آفتاب

نظریه «چارچوبی روش شناختی برای علوم اجتماعی اسلامی» نقد وبررسی شد

نظریه «چارچوبی روش شناختی برای علوم اجتماعی اسلامی» نقد وبررسی شد

نظریه «چارچوبی روش شناختی برای علوم اجتماعی اسلامی» با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسین بستان نقد و بررسی شد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی دبیرخانه هیأت حمایت از کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره، نظریه «چارچوبی روش شناختی برای علوم اجتماعی اسلامی» با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسین بستان نقد و بررسی شد.

در این نشست علمی که با حضور جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه همراه بود، حجج الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر غلامرضا صدیق اورعی عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و دکتر مسعود آذربایجانی دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان داوران و حجج الاسلام دکتر حسین سوزنچی، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم (ع)، دکتر محمد تقی سبحانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دکتر محمد فتحعلی خانی استادیار گروه کلام و فلسفه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و دکتر محمد تقی موحد ابطحی محقق گروه فلسفه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان ناقدان طرحنامه در  پیش اجلاسیه حضور داشته اند.

بنا به این گزارش، در ابتدای این نشست دکتر ابوالفضل گائینی، استادیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان دبیر جلسه، اظهار داشت: ما مفتخریم در مکتبی همچون تشیع قرار داریم که بر اخلاق مبتنی است و حتی تعبدیات آن که محکوم به عقلانیت است از امور اخلاقی نشأت می گیرد.

وی افزود: مسائل عقلی در دین ما ارشادی به سخنان پیشوایان دینی است و می بینیم در عالی ترین مسائل علمی و دینی آن ها خود مشعلی از عقلانیت را برافروخته اند و به شکر خدا در نظام جمهوری اسلامی نیز معطوف به برخورد عقلانیت با مسائل مهمی از قبیل علم شده ایم.

در ادامه این نشست علمی، حجت الاسلام والمسلمین بستان با بیان این که منظور از روش شناسی در این جا روش تحقیق و نظریه پردازی با عنایت به مبانی و استلزامات معرفت شناختی است، ابراز داشت: ما برای تهیه مدل فلسفی این کار از متون دینی استفاده می کنیم و تجربه و اجتهاد را تلفیق کرده و چارچوب یعنی فرایندی را تعریف کنیم و در ادامه مراحلی تعریف می شود که نیاز به طی کردن دارد و در آخر نتیجه ای از این بحث گرفته می‌شود.

نظریه پردازی در پژوهش

وی افزود: برای هر تحقیق و پژوهشی دو محور اصلی نظریه پردازی یا کار پژوهشی وجود دارد که بیشتر در علوم اجتماعی مطرح می شود و بحث ما بیشتر در مورد اول است و بخش دوم اهمیت ثانوی دارد و اگر مورد نخست به غایت خود برسد، علم دینی به توفیق خود می رسد و در ادامه مسیرپژوهش نیز به وجود می آید.

استادیار گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان این که «نظریه» تعریف دقیقی ندارد، ابراز کرد: در هر صورت یک نظریه باید انسجام منطقی، تبیین علّی، ناظربودن به واقعیت تجربی و آزمون پذیری، امکان پیش بینی و قابلیت انتقادی بودن را دارا بوده و همچنین درجه ای از انتزاع را نیز دارا باشد؛ مدلی که در این تحقیق ارائه شده است مدلی تبیینی و مبتنی بر مفروضات پارادایمی نسبتا جدیدی است که بنابر یک تلقی موسع می تواند نظریه قلمداد شو ولی حتی اگر از اطلاق عنوان نظریه بر آن پرهیز داشته باشیم دست کم ظرفیت بالایی بری تبدیل شدن به نظریه یا استخراج نظریه از آن دارد.

