‌هایم را سست می‌کند. مدت‌زمانی نگذشته که دوباره قامت همان نوجوان در مقابل دیدگانم ظاهر می‌شود.

این بار سرحال تر از قبل و با صدایی رساتر گفت «تو که هنوز اینجایی... به پلیس که زنگ نزدی؟ دیدی بهت کاری نداشتم. تو هم به‌کار خودت برس. فقط دودی گرفتم و می‌روم» همچون آهویی افسار گریخته از مقابل چشمانم محو شد و فرصتی پنج دقیقه‌ای را نداد تا با وی به گفت و گو بپردازم.

بیداد فقر در دهلیز خانه‌ها

عطش کنجکاوی مرا به داخل مخروبه‌ها می‌کشاند. بوی تعفن آوری می‌آید. نزدیک غروب است و ترس نیز بر دیوارهای این متروکه‌ها رخنه کرده است. با نگاهی اجمالی مسیرم را بر کوچه‌های تنگ هدایت می‌کنم. سکوت خفقان آوری حاکم است. باز بودن درب برخی از منازل  مایه دلگرمی می‌شود.

فقر، اعتیاد، نداشتن آرامش خاطر و عدم احساس امنیت از جمله عنصرهایی است که در این منطقه موج می‌زند. خانه‌هایی که از دهلیز تا حیاطش با خاک مسطح شده و فقر در آن‌ها بیداد می‌کند. بغضی دردناک شمار نفس‌هایم را کاهش می‌دهد. نگاه کودکی به خاک‌آلوده که تکه نانی خشک در دست دارد، دنیای غصه‌هایم را فزونی می‌دهند.

آن‌طرف‌تر دعوای دو پسربچه بر سر دانه‌ای آدامس نیز جلوه‌ای دیگر از فقر این منطقه را بیان می‌کند. مسیرم را به سمت قلعه کج می‌کنم. قدم‌هایم را باظرافت برمی‌دارم چرا که وضعیت برخی خانه‌ها به گونه است که گویی هر لحظه می‌خواهند بر سرم فروبریزند.

 در کنار همه این مشکلات، لبخند پیرمردی که بر پله‌ی ورودی خانه‌اش نشسته است، بغضم را بیشتر می‌کند. به‌راستی که مردمان این منطقه دل بزرگی دارند. فقر، اعتیاد، نداشتن آرامش خاطر و عدم احساس امنیت از جمله عنصرهایی است که در این منطقه موج می‌زند.

چرای گوسفندان در دامن نگین تاریخی شهر

از خانه‌های به خاک نشسته انقلاب می‌گذرم و نگاهم را به دوردست‌ها خیره می‌کنم. زاویه دید چشمانم فاصله زیادی از قلعه را طی نکرده است که قصه‌ای دیگر به تصویر کشیده می‌شود.

زمینی مسطح و خاکی که خاشاک سبز و خشک بر دل آن روییده است. بنا به گفته اطرافیانم، آنجا بستری برای چرای گوسفندان است.

گویی مردمان این دیار برای فرار از فقر و تنگدستی اقدام به گوسفند پروری در زمین‌هایی که فاصله چندانی با قلعه ندارند، کرده‌اند. غافل از اینکه این عمل چقدر می‌تواند چهره قلعه را مخدوش کند و یا از شکوه و عظمتش بکاهد.

چگونه می‌توان با این وضعیت اسف‌بار، بر شکوه این زیبا سرا بیفزاییم. آمارها حکایت از این دارد که سالانه صدها گردشگر از این مکان دیدن می‌کنند و باید پرسید آیا دیدن این مناظر چهره فرهنگی شهر را در ذهن آنها مخدوش نمی‌کند؟

نگاهی بر افق می‌اندازم. حال دیگر غروب برایم شیرینی ندارد و گویی سایه سنگینی بر برج های قلعه انداخته است. صدای موسیقی بر فضای آن طنین انداخته و بازی فواره آب در وسط میدان قلعه بر دلم چنگ می‌اندازد. باید مبلغی را بپردازی تا بر برج های آن صعود کنی. با گردش چشمانم نگاهی اجمالی بر اطراف انداخته و در پی یافتن مخاطبی برای گفت و گو، جست و جو می‌کنم.

روشنایی پشت قلعه تأمین شود

رضا تیزکاری اولین مخاطب خبرنگار مهر، در پاسخ به سؤال‌هایم می‌گوید: قلعه تاریخی بیرجند ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر داشته و باید موردتوجه قرار گیرد.

وی با بیان اینکه نمای قلعه از طرف خیابان های انقلاب چهره زیبایی ندارد، ادامه داد: نبود روشنایی در این قسمت مهم‌ترین مشکلی است که باید تأمین شود.

تیزکاری با اشاره به خانه‌های فرسوده و گلی منطقه انقلاب، بیان می‌کند: باید آن دسته از خانه‌هایی که در نزدیکی قلعه قرار دارند، ترمیم شود.

