آفتاب

یثربی: روش «سروش» در تبیین علوم دینی نادرست است/ قنبری: درک صحیحی از نظریه «رویای رسولانه» نداریم

یثربی: روش «سروش» در تبیین علوم دینی نادرست است/ قنبری: درک صحیحی از نظریه «رویای رسولانه» نداریم

نشست «قرآن: کلام خدا یا رویای نبی» در نقد و بررسی نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» دکتر عبدالکریم سروش، عصر چهارشنبه 23 تیر با حضور دکتر خلیل قنبری و دکتر سیدیحیی یثربی توسط گروه اندیشه انجمن اندیشه و قلم در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

محمد آسیابانی: دکتر یثربی در نشست «قرآن: کلام خدا یا رویای نبی» نقدهای متعددی را به نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» دکتر عبدالکریم سروش مطرح کرد و اساسا روش او به علوم دینی را غلط دانست اما دکتر خلیل قنبری معتقد است باید دین را از معرفت دینی در نظریه سروش جدا دانست.

مشروح گزارش گروه اندیشه خبرآنلاین را از این نشست می خوانید:

موافقان و مخالفان از نگاه دکتر قنبری

دکتر خلیل قنبری عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در بخش نخست سخنان خود در این نشست به تبیین نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» پرداخت. وی در بخشی از سخنان خود گفت: من نمی‌توانم نه با موافقان و نه با مخالفان نظریه رویاهای رسولانه همدلی داشته باشم، اما اعتقاد دارم که برای نقد این نظریه باید درک درستی از آن داشته باشیم و به نظرم نه مخالفان و نه موافقان تاکنون درک درستی از آن نداشته‌اند.

وی افزود: دکتر سروش در نظریه خود اعلام می‌کند که دین پژوهان و اصحاب تئولوژی به این نتیجه رسیده بودند که گزاره‌های دینی دارای تناقض هستند. در فرهنگ دینی و عرفانی هم گزاره‌هایی داریم که یک محمولی را به موضوعی به نام خداوند اسناد می‌دهد و در عین حال گزاره‌هایی داریم که همان محمول را از موضوع سلب می‌کند. به عبارت دیگر الهیات تنزیهی و الهیات تشبیهی رو در روی هم قرار گرفته و گزاره‌های متناقض را می‌سازند.

قنبری همچنین به سابقه نظریه تناقض در گزاره‌های دینی اشاره کرد و گفت: این بحث پیشتر در میان فیلسوفان غربی حتی در دوره مدرن نیز سابقه داشته، اما پاسخ و راه‌حل دکتر سروش برای حل این معضل بدیع و تازه است. به عنوان مثال والتر استیس، فیلسوف انگلیسی از دیوید هیوم نقل می‌کند که سوال قدیمی اپیکور همچنان بی‌جواب مانده که آیا خداوند مایل به جلوگیری از شر هست اما قادر به آن نیست؟ اگر اینگونه باشد باید بگوییم که خداوند ناتوان است. سوال بعدی این است که آیا قادر است اما مایل نیست تا شر را دفع کند؟ در اینجا باید بگوییم که خداوند بدخواه است و در نهایت آیا خداوند هم قادر و هم مایل به دفع شر است؟ در اینجا باید بپرسیم که منشا «شر» از کجاست؟ استیس از این بحث استفاده کرده و در کتاب «زمان و سرمدیت» خود مطرح می‌کند که گزاره‌های دینی متناقض هستند و در نهایت از اینجا به بحث الهیات تنزیهی و تشبیهی وارد می‌شود. از یک منظر خلاصه نظریه دکتر سروش نیز به همین ترتیب است.

وی ادامه داد: دکتر سروش نشان می‌دهد که عالمان دینی وقتی در صدد فهم متن دینی برمی‌آیند با فهم و درکی متناقض مواجه می‌شوند. یعنی با گزاره‌هایی مواجه می‌شوند که از حل تناقضات خود ناتوان هستند. به عبارتی وی بیان می‌کند که عالمان علوم دینی در یک مخمصه تفسیری رهایی ناپذیری گرفتار آمده‌اند.