تعریف نظریه

وی ادامه داد: از نظریه به طور عام و نظریه علمی به طور خاص و نظریه با تطبیق بر علوم اجتماعی به طور اخص تعریف های گوناگونی ارائه شده است؛ آن چه در اینجا از واژه نظریه اراده شده است عبارت است از: مجموعه ای از مفاهیم و گزاره های بیانگر ارتباط میان آن مفاهیم که ویژگی هایی را که بیان شد باید دارا باشد.

حجت الاسلام والمسلمین بستان درباره پیشینه بحث در کتاب ها و شخصیت های دیگر یادآور شد: در مورد پیشینه پژوهش نمی توان به طور خاص به متفکری در حوزه علوم اسلامی اشاره کرد که در جهت برساختن نظریه ای اجتماعی به اقدامی جدی دست زده باشد و با جستجو در آثار صاحب نظران مسلمان در این زمینه به چیزی بیش از نکات پراکنده هر چند آموزنده و اغلب دارای رویکرد هنجاری دست نخواهیم یافت.

وی با بیان این که شالوده روش شناختی این پژوهش تلفیق دو روش استنباط و تجربی است، خاطرنشان کرد: از سویی به دلیل آن که بر استخراج مفاهیم گزاره های نظری از متون دینی استوار است، از روش استنباطی یا اجتهادی بهره می گیرد و از سوی دیگر با عنایت به این که نظریه ها و مدل های نظری علمی برحسب تعریف ناظر به واقعیات عینی اند و باید با کمک آنها تأیید شوند، مراجعه به این واقعیات به طور غیرمستقیم و با استفاده  از آمارها و یافته های دیگر محققان علوم اجتماعی مورد توجه قرار خواهد گرفت.

مدل سازی؛ هدف اصلی پژوهش

استادیار گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: از آن جا که هدف اصلی این پژوهش همان جنبه مدل سازی است، در مرحله آزمون مدل نظری مطرح شده در پی تأیید حداکثری آن که نیازمند تحقیقات تجربی جدید و گسترده است، نخواهیم بود و فقط به میزانی که ظرفیت تبیین کنندگی آن نشان داده می شود و با بهره گیری از پاره ای داده های آماری و یافته های برخی پژوهش های پیشین به ارزیابی مفروضات و گزاره های آن پرداخته ایم.

وی با بیان این که در مباحث توصیفی و تبیینی پژوهش، مطالب را بدون شرط اعتبار سندی پذیرفته ایم، یادآور شد: مباحث مربوط به مبانی ارزشی را با شرط اعتبار سند آورده ایم؛ در سطح فراتجربی از روش های عقلی و نقلی و در سطح تجربی معیار آن را آزمون فرضیه ها قرار داده ایم و همانطور که می دانیم مبنای علم دینی، برجستگی و وجه فارغ آن را مباحث فراتجربی، هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی شکل می دهد.

حجت الاسلام والمسلمین بستان ادامه داد: در این پژوهش ما به دنبال پذیرش اهداف چندگانه از قبیل تبیین علّی، معنا شناسی، نقد وضعیت و غایت شناسی در علم اجتماعی اسلامی هستیم و می خواهیم اثبات کنیم که امکان استنتاج احکام هنجاری از گزاره های توصیفی و بالعکس وجود داشته و در نتیجه امکان بهره گیری از آن وجود دارد و در نهایت تعهد ارزشی را قبول کرده و در مقابل تعصب و جانبداری غیر ارزشی را قبول نداریم.

مراحل نظریه سازی پژوهش

وی با اشاره به مراحل نظریه سازی پژوهش یادشده عنوان کرد: این پژوهش در شش مرحله کار خود را ادامه داد است و سه عنوان کلی را در نظر دارد؛ نخست مسأله شناسی شامل تدوین سؤال تحقیق و دوم مرور پیشینه نظری و سوم گردآوری داده ها و در نهایت نظریه پردازی است.