وی ادامه می‌دهد: وجود این خانه‌های متروکه چهره قلعه را مخدوش کرده و از زیبایی و عظمتان نیز می‌کاهد.

تیزکاری که به گفته خودش بیش از پنجاه سال سن دارد، می‌افزاید: این قلعه علاوه بر تاریخی بودن، آرامگاه افراد بزرگ و عابدی است.

دفن عابدی بزرگ در جوار قلعه

با بیان این حرفش، جرقه‌ای در ذهنم زده می‌شود. سؤال هایم را پیرامون آرامگاه عابد بزرگ می‌پرسم. این پیرمرد محاسن سپید می‌گوید: هم اکنون عابدی بزرگ در این جوار این قلعه مدفون است.

صدیقه تیزکاری در ادامه صحبت های پدرش به خبرنگار مهر می‌گوید: این عابد بزرگ «سید صادق نمدمال» بوده که شجره‌نامه‌اش در بهارستان آیت‌الله آیتی آمده است.

وی با بیان اینکه قدیمی‌ترها سنگ‌قبر این عارف را زیارت می‌کنند، می‌افزاید: تا چند مدت گذشته، دارای امکانات و تجهیزات زیادی بود که بعد از تخریب توسط شهرداری به مسجد امام سجاد (ع) هدیه شده است.

تیزکاری با بیان اینکه از آن همه بزرگی و شکوه عابد، تنها سنگ‌قبر بی‌نام و نشانی باقی مانده است، گفت: شهرداری در پاسخ به اعتراض مردم نسبت به تخریب امکانات، شجره‌نامه را می‌خواهد.

این خانم چهل‌ساله می‌افزاید: این در حالی است که شجره‌نامه «سید صادق نمدمال» موجود بوده و در پاکستان نیز این عالم بزرگ شناخته شده است.

مسئولان نسبت به زیباسازی اطراف قلعه همت کنند

یکی دیگر از افراد حاضر در قلعه در گفت و گو با خبرنگار مهر، می‌گوید: فضای داخل قلعه بسیار زیبا و جذاب بوده اما قسمی از اطراف بیرونی نیز ناخوشایند است.

محمد پردل با تاکید بر اینکه مسئولان باید نسبت به زیباسازی اطراف قلعه همت کنند، می‌افزاید: زیباسازی ورودی های قلعه نقش بسزایی در جذب مخاطب دارد.

وی با بیان اینکه وجود متروکه‌های خالی و خاکی در پشت قلعه بسترساز بسیاری از آسیب های اجتماعی است، می‌گوید: باید با حذف این متروکه‌ها، مانع افزایش ناهنجاری‌ها شویم.

پردل می‌افزاید: تاکنون شهرداری و دیگر دستگاه‌های ذی‌ربط اقدامات شایسته‌ای در راستای جذب بازدیدکننده از قلعه داشته اما باید به نمای بیرونی آن نیز توجه کنند.

مرمت مخروبه‌ها در دستور کار شهرداری قرار دارد

شهردار بیرجند در گفت و گو با خبرنگار مهر، با اشاره به اقدامات انجام‌شده در راستای مرمت قلعه بیان کرد: تاکنون اعتباری بالغ بر یک میلیارد تومان در این راستا هزینه شده است.

شهردار بیرجند در ارتباط با گلایه مردم در مورد وضعیت پشت قلعه تاریخی می گوید: برنامه‌هایی برای رفع این موضوع در دستور کار شهرداری قرار داشته که ان‌شاءالله در آینده اجرایی خواهد شد.عباسعلی مدیح ادامه داد: این اعتبار در زمینه جداره سازی، نورپردازی، تأسیسات، سرویس بهداشتی، ساخت ابنیه و محوطه‌سازی داخل قلعه هزینه شده است.

وی با اشاره به مرمت برخی از مخروبه‌های اطراف قلعه، بیان کرد: اعتبار این اقدامات از سوی شهرداری بوده و کارشناسی‌ها نیز زیر نظر میراث فرهنگی و گردشگری استان است.

مدیح در ارتباط با گلایه برخی از مردم در مورد وضعیت پشت قلعه، اظهار کرد: برنامه‌هایی برای رفع این موضوع در دستور کار شهرداری قرار داشته که ان‌شاءالله در آینده اجرایی خواهد شد.

وی با اشاره به وجود سنگ‌قبر در این مکان، ادامه داد: در صورت وجود مدرکی معتبر برای معرفی وی اقدام می‌کنیم.

وجود آثار باستانی متعدد در خراسان جنوبی از ظرفیت‌ها و پتانسیل های استان بوده که باید موردتوجه مسئولان باشد چراکه این اماکن می‌تواند نقش بسزایی در انتقال فرهنگ استان به دیگر استان‌ها داشته باشد و چه خوب است که همه دستگاه‌ها در رفع مشکلات و معضلات آن‌ها بکوشند.

کد N1387700

وبگردی