سه راه حل فیلسوفان غرب

این عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم در بخش دیگری از سخنان خود به راه‌حل‌های فیلسوفان غربی در حل معضل تناقض در گزاره‌های دینی و در ادامه ایده عبدالکریم سروش برای رفع این تناقض اشاره کرد و گفت: در غرب برای حل تناقضات گزاره‌های دینی سه راه حل ارائه کرده‌اند. در راه حل نخست اندیشمندان تبیین کردندکه مفسران متون دینی به علت آنکه گزاره‌های دینی را «شناختاری» فرض کرده‌اند بنابراین در مواجهه با متن به گزاره‌های متناقض رسیده‌اند. وقتی ما گزاره‌های دینی را «شناختاری» ندانستیم خود به خود همه تناقض‌ها رفع می‌شود.

قنبری اضافه کرد: در راه حل دوم بیان شده در جایی گزاره‌های متناقض امری نامعقول است که ما مواجهه با عالم کثرات داشته باشیم این گزاره‌ها در عالم وحدت با وجود تناقضاتشان دیگر عیب به حساب نمی‌آیند. منطق برای دنیای کثرات است، اما دنیای وحدت دنیای منطق نیست، بنابراین اشکالی ندارد که ما در متن دینی با گزاره‌های متناقض مواجه می‌شویم. در راه حل سوم که از سوی جان هیک فیلسوف انگلیسی ارائه شده مطرح می‌شود که گزاره‌های دینی که به ظاهر ناظر به حقیقت غایی هستند در حقیقت عالم واقع را بیان نمی‌کنند. این گزاره‌ها در واقع محصول مواجهه پدیداری دینداران و مومنان با حقیقت غایی هستند. بنابراین عالمان دینی ذهنیت و ساختار ذهنی انسان در هنگام تجربه دینی و عرفانی را بازتاب می‌دهند و نه خداوند را.

این عضو انجمن مباحثان قرآنی قم در ادامه ایده عبدالکریم سروش برای حل تناقض در گزاره‌های دینی را بدیع خواند و آن را بدین صورت تبیین کرد: دکتر سروش مشکل تناقض در گزاره‌های دینی را از نو بازخوانی کرده و یک راه حل جدید ارائه می‌دهد. به باور وی در هرکدام از سه راه حل بیان شده زبان دینی «زبان بیداری» درنظر گرفته شده است. ایشان این مساله را قبول نداشته و بیان می‌کند که اگر ما می‌خواهیم ترسی از تناقض در گزاره‌های دینی نداشته باشیم باید زبان آن را زبان خواب و رویا بدانیم، چرا که زبان رویا می‌تواند زبانی متناقض و پذیرفتنی باشد. زبان بیداری هم می‌تواند متناقض باشد، اما در این صورت دیگر پذیرفتنی نیست و نشان دهنده عیب و اشکالی در آن است.

روش نادرست روشنفکران ایرانی در تبیین علوم دینی از نگاه دکتر یثربی

سیدیحیی یثربی نیز در این نشست ضمن اشاره به روش نادرست روشنفکران ایرانی در تبیین علوم دینی گفت: من تا پیش از طرح نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» هیچ مطلبی درباره منظومه فکری روشنفکرانی چون عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، محمد مجتهد شبستری و دیگرانی از این دست، ننوشته بودم، اما زمانی که متوجه شدم سخن اینان به سخافت نزدیک شده به نقد آن اقدام کردم.

وی افزود: فرض کنیم که هزار تناقض در قرآن کریم وجود دارد، حال اگر زبان این متن را زبان خواب و رویا بدانیم این تناقضات حل می‌شود؟ از آن گذشته در قرآن بارها از آشکاری و روشنی کلام خدا و فهم همگانی آن صحبت شده است، حال چگونه می‌توان زبان آن را زبان خواب و رویا دانست؟ روشنی آیات قرآن به گونه‌ای است که برای فهم آن نیازی به پیغمبر و ائمه معصومین (ع) هم نیست، اما زبان خواب و رویا همه‌فهم نیست. همچنین پیغمبر هیچگاه نیز بیان نکرده که قرآن کریم حاصل خواب‌هایش است.
نویسنده کتاب «عرفان عملی در اسلام» در ادامه به وجود آیاتی در قرآن که ناظر بر کلام صریح خداوند هستند اشاره کرد: پیغمبر اسلام بارها اشاره کرده که با زبان آشکار با مردم سخن می‌گوید و آیاتی را که به مردم ارائه می‌کند در واقع کلام خدا هستند که جبرئیل به او وحی می‌کند. آیات بسیاری در قرآن نیز دال بر روشنگری آن وجود دارد. با این اوصاف معلوم نیست که چرا ما باید سخن پیغمبر را «خوابنامه» بدانیم و برای تعبیر آن به دنبال خوابگزار باشیم. البته در این میان خوابگزار هم معلوم نیست و از کلام دکتر سروش برمی‌آید که در طول تاریخ تنها ایشان صلاحیت این خوابگزاری و تعبیر خواب‌ها و رویاهای پیغمبر را دارند.

«فتوا» و «تفنگ» دو عامل ایجاد مشروطیت در ایران

یثربی در بخش دیگری از سخنان خود عملکرد روشنفکران ایرانی در طول 150 سال اخیر را غم‌انگیز دانست و گفت: از چند قرن پیش گروهی به عنوان روشنفکر در مغرب زمین پدیدار شدند که منظومه و کار فکری آنها باعث شد تا فیزیک ارسطویی به فیزیک نیوتونی تبدیل شده و مسائلی چون حقوق بشر و دموکراسی پدیدار شوند. در مقابل رفتار روشنفکران ایرانی در این 150 سال اخیر بسیار اسفبار بوده است.

نویسنده کتاب «ماجرای غم انگیز روشنفکری در ایران» ادامه داد: کار به اصطلاح فکری روشنفکران ایرانی در طول این سال‌ها باعث افزایش خرافات در میان عامه مردم شده است. نبودن فکر در میان ما ایرانیان مهم‌ترین دلیل عدم موفقیت روشنفکران است. مسائلی چون جامعه مدنی با کار فکری کسانی چون ژان ژاک روسو و شارل دو مونتسکیو به‌وجود آمد، در مقابل روشنفکران ایرانی سعی کردند با دو سلاح مضحک یعنی «فتوا» و «تفنگ» مشروطیت را به‌وجود بیاورند و «خواست» عامه مردم در آن جایی نداشته است.

یثربی در ادامه کار عمده روشنفکران ایرانی را مخالفت با جریان‌های سیاسی موجود دانست و اظهار کرد: روشنفکران غربی جامعه عقب‌مانده روزگار خود را به جامعه مدرن و مترقی امروزشان رسانده‌اند. روشنفکران ایرانی در این 150 سال اخیر جز مخالفت با روحانیون و آخوندها چه کرده‌اند؟ اکنون که 30 سال از طرح نظریه «قبض و بسط تئوریک شریعت» توسط دکتر سروش گذشته چه تغییری از منظر روش‌شناختی در مطالعات اسلامی به‌وجود آمده است؟

این عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ریشه نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» را در نظریه‌های متفکران غربی دانست و ادامه داد: روشنفکران غربی پس از مطالعات بسیار به تناقضات عجیب و غریبی در متون مقدس اعم از عهد قدیم و عهد جدید رسیدند. به همین دلیل نیز بیان کردند که به عنوان مثال انجیل‌ها کلام وحیانی نیستند که از طرف خدا آمده باشند بلکه انسان‌ها آنها را ساخته‌اند. به همین دلیل نیز نام اشخاص بر انجیل‌ها گذاشته شده است. به عبارتی انجیل «یوحنا» یا انجیل «متنی» کلام یوحنا و متی هستند و نه کلام خداوند. روشنفکران ایرانی مانند دکتر سروش نیز با اقتباس از این نظریه بیان کرده‌اند که قرآن نیز ساخته بشر است.

وی همچنین «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» را در حد یک نظریه ندانست و گفت: نظریه معمولا سه ویژگی مهم دارد؛ «به حل یک مشکل جدی می‌پردازد»، «توجیه عقلانی و استدلال مناسب دارد» و «راه تازه‌ای برای آیندگان باز می‌کند»، اما کلام دکتر سروش هیچکدام از این سه ویژگی را ندارد.

پاسخ به اشکالات وارده بر نظریه رویاهای رسولانه

در ادامه نشست خلیل قنبری اشکالات وارد شده از سوی سید یحیی یثربی بر نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» را به این شرح پاسخ داد: در منطق فهم این نظریه باید میان دو جنبه مهم از شخصیت علمی ارائه کننده آن تمایز قائل شد. به عبارتی دکتر سروش در دوره‌ای از منظومه فکری خود به عنوان متفکر حوزه «الهیات مدرن» مشخص می‌شود و در دوره‌های متاخرتر به عنوان یک «فیلسوف علوم دینی».

وی افزود: نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» یک سخن تئولوژیک نیست و دکتر سروش از جانب یک فیلسوف علوم دینی این نظریه را ارائه داده است. بسیاری از نقدهای وارد شده بر این نظریه ناشی از خلط میان این دو جنبه از شخصیت علمی دکتر سروش است و نه حاصل درک صحیح از آن. دکتر سروش نیز برای رسیدن از یک تئلوژیست به یک فیلسوف علوم دینی 40 سال زمان صرف کرده است.

قنبری همچنین تالیفات و کتاب‌های منتشر شده عبدالکریم سروش را دارای یک سیر منطقی بر اساس منظومه فکری‌اش دانست و گفت: کتاب‌های این اندیشمند نیز بر اساس دو جنبه شخصیتی وی به دو دسته تقسیم می‌شوند. در دسته نخست وی ابتدا در کتاب‌هایی مانند «علم چیست؟ فلسفه چیست؟» یک فیلسوف علوم طبیعی است. در این کتاب‌ها این بحث مهم مطرح می‌شود که با فلسفه نمی‌توان گزاره‌های علمی را تبیین کرد و همچنین نمی‌توان با کمک علم به تفسیر گزاره‌های فلسفی پرداخت.

این عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم اضافه کرد: در ادامه روند فکری دکتر سروش در تالیفات گروه نخست‌اش به کتاب‌های چون «فلسفه تاریخ» می‌رسیم که نشان می‌دهد وی در جایگاه یک فیلسوف علوم اجتماعی قرار دارد. همچنین ایشان در کتاب «تفرج صنع» به بحث و بررسی درباره علوم انسانی پرداخته و به علوم انسانی به عنوان یک حوزه معرفتی نگاه می‌کنند. در کتاب «درس‌های در فلسفه علم الاجتماع» نیز دکتر سروش در جایگاه فیلسوفان علوم اجتماعی قرار دارد.

سروش در مقام فیلسوف علوم دینی

قنبری در بخش دیگر سخنان خود در تشریح وجه دوم شخصیت علمی عبدالکریم سروش گفت: در دو دهه اخیر دکتر سروش وارد یک حوزه جدید تفکری شده و بیان می‌کند که می‌توان از چیستی علوم دینی نیز صحبت کرد و علم دین را به عنوان یک حوزه معرفتی جدید مدنظر قرار داد. این مرحله از منظومه فکری سروش با کتاب «قبض و بسط تئوریک شریعت» آغاز می‌شود و وی در آن می‌خواهد به متودولوژی خاص خود در علم الهیات برسد. در کتاب «بسط تجربه نبوی» نیز سروش متالهی نیست که در مقابل متالهان دیگر ایستاده است، بلکه نوع سخن او از سنخ کلام متالهان و متکلمان نیست در این راستا نظریه «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» را نیز باید حاصل اندیشه‌های یک فیلسوف علوم دینی دانست و نه یک عالم علم الهیات. فراموش نکنیم که در فلسفه علوم دینی درباره صدق و کذب مدعیات دینی بحث نمی‌شود، بلکه هدف فهمیدن خود این رشته است.

وی ادامه داد: بنابراین دکتر سروش از اندیشمندانی چون کارل بارت، فریدریش شلایرماخر و مایستر اکهارت که به کتاب مقدس نقد وارد کردند، تقلید نمی‌کند چرا که این اندیشمندان همه الهیات‌دان هستند و سروش در جایگاه یک فیلسوف الهیات قرار دارد. باید نظریه وی را با کار فکری اندیشمندانی چون ایمره لاکاتوش، فیلسوف مجارستانی که متدولوژی برنامه‌های تحقیق علمی را ارائه داد، مقایسه کرد. خود ایشان در آخرین سطر از مقاله ششم از سلسله مقالات «محمد راوی رویاهای رسولانه» می‌نویسد که یک فیلسوف علوم دینی است و می‌خواهد روشی برای تفسیر متن ارائه کند و نه اینکه به عمل تفسیر متن بپردازد. به عبارتی دکتر سروش از تجربیاتش در تامل در فلسفه علوم اجتماعی و... به بحث درباره فلسفه علوم دینی می‌رسد.

قنبری در بخش دیگری از سخنان خود درباره نسبت نظریه رویاهای رسولانه با علوم دینی نیز اشاره کرد: تا پیش از طرح این نظریه علوم دینی میدانی برای دو رویکرد «تاویلی» و «ظاهرگرایانه» بوده است. در همه مکاتب گذشته علوم دینی این دو رویکرد وجود دارند، اما در این نظریه دکتر سروش رویکرد سومی به نام «تعبیرگرایانه» را پیشنهاد می‌کند. در آخرین سطر از سلسله مقالات «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» وی می‌نویسد که در این نظریه یک شیفت پارادایمی از تفسیر به تاویل انجام داده و به رویکرد «تعبیرگرایانه» رسیده است.

 

پاسخ دکتر یثربی به نظر دکتر قنبری

یحیی یثربی نیز در پاسخ به نقدهای قنبری به زبان ثقیل نظریه عبدالکریم سروش اشاره کرد و گفت: نباید مانند دکتر قنبری درباره مقاطع مختلف منظومه فکری دکتر سروش بحث کرد. حرف و نظریه درست آن است که به سادگی بیان شده و در ادامه بحث شود.
وی افزود: کلام دکتر سروش در کتاب «علم چیست، فلسفه چیست؟» برداشت مستقیمی از نظریات علامه طباطبایی است. علامه در راستای نقد تفکرات کمونیست‌ها که بیان می‌کردند فلسفه تاریخ‌شان علمی است، اشاره کرد که علم با فلسفه ارتباطی ندارد. این نظریه قابل نقد است. به عنوان مثال مگر می‌توان فیزیک را نفهمید اما به درک درستی از متافیزیک رسید؟ در قرآن نیز خداوند اشاره کرده است که می‌توان از سیر جهان ــ یعنی فیزیک ــ به خداشناسی ــ یعنی متافیزیک ــ دست پیدا کرد.

جدایی دین از معرفت دینی در نظریه سروش

قنبری در ادامه جلسه اشکال یثربی را به این صورت پاسخ داد: سروش در «قبض و بسط تئوریک شریعت» این‌گونه بحث می‌کند که عالمان علوم دینی با پیش‌فرض اینکه زبان دین زبانی فلسفی است با تئوری‌های فلسفی به بحث درباره آیات قرآن پرداختند. همانطور که جامعه‌شناسانی چون دکتر علی شریعتی با تئوری‌های جامعه‌شناختی گزاره‌های دینی را بررسی کردند. دکتر سروش اعتقاد دارد که دین از معرفت دینی جداست. وی در «بسط تجربه نبوی» اشاره می‌کند که پیامبر مولف متن دینی و خداوند مولف پیامبر است. بنابراین زبان دین دیگر زبان علمی و فلسفی نیست.

این عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم اضافه کرد: سروش در توضیح نظریه خود بیان می‌کند که چون خداوند معجزه را در شخصیت پیغمبر قرار داده تا ایشان متنی خارق‌العاده پدید آورند، پس باید زبان دین یک زبان «عرفی» باشد. بنابراین فیلسوف مجاز نیست آیات قرآن را بر اساس تئوری‌های فلسفی تبیین کند که در نهایت راه گریز از این تناقضات رفتن به سمت تئوری «محمد (ص) راوی رویاهای رسولانه» است.

/6262

کد N1341990

وبگردی