استادیار گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: در این تحقیق انواع پرسش ها از جمله سؤال از عوامل، معانی، نتایج، مدل های آرمانی در سطح انتزاعی و کلی است و گاهی نیز این سؤالات ناظر به زمان و مکان خاص است و در ذیل همین پرسش، بحث تحقیق و مفهوم شناسی مطرح شده است، چرا که یک مفهوم گاهی از جمله مفاهیم دینی است که برای شناختن آن نیاز به دین است هماند امر به معروف و نهی از منکر و صله رحم و برخی اوقات از مفاهیم عرفی است که می توان از عرف جامعه برای فهم آن ها بهره گرفت و گاهی نیز از مفاهیم تخصصی و از نوآوری های صاحب نظران علوم اجتماعی است که در این مفاهیم باید تعریف های علوم اجتماعی این افراد مد نظر گرفته شود.

فصول شش گانه پژوهش

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مراحل و فصول در نظر گرفته شده برای پژوهش عنوان داشت: در فصل نخست گزارشی از مهمترین نظریه های جامعه شناسی خانواده  شامل نظریه های یادگیری اجتماعی، مبادله اجتماعی، کارکردگرایی، کنش متقابل نمادین، دوره زندگی خانوادگی، نظم های خانوادگی، بوم شناختی انسانی، اقتصاد خانواده، سرمایه اجتماعی، انتخاب طبیعی، فردی شدن، ستیز اجتماعی و فمینیستی شدن ارائه شده است.

حجت الاسلام والمسلمین بستان ادامه داد: در فصل های دوم و سوم برمبنای چارچوبی متشکل از مبانی متاتئوریک و پارادایمی به تحلیل نظریه های جامعه شناسی خانواده و نیز مدل نظری اسلامی خانواده در سطح متاتئوریک پرداخته ایم تا از این طریق به فهمی قابل قبول از موارد اشتراک  و افتراق آن ها در این سطح نائل شویم.

منظور زمینه سازی برای تدوین مدل نظری اسلامی درباره ثبات خانواده

وی به فصل چهارم و پنجم پژوهش اشاره کرد و ابراز داشت: در فصل چهارم به منظور زمینه سازی برای تدوین مدل نظری اسلامی درباره ثبات خانواده، گزاره های مرتبط با این موضوع در  متون دینی گردآوری و تدوین شده اند و در فصل پنجم بر پایه مبانی متاتئوریک و با استفاده از گزاره های پردازش شده در فصل چهارم به تدوین مدل نظری و انتزاعی درباره ثبات خانواده پرداخته ایم؛ این فصل دربردارنده پاسخ جامعی به این پرسش است که از دیدگاه اسلام خانواده با ثبات چگونه و بر پایه چه عواملی شکل می گیرد.

استادیار گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: سرانجام در فصل ششم به منظور تکمیل فرایند مدل سازی، به بیان چگونگی تطبیق این مدل انتزاعی بر وقعیات انضمامی یک جامعه خاص مثل جامعه ایران معاصر به منظور نشان دادن ظرفیت ها و میزان کارآمدی آن در تبیین ثبات یا بی ثباتی خانواده پرداخته ایم.

نکات مقدماتی نقد بر اثر

در ادامه این نشست و پس از جمع بندی مباحث توسط دبیر علمی، نوبت به ناقدین رسید و در مرحله نخست حجت الاسلام والمسلمین سبحانی سخنان خود را آغاز کرد و اظهار داشت: برای نقد این پژوهش ابتدا باید چند نکته مقدماتی را بیان کنیم؛ نکته مقدماتی نخست در عنوان پژوهش است که عنوان «ارائه چارچوبی روش شناختی» از دو جهت ابهام و نیاز به بازسازی دارد؛ نخست این که عنوان کلی است و دوم آن که چارچوب روش شناختی معانی مختلفی دارد و مفاهیم مختلفی از این موضوع قابل برداشت است.

وی افزود: همچنین در ادامه عنوان عبارت «برای علوم اجتماعی اسلامی» آمده است که اتفاقاً این هم عام است، هرچند در لایه‌های بحث منظور نویسنده آمده است ولی این که کار شامل چه مواردی است؟ ابهام دارد و اگر عنوان نظریه‌سازی دینی در عنوان ذکر می‌شد بهتر بود.

خوبی این اثر نوآوری روش‌های فهم دینی است

حجت الاسلام والمسلمین سبحانی با بیان این که تأکید این پژوهش، نوآوری روش‌های فهم دینی است، ابراز داشت: برای فهم بهتر این نوآوری خوب بود که پیشینه تحقیق می‌آمد و به نظر از این جهت کار نیازمند به تکمیل است؛ چرا که تا پیشینه یک تحقیق و موضوعات آن بیان نشود مشخص نمی شود که پژوهش ارائه شد به چه میزان نوآوری داشته و مطالب جدید را در دل خود جای داده است.

وی با اشاره به این که اگر ما پژوهش را با فرض عنوان نظریه سازی دینی در علوم اجتماعی در نظر بگیریم، سه مرحله یا پل مهم در این تحقیق مطرح می شود، خاطرنشان ساخت: این سه پل می تواند نقاط نوآوری نیز در این اثر باشد؛ نخست رویکرد روش شناختی است که مدل حداکثری، میانی و حداقلی را مطرح می کند و درنهایت روش شناسی چند گانه را ارائه می دهد؛ دیدگاه میانی ادعا می کند هرچه از دین می خواهید استفاده کنید در گردآوری است و نگاه حداکثری نیازی به نگاه تجربی نمی داند و در دو جهت نقد وجود دارد؛ اما نکته مهم این است که در جمع میان دو دیدگاه حداکثری و حداقلی توفیقی حاصل نشده است و امکان جمع این دو رویکرد نیست، بنابراین یا باید رویکرد میانی را مطرح کند و یا باید برگردد و از ابتدا کار را با دو رویکرد دیگر شروع کند.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: در پل اول می خواهیم رویکرد چند روشی را در حوزه داوری وارد کنیم و بیان کنیم این رویکرد می تواند چارچوب باشد درحالی که این بحث ابهام دارد و در بخش دوم قرار است با شش مرحله از نقطه آشنایی تا تولید نظریه شاهد چند روشی باشیم و عبارات در طرح نامه در حوزه امر فراتجربی است و از طرفی آزمون کردن نظریه ها همان نگاه تجربی است که این ادعا با گام نخست برای نزدیک کردن مخاطب به الگو مناسب نیست و دعوای دیدگاه دوم و فرایندی که در این مدل آمده است حداقل گویا نیست که نظریه حداکثری چند روشی چگونه پیاده سازی می شود.

واژه مدل در این پژوهش درست نیست

وی افزود: در نکته سوم این بحث مطرح می شود که ما در این اثر به دنبال چه هستیم آیا از مجموعه می خواهیم نظریه یا چارچوبی ارائه کند؟ و اگر این گونه باشد واژه مدل درست نیست چراکه مدل باید بتواند نظریه پرداز را در نقطه های چالش برانگیز راهنما باشد و در این جهت آیا این فرایند می تواند به عنوان یک مدل کاربردی برای نظریه پرداز علوم اجتماعی باشد یا نباشد؟ و آیا می تواند ابهامات فراوان علوم اجتماعی را برطرف کند؟.

حجت الاسلام والمسلمین سبحانی با بیان این که در این اثر روش های اجتماعی متن محور با روش های عقل گرا جمع شده است، در نقد دیگری به این اثر به چند چالش اشاره کرد و عنوان داشت: نخستین چالش این است که در مقام تعارض باید چگونه عمل کنیم؟ و چگونه در مقام ساخت نظریه اولویت را به یک نظریه بدهیم؟ و اگر به عنوان نمونه به متن دادیم چه متنی را انتخاب می‌کنید؟.

در متون توصیفی هم نیاز به سند وجود دارد

وی ادامه داد: مشکل دیگری که باید مدل حل کند در حوزه متون دینی است؛ متون پر از گزاره‌هایی است که بسیاری از آن‌ها مورد قبول فقها نبوده است؛ اشکال دیگر این است که در این اثر متون دینی به توصیفی و ارزشی هنجاری تقسیم شده و بیان شده است که در متون توصیفی نیازی به سند نداریم و در حوزه  ارزشی نیاز داریم درحالی که به نظر من این کار یک نوع برداشت از وضعیت امروز حوزه های علمیه است؛ استناد نظریه اسلامی اجتماعی به متن دینی باید تمام شده باشد و اگر گزاره های توصیفی از نظر استاندارد مورد ارزیابی قرار نگرفته باشد چگونه برآیند این فرآیند به اسلام نسبت داده می‌شود و همچنین در این اثر روش تبدیل گزاره‌های ارزشی به توصیفی دیده نمی شود و جز اشاره کوتاهی به این مسأله نشده است.

در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین سوزنچی که یکی دیگر از ناقدان این نشست بود با بیان این که مؤلف اثر به خوبی همه منابع مختلف را دیده و تتبع خوبی داشته است، اظهار کرد: اشکال اصلی من در باب فضای این طرح نامه است و به عقیده من همانطور که آقای سبحانی اشاره کردند عنوان نظریه سازی دینی بهتر چارچوب است و همچنین علوم تجربی تعبیر چیزی جز رویکرد میانی نیست که انضمام در آن در قالب روش اجتهادی کفایت نمی‌کند و جمع بین رویکرد حداکثری و حداقلی امکان ندارد.

حمایت از نویسنده؛ در متون تجربی سند لازم نیست

وی در پاسخ به اشکال آقای سبحانی مبنی بر لزوم نیاز به سند افزود: اشکال دیگر این است که گفته شد توصیفی سند نمی‌خواهد به چون توصیفی دست آزمون تجربی می‌دهیم و حکم را تجربه قرار داده است ولی در ارزش ها چون از صدق ارزش ها است نیاز به سند دارد.

حجت الاسلام والمسلمین سوزنچی افزود: ایشان در فرایند افق فرا تجربی را محور قرار داده است که با عناصر خودش در حوزه علوم انسانی دیده نشده است و به همین دلیل انحصار در این سه پارادایم هم ممکن نیست و آیا علم دینی حتماً باید در این سه باشد؟ و محدود کردن فکر در این سه مشکل است و پارادایم پوزوتیستی است تلقی بسیار مکانیکی از علم دارد که در این طرح رسوخ کرده است که ما پیشاپیش روشی بدهیم که مردم بعد از من این کار را ادامه دهید و روش بدهم تا چگونه نظریه سازی بدهم  و روش به معنای دقیق کلمه امکان ندارد روش در وادی منطقی پیشینی است و بیش از افق منطق نمی‌توان گفت.

آراء شخصی در استخراج گزاره های اثر زیاد است

وی با بیان این که استخراج گزاره در این اثر یکی از جلوه های اصلی کار است، تأکید کرد: مؤلف در ازدیاد گزاره ها به شدت تحت آراء شخصی خودش است و مبنایی ندارد، به عنوان نمونه در ادبیات ظاهر دینی هم آیه و هم روایات زیادی به شدت نسبت به تعدد زوجات ترغیب شده است ولی در این اثر گفته شده است که تعدد زوجات در شرایطی موجب بی ثباتی خانواده می شود و یا عدم نیاز به ازدواج در سن نوجوانی توجیه شده است درحالی که این ها از متون دینی استفاده نمی شود.

حجت الاسلام سوزنچی ادامه داد: نظریه سازی از بت های دوره مدرن است که همه دنبال آن هستیم؛ واقعاً این نظریه چه مشکلی را حل می کند؟ این که گفتید باید منطقی باشد می گوییم هر حرفی باید این گونه باشد و شروط دیگری که برای یک نظریه بیان شده است چه کسی گفته است باید همین موارد را دارا باشد، آیا واقعاً نظریه ای را نداریم که این شروط را نداشته باشد و نظریه هم باشد.

برخی از مطالب با متون دینی سازگاری ندارد

دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) در انتقاد دیگری به این اثر یادآور شد: مؤلف در مورد خانواده گفته است که آخرین نظریه در مورد خانواده این است که انسان نیازهای متعددی دارد و اگر هر کدام از این نیازها از بین برود ممکن است ثبات خانواده از بین ببرد؛ آیا واقعاً این مطلب چه مشکلی را از ما حل می کند؟ و چه مطلب جدیدی به شناخت ما از خانواده می دهد؟ این نظریه نیست و عین همین حرف در عرفی شدن هم می آید.

وی ادامه داد: نخستین گام مفهوم سازی است که یک چالش تئوریک است نه فقط شناسایی مفاهیم؛ مؤلف سکولاریزاسیون را تعبیر به عرفی شدن و عرفی شدن در ادبیات مؤلف معادل سکولاریزاسیون شده است که این غلط است؛ عرف که یک منبع معرفتی خوب است داخل در سکولاریزاسیون شده است و اصل انتخاب مفهوم دچار اشکال می شود، پس هر گناهی که هرگناهکاری می کند سکولار شده است؟ در حالی که سکولار شدن در افق معرفتی انسان ها است.

در ادامه این نشست محمد فتحعلی خانی که از ناقدان دیگر این نشست بود اظهار داشت: این پژوهش در موضوع علم دینی مزیت های ممتازی دارد و بر خلاف افرادی که پیچیده و نا مفهوم می نویسند این اثر این عیب را ندارد و به عقیده من باید به جای کلمه مدل از عنوان الگو در بحث استفاده می شد.

قلمرو اثر روش است نه روش شناسی

وی نقدهای خود را در کانون بحث نویسنده تأکید کرد و عنوان داشت: به نظر من جایگاه بحث که فرایند تولید نظریه را دنبال کرده است و در قلمرو روش است نه روش شناسی و البته تغیبر چارچوب گمراه کننده است؛ کسی که روشی عرضه می کند مدعی است الزامات روش شناسی خاصی را عرضه می کند وی گویا بیان می کند که اگر این گام ها را طی کنید به دست آوردی معرفتی می رسید، بنابراین باید نشان داده شود که این ادعا درست بوده و چارچوب را بیان می کند.

فتحعلی خانی ادامه داد: بحث مؤلف در این اثر تلفیقی از روش تجربی و اجتهادی است؛ اما به مرور روش تجربی را گرفته و کل کار از مسیر خارج شده و در حوزه گردآوری وارد شده است و گویا می خواسته در مقام گردآوری مباحث را منضبط کرده و منطقی برای آن عرضه کند.

وی با بیان این که ادبیات این بحث توقعاتی ایجاد کرده است که برآورده نشده است، خاطرنشان ساخت: مؤلف محترم باید در بازخوانی و بازنویسی متن این نکات را مورد دقت قرار دهد و اگر بخواهد در چارچوب ارائه روش برود آیا تکثر روش در یک علم پذیرفته است یا نه؟ و اگر بپذیریم موضوعات سطح تجربی و فراتجربی دارد، در سطح تجربی آیا استفاده از روش غیر تجربی برای رسیدن به آن درست است؟ اگر این درست شد می توان پای در مراحل بعدی گذاشت.

برای نشان دادن نوآوری باید پیشینه ذکر می شد

در ادامه این نشست و پس از جمع بندی بحث توسط ابوالفضل گائینی، دبیر علمی، محمدتقی موحد ابطحی نیز که یکی دیگر از منتقدان تألیف یاد شده بود اظهار داشت: مؤلف باید برای نشان دادن جنبه های نوآوری بحث تقریراتی از دیگاه دیگران می آورد تا از این طریق نوآوری های بحث خود را بیان کند؛ انتقاد نخست این است که در بحث فراتجربی مشخص نشده است که متن متأثر از متون دینی چگونه می تواند به تولید نظریه برسد و این مطلب باید در مدل شما مشخص می شد.

وی افزود: آیا اصولاً روش در تولید نظریه کار مناسبی هست یا خیر؟ و همچنین عنصر خلاقیت در نظریه‌پردازی جدی است درحالی‌که در این کار مورد غفلت قرارگرفته است و دیگر آن‌که آیا محدود کردن حوزه الهام گیری به متون دینی درست است؟ و استفاده از منابع دینی برای نظریه‌پردازی در این اثر جای خالی دارد و در مقام اثبات برهانی به این مطلب اشاره نشده است چراکه درروش نظریه‌پردازی من چگونه می‌توانم به نظریه‌ای برسم که قابل استناد به دین باشد و از منابع دینی استفاده نکنم.

موحد ابطحی بابیان این‌که برای استناد بحث منبع و روش باید اعتبار سندی مورد تأکید قرار گیرد، خطاب به مؤلف ابراز داشت: شما دلایلی برای عدم اعتبار سند در امور توصیفی مطرح کرده‌اید که زیاد موردقبول نیست؛ چراکه اگر نتوانید با روش خود، دینی بودن منابع را به دینی بودن نظریه سرایت بدهید کار دچار مشکل می‌شود.

وی ادامه داد: در فرایند گراند تولید سلیقه‌های مفسر دخالت داده‌شده است؛ آیا بهتر نبود از روش‌های پدیدارشناسانه استفاده می‌شد؟ نکته دیگر آن است که شما پارادایم‌های مختلفی را بیان کردید که به نظر کار درستی نمی‌رسد.

مسأله محوری پژوهش به ذکر چهار سؤال اول آن نیست

محقق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بابیان این‌که مؤلف تحقیق خود را مسئله محور طرح کرده است، اظهار کرد: مسأله در ادبیات علوم انسانی غیر از پرسش‌های چهار گانه است؛ پرسش های چهارگانه در ابتدای هر نوشته ای می آید، مسأله یعنی این که یک موضوع خودش را چگونه بر من پدیدار کرده است و در نوع نگاه مؤلف تمایز سوژه و ابژه جدی تلقی شده است.

در ادامه این نشست و پس از جمع بندی مطالب ناقدان از سوی دبیر علمی، حجت الاسلام والمسلمین بستان در مقام پاسخ به اشکالات برآمد و اظهار داشت: برخی از نکات و اشکالات دوستان در ارتباط با عنوان اثر بود که فرمودند کلمه چارچوب در این جا نمی تواند درست باشد؛ به عقیده من تفاوت چندانی بین نظریه و چارچوب وجود ندارد و می توانیم با بیان یکی دیگری را هم بیان کنیم و همان معنا را در ذهن بیاورد.

پیشینه دقیق برای این کار در دسترس نیست

وی در پاسخ به اشکال عدم ذکر پیشینه افزود: بحث علوم اجتماعی در کارهای دیگر به این شکل مطرح نبوده است و پیشینه دقیق برای این کار در دسترس نیست و من در این پژوهش به معنای دقیق قسمت هایی را پررنگ کرده ام که دیگران نپرداخته اند.

حجت الاسلام والمسلمین بستان درباره جمع بین دیدگاه میانی و حداکثری و حداقلی، یادآور شد: بحث در این اثر دیدگاه میانی نیست چراکه در دیدگاه میانی تصریح به تولید علم دینی استفاده محدود از پیش فرض ها است و اگر این تعریف میانی باشد این که ما گفتیم نیست؛ ما در بحث توسعه داده ایم و گفته ایم که برای دینی کردن علم صرفاً به پیش فرض ها استناد نکرده ایم و هم به نحوی کار نشده است و از طرفی حداکثری هم نیست چون برخی از حداکثری ها قائل به تکثر هستند و ما این معنا را قبول نداریم.

قبول دارم، بحث عقلی را زیاد پررنگ نکرده ام

وی با اشاره به چالش بین روش اجتهادی و عقلی که در بیان منتقدان اشاره شد، ابراز داشت: در کل قبول دارم بحث عقلی را زیاد پررنگ نکرده ام و همانند تفصیل های دیگر به آن پرداخته نشده است و این که گفتیم چالش ها و ابهامات گزاره های توصیفی اعتبار سندی نیاز ندارد به این دلیل است که گزاره های توصیفی سطح تجربی دارد و در این سطح نیازی به اعتبار سندی نداریم و در بحث فراتجربی مبانی داریم که حتماً نیاز به سند وجود دارد.

چند سؤال در ارتباط با پژوهش

در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین آذربایجانی که یکی از اعضای شورای داوری این نشست بود اظهار داشت: دراتباط با این اثر چند سؤال مطرح می شود که نیاز به پاسخ دارد؛ نخستین ابهام در ارائه سخنان خود بحث اعتبار سنجی تجربی را مطرح کرده و آن را جزو مدل خودشان آوردند در حالی که در طرح نامه اعتبار سنجی تجربی بیان نشده است و  سؤال دیگر در ارتباط با مدل ارائه شده بود که بخش عمده ای از آن فراتجربی است  و از طرفی ما امور فراتجربی را جزو بدنه علم می دانیم، بنابراین آیا بهتر نبود در این اثر امور فراتجربی را جزو فلسفه آن علم  می دانستیم.

وی در ادامه با اشاره به مصوبه این نشست، ابراز داشت: از آن جایی که این بحث از امور مهم است و به این یک جلسه نمی رسد بهتر است نگاه فرایندی داشته باشیم و تمرکز روی این بحث ادامه پیدا کند و مصوبه این جلسه ادامه پیدا کردن آن باشد به این صورت که مؤلف محترم مطالب جدیدی را با رویکرد به سؤالات منتقدین آماده کند و در نشست دیگری مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.

مصوبه نشست علمی؛ این نشست ادامه پیدا می کند

در ادامه این نشست حجت الاسلام خسروپناه، از دیگر اعضای شورای داوری، اظهار داشت: به عقیده من نیز این نشست ارزش ادامه پیدا کردن دارد و نباید در حد کرسی ترویجی پایان پیدا کند؛ مؤلف ناظر به نقدهای ناقدان متن دیگری بنویسد و در نشست دیگری با حضور همین ناقدان ارائه دهد.

وی ادامه داد: این که علم روش دارد  یا نه و شناخت روش ممکن هست یا نیست، لازم نیست نویسنده هم مشکلات عالم را با این پژوهش حل کند و ایشان دلایل برخی از امور را ذکر کردند و جای بحث های ریز در این جلسه نیست ولی برخی مباحث طرح شده مثل جمع بین دیدگاه میانی و حداکثری باید مشخص شود و صرف این که گزاره مشترکی بین دو دیدگاه هست نمی توان گفت این دو یکی هستند و این که باید بحث اعتبار روش تجربی به عنوان یک پیش فرض تبیین شود و فرق مقام فرضیه سازی با مقام داوری بیان شود.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان با طرح پیشنهادی برای این پژوهش، ابراز داشت: به عقیده من باید تلاش روی ساده کردن نظریه و قابل فهم تر شدن آن صورت بگیرد مثلا یک متن این چنینی را به صورت نمودار نشان دهد که البته خود این کار نیاز به هنر مضاعفی دارد.

گفتنی است این نشست علمی روز شنبه ۱۱ اردیبهشت در پژوهشگاه  حوزه و دانشگاه  برگزار گردید.

کد N1237197

وبگردی