در اواخر قرن سیزدهم تجارتخانههاي اروپايي و آمريكايي كه در امر فرش فعاليت داشتند، جهت تامين فرش موردنياز بازارهاي خود شعباتي را در مراكز قالیبافي ايران تاسيس کردند. كارگزاران اين شركتها پشمهاي رنگشده را همراه با نقشههاي مطلوب خود در اختيار بافندگان قرار داده و سفارش بافت فرش را با عقد قراردادهايي به آنان ميدادند. ادواردز معتقد است كه احياي قالیبافي نوين در ايران از سال 1885 آغاز شد. او به كتابي از «اي. استبينگ» با عنوان «قالي مقدس مسجد اردبيل» كه در سال 1892 در لندن به چاپ رسيده اشاره ميكند. نويسنده معتقد است که در قالیبافی ایران 5 طرح بیشتر به کار نمیرود! ادواردز در ادامه ميگويد: به نظر من نويسنده با ايرانيان تماس نداشته و اطلاعات خود را از طريق شركت زيگلر و شركاي آنها بهدست ميآورده است و بدون شك در آن سالها زيگلر به تازگي فعاليت خود را در ايران آغاز كرده بود، بنابراین نميتوان گفتههاي او را مستند فرض كرد.
در مورد تاريخچه شركت زيگلر آمده است كه در سال 1875 ميلادي تهيه فرآوردههاي صادراتي در اراك (سلطانآباد آن زمان) توسط بازرگانان تبريزي آغاز شد، كمتر از 10 سال بعد در سال 1883 يك شركت انگليسي سوئیسيالاصل به نام زيگلر و شركا از منچستر دفتري در اين شهر گشودند. اين دفتر از منچستر كالاهايي وارد ايران ميكرد، مدتي بعد يكي از كارمندان شركت زيگلر كه يك آلماني به نام اسكاراستراوس بود پيشنهاد كرد كه به جاي اينكه شركت وجوه حاصل از فروش كالاها را صرف خريد سكههاي طلا کرده و سپس آنها را از طريق روسيه از ايران خارج سازد قالي خريداري كند كه بتواند در لندن آنها را به راحتي و مستقيما به پول تبديل کند از اينرو اشتراوس كه مردي كارآمد و جسور بود، به سلطانآباد مراجعه كرده و نسبت به دايركردن رنگرزخانه، استخدام طراحان و ايجاد انبار كالا اقدام كرد. ديري نپاييد كه حدود 2500 دستگاه قالیبافي تحت نظارت زيگلر قرار گرفت و در كنار اين شركت شركتهاي بيشمار ديگري نيز از اروپا و آمريكا در اين منطقه بهراه افتاد.
از ديگر شركتهايي كه در اواخر دوره قاجاريه آغاز به كار كرد شرکت برادران كاستلي بود که دفتر خود را در كرمان دایر کردند. ديري نپاييد كه نيركوكاستلي كه متعلق به خانوادهاي متمكن و سرشناس ايتاليايي بود به تجارت قالي ايران علاقهمند شد. آنها صاحب يكي از معتبرترين بانكهاي خارجي بودند. كاستليها تحت عنوان نيركوكاستلي و برادران در اواخر قرن نوزدهم تجارت خود را در تبريز آغاز كردند. بعدها اين شركت نماينده خود را به كرمان فرستاد و به كار تجارت در كاشان نیز مشغول شد. در ده سال پاياني سلطنت قاجاريه شركتهاي معتبر انگليسي و آمريكايي شعب خود را در سراسر ايران برپا ساختند و نسبت به تجارت قالي در ايران اقدام ورزيدند.
تلگراف ستارخان
افخمالملك محرمانه از قول نظامالملك بیان كرد كه ستارخان سیم تلگراف شهر را وصل به سیم صاحب دیوان میكند و از قول عینالدوله تلگرافی مستقیما به شاه میكند كه به اقبال بیزوال اعلیحضرت... شهر تبریز مسخر، ستار و سایرین [كشته]. آنوقت یكان یكان از سركردگان اسم میبرد دستگیر و حبس شدند. هرچه رأی ملوكانه اقتضا میفرماید درباره آنها امر شود. جواب از شاه میرسد اولا اظهار التفات بینهایت به عینالدوله و سایر صاحب منصبان، بعد جنازه ستار را به طهران روانه كنید. سایر را هم به اسم و رسم برای هركدام مجازاتی علیحده معین میكنند. این تلگراف را ستارخان فردای آن روز با حضور همه این اشخاص قرائت میكند و میگوید این است نتیجه دستگیر شدن ما. پس حالا كه عاقبت كار ما این است تا جان در بدن دارید باید جنگ كنید. به نام كشته شوید بهتر از این ترتیب است كه در تلگراف تصریح شده. عهد و میثاق مجددی میكنند و از آن روز با تمام قوه و قدرت ایستادگی دارند